پیشگفتار :
دیرزمانی در پیشبرد طولانی حیات، گذر زندگی را لابلای مشغله رفع نیازهای اولیه خود آنچنان احساس نمی نمود.
تا آن هنگام که با یاری پیشرفت دانش، توانا گردید بر این نیاز تا حدود بسیاری پیروز گشت و از این زمان به بعد فراغتی حاصل آمد تا بتواند به منزلت مدنیت شایسته و در خورآدمی نیز بیندیشد و تجلی چنین اندیشهای در شکل گیری شهرها به منصه ظهور رسید.
در مسیر طولانی تر از لحاظ کیفیت و فشردگی این رشد و بالندگی گاه مراقبت و کنترل توسعه از حیطه برنامه ریزی خارج گردید و به پدیدهای به نام بافت های نامتناسب و فرسود منجر شده است سخن و طرحها در مورد چگونگی رفع معضل پیش رو بسیار است و در حیطه تخصصهای فراوان خواهد گنجید.
در گفتاری که پیش رو خواهیم داشت تلاش گردیده است از دیدگاهی هر چند محدود به بخشی از موضوع – احیای بافتهای شهری و ضرورت پارامترهای زیست محیطی و مشخص بویژه فضای سبز- و آنهم بصورتی اختصار یافته و در حدود اندوخته های با سراسر کم و کاست و با کمال تواضع در برابر اندیشه های صاحب نظران فرهیخته امر پرداخته شود. بدیهی است دیدگاههای دیگر دانش شهری و شهرسازی در حیطه این بحث نخواهد گنجید.
۱- سازگار سازی بافت قدیمی و جدید شهری
بدون شک حفظ هویت بجای مانده از هر دوران در معماری یک شهر در هر سطح و کیفیت در کنار مدرن سازی توسعه شهری نه تنها امکان پذیر است بلکه تنها راه حفظ و بقای شهر در حال و آینده است. و برقرار ساختن ارتباط با آن هویت و احساس دارای گذشته بودن در نزد ساکنان آن شهر و دیدگاه جهانی معطوف به آن شهر می باشد.
موضوع اساسی چگونگی نیل و حصول به این مهم می باشد.
حفظ هویت های بجای مانده از هر دوران در معماری یک شهر بخوبی امکان پذیر است.
در روش مدرن سازی کنترل شده شهرها حتی دستری به مجموعههای ارزشمند و تاریخی بافت قدیم شهرها سهل تر می گردد. و از سوی دیگر در بافت جدید شهری، نزدیک سازی محیط مستقل خانوادگی به محیط شهری، ساده سازی و نور فروان و صرفه جویی اجباری در فضاهای ساختمانی و بهره بردارای فراوان از تراکم در ارتفاع و در سطح و ایجاد مساحت هاو طول و عرض ها و ارتفاعهای بزرگتر فضای شبز در عین کاهش سرانه فضای سبز نسبت به دو دوره با فاصله زیاد قدیم و امروزین به چشم می خورد. اما در واقع می توان با نگرش به هرهبرداری از بناهای تاریخی بجای مانده از دورانی با بافت قدیم شهری اعم از ساختمانهای مسکونی، اداری، باغات،سفارتخانه ها، کوچه باغها و خیابانهای درختی بعنوان یک مجموعه محاط شده در یک بلوک مدرن سازی شده در عین حفظ این بافتها از موانع ترافیکی و عدم دسترسی به آنها نیز احتراز جست.
پیچیدگی موضوع مربوط می شود به « چگونگی ایجاد سنخیت»، « همجواری بهنجار» و « هماهنگ سازی» بافت قدیم و بافت جدید شهری.
کشف سنخیت، امکان همجوار سازی بهنجار، اقدامات تکمیلی هماهنگ سازی میان دو بافت قدیم و جدید شهری، سه سؤال اساسی در موضوع تحول شهرها در دوران کنونی است.
در این بین- و بر همین مبنا- سه بحث اساسی مطرح است.
– آیا به لحاظ ماهیت می توان سنخیتی میان بافت قدیم و جدید شهر یافت و آیا اصولاً احساس می شود؟
– آیا اصولاً همجواری میان دو بافت مورد نظر ممکن است بتوان در مرحله دوم به بهنجار سازی موضوع پرداخت؟
– در صورت صدق ۲ گفتار و پارامتر فوق، آیا می توان به اقدامی تکمیلی تحت عنوان هماهنگ سازی میان دو بافت پرداخت؟
اگر چه در سطح تمامی کشورهای جهان نمی توان دو شهر را یافت که از لحاظ بافت و شکل ظاهری شباهت کامل به یکدیگر داشته باشند، لیکن ساختار و بافت شهرهای معتبر جهان – که در این بحث مورد نظر ما رسیدن به چنین ساختاری با حفظ ویژگی های فرهنگی و ملی است و اصولاً راهی جز این سراغ نمی توان گرفت- از الگویی پیروی می نماید که در نظر گاه ارزشها و باورهای تمامی ملل جهان در ارکان خود یکسان و مشابه است.
از این الگو شاید بتوان چنین استنباطی را ارائه داد که تا حدودی ملموس باشد. چرا که ویژگی ها و جزئیات این اسلوب در مورد هر یک از شهرهای بزرگ و معتبر جهان که در اینجا لزوماً به منزله وسعت در نظر گرفته نمی شود بلکه ثقل تمرکز و تلاقی جمعیت های گذشته و حال جوامع انسانی در آنها بیشتر مد نظر است.
در سطح تمامی کشورهای جهان نمی توان دو شهر را یافت که از لحاظ بافت و شکل ظاهری شباهت کامل به یکدیگر داشته باشند، لیکن ساختار و بافت شهرهای معتبر جهان – که در این بحث مورد نظر ما رسیدن به چنین ساختاری با حفظ ویژگی های فرهنگی و ملی است و اصولاً راهی جز این سراغ نمی توان گرفت- از الگویی پیروی می نماید که در نظرگاه ارزشها و باورهای تمامی ملل جهان در ارکان خود یکسان و مشابه است.
میادین وسیع که حول یک محور مرکزی از بنای با بار فرهنگیف ورزشی هنری، مذهبی و یا سیاسی بالا- آن چنان که بیشتری برد زمانی که از گذشته های دور تا آینده های نه چندان نزدیک را بتواند متحمل گردد. این مهم در لحاظ نمودن صرفه جویی های احداث چند باره بناها و همچنین افرایش اعتبار شهرها از اهمیت فوق العاده بالایی برخودار است- با احاطه کننده هایی متقارن از آب و پوشش گیاهی و مسطح و با رعایت محوطه سازی هماهنگ با سبک معماری بنای مرکزی احداث می شوند و ساختمان ها و عمارت های حاشیه میدان که برحسب تقسیم بندی میادین دیگر احداث ها براساس اسلوب های شناخته شده معماری عملی و در همین راستا میدان یا میادینی بر مبنای روش های بدعت گذارده شده قابل طرح، بنا می شوند. و خیابان های متصل کننده میادین به یکدیگر در بخشی از امتداد وصل شده خود به میادین ( به عنوان قابل پیشنهاد) بخشی از طول خیابان در یک سو یا رعایت سبک معماری میدان مورد نظر و بخشی دیگر از طول خیابان از سوی دیگر با رعایت سبک معماری میدان مقابل و بخش میانی فاصله دو میدان شامل سطوح عمیق فضای سبز و با رعایت سبک معماری خاص که سبک مبدأ را به سبک مقصد به شیوهای منطقی پیوند می دهد میباشد. و در صورت اصرار بر بهرهبرداری احداثی از فضای موجود، ساختمانهای یکپارچه با معماری مدرن و ساده می تواند مناسب باشد.
پیروی سبک معماری خیابان متصل کننده در میدان از طرح های معماری هر یک از میادین بصورتی جداگانه و با رعایت سبک معماری میدانی که از آن مبدأ می یابند و خاتمه یافتن این سبک از دو سو به فاصله میانی خیابان به سطوح عمیق فضای سبز و ساختمانهای یکپارچه مدرن و ساده طرح قابل پیشنهادی همجوار سازی سبک های معماری متفاوت درون شهرهاست.
۲- هویت بخشی به شهرهای بزرگ ایران
تهران
تقریباً منهای میدان حسن آباد، سایر میادین تهران دارای بافت اتفاقی بوده و اگر چه در برخی میادین بافتی منتظم پیش بینی شده است، اما تقریباً کلیه میادین تهران نیاز به اصلاح بافت براساس تجدید نظر از مبنای احداث دارند.
وضعیت کنونی بافتهای شهری چون تهران با وجود یأس آور بودن آن این نوید را نیز به همراه دارد که می توان از منشأ و بیخ و بن به هویت بخشی آن اقدام نمود.
وضعیت کنونی اگر ناامید کننه است اما می تواند این نوید را به همراه داشته باشد که اکنون که قصد بر احیای بافتهای شهری است و می توان با بهره برداری از بار بسیار بالا و فراوان معماری تاریخ سبک های مختلف تمدن ایرانی و ایرانی – اسلامی در کنار سبکهای جدید و مدرن معماری، هویتی اساسی، ستایش آمیز و هدفمند به میادین و بخش هایی از خیابان های منتهی به آنها بخشید.
۳- نمایش عصارهای از فرهنگ و معماری جهانی
و به عنوان ارائه فرهنگ پویا و قابل سازگار با فرهنگ جهانی به جهانیان از یک جهت و ارضای لمس فرهنگ جهانی از سوی جامعه متفکر و بازیدکنندگان جهانی از شهر (جهانگردان داخلی و خارجی) از جهت دیگر می توان بخشی از شهر را به نمایش چکیدهای از سمبل های فرهنگی و تاریخی جهان اختصاص داد.
به همین منظور می توان یک منطقه شهری مناسب را انتخاب و سبک طراحی و معماری آنرا در هر یک از میادین و بخشهای انتهایی خیابان های منتهی به هر میدان را براساس سبک معماری یکی از شهرهایی بزرگ و معتبر جهان طراحی نمود و ساخت. این ایده اگر چه ممکن است در حال حاضر آنچنان ملموس و تجربه شده نباشد اما روشی است که در آیندهای نه چندان در بوسیله کشورهای بزرگ مورد انتخاب و به مورد اجرا گذارده خواهد شد.
برای نخستین بار نیست که اندیشه مطروحه اندیشمندان این مرز و بوم، منشأ برای تغییر و تحولات حتی اساسی- در ساختار حیاتی بیگانگان می شود، بنابراین وقت آن رسیده که اکنون که فرصت طلایی برای این سرزمین پدید آمده است تا برای اولین مرتبه در امتداد تاریخ معاصر چنین اندیشههایی برای بار نخست در اختیار کارگزاران این کشور قرار داده می شوند، در اجرای آنها پیش قدم شده و در بهرهبرداری از سودآوری آنها از رقیبان سبقت جویند.
۴- بررسی ساماندهی بافت های موجود شهری با مشارکت مردم و چگونگی مدیریت مداخله و سیاست های ارگان های مسئول
بدون تردید بسیاری از بناها نو (و حتی نوسازی شده) در نماهای خیابان های مهم و میادین اصلی شهرها وجود دارند که فاقد هر نوع هویت معماریمی باشند. در این مورد می توان دستورالعملی تهیه و تدوین نموده و سپس به مورد اجرا گذاشت که براساس ان صاحبان این بناها( چه خصوصی و چه دولتی) در ازای تغییر نمای ساختمان خود براساس طرح و نقشه معماری ویژه ساماندهی و نوسازی بافت شهرها رسیده باشد) از پرداخت عوارض خاص معاف بوده و همچنین در صورت به اتمام رساندن پروژه از مزایایی ویژه بهرهمند شوند. و همینطور، تنها نقشه معماری بناهای شهری که از برنامه هماهنگ شده معماری بافت در نظر گرفته شده نقطه مورد نظر شهری تبعیت می نماید به تایید رسانده شوند و موارد تخلف مورد بررسی و اقدام قرار گیرند.
تشکیل واحدهای عالی شهرسازی و معماری ویژه هویت بخشی بافت شهرها، راه عملی اصلاح بافت و ساماندهی و معماری شهری می باشند.
۵- اصلاح و ساماندهی بافت های شهری و معماری فضای سبز
– معماری فضای سبز در خدمت ساماندهی شهرها
حرکت مثبتی که در زمینه پروژههای زیست محیطی بویژه فضای سبز در شهرها آغاز شده است بسیار قابل تقدیر بوده و اصولاً منشأ و انگیزه بحثی است که پیش رو خواهیم داشت:
پوشش گیاهی درون شهری که لازمه حیات شهرهاست تحت شرایطی از دوام و ماندگاری بالاتری برخودار خواهند بود که به عنوان جزیی اساسی از طرح معماری شهر باشند و به ترتیب به بررسی آن می پردازیم:
حرکت همه جانبه احیای منابع تقویت عناصر زیست محیطی به ویژه فضای سبز عامل حرکت جدید دخیل سازی پارامترهای معماری فضای سبز در معماری اساسی شهرهاست.
هنگامیکه جزیی از طراحی نما و معماری شهری باشند:
ساختمانها:
شامل ورودی آنها از دو سو یا یک سو
بخشی از مهتابی ( بالکن) طبقات ( باز هم از یک سو و دو سو)
فلاورباکس بالکن ها و یا زیر پنجره ها
خیابان ها:
تفکیک کننده منطقی سواره رو از پیاده رو
در طراحی فضای سبز این بخش نکات مهم زیر لازم به رعایت می باشند،
چشم انداز و دید را مختل نسازند ( از هر دو سو)
قابلیت دسترسی منطقی و تکرار شده عابر پیاده را به پیاده رو و سواره رو برقرار سازند.
بلوار سازی از طریق رعایت حداقل ارتفاع لازم جهت نورشکنی شب اتومبیل ها در بخشی از چشم اندازههای ساختمان ( دو یا سه وجه) حضور قطعی داشته باشند.
دیوارهای سبز
شهرهای برگ تحت تأثیر ضرورت توسعه، روز به روز شبکه ارتباطی گسترده تری کجهز می شوند.
فشارهای آلودگی هوا، صوتی و حتی تصویری ( از طریق گسترش سازه های بی جان) نیز به نسبت همسن توسعه افزایش می یابند. و در شهرهایی بزرگ که تجربه چنین توسعهای را پشت سر گذاشته اند اقداماتی با نتایج سه گانه را ترتیب سه گانه را ترتیب داده و در نتیجه تقلیل دهنده این فشارها بودهاند.
دیواره های سبز حتی به تجربه برای کسانی که در این زمینه تخصصی مرتبط ندارند عامل کاهش دهنده معضلات سه گانه فشارهای آلودگی هوا، صوت و تصویر تشخیص داده شده است.
به همین منظور در طراحی بافتهای شهری اصل رعایت حریم بزرگراه ها با هدف احداث چنین پوشش گیاهی که از انواع درختچه ها و درختان همیشه سبز متراکم تشکیل می شوند اصلی است که همواره می بایست مدنظر قرار گیرد.
– چشم انداز اجتناب ناپذیر- و بنابراین مهم- در تقاطع بزرگ راه ها:
پدیده غیر هم سطح بودن بزرگراههای متقاطع، ضرورت یک طراحی اصولی در اصلاح بافتهای شهری توسعه یافته می باشد.
و این پدیده لاجرم چشم اندازی وسیع ایجاد می کنند که ضرورتاً می بایستی فاقد هر گونه قابل بهره برداری بوده و همچنین پرهیز از هرگونه حجم ارتفاع پذیری باشند. بنابراین بهترین و تنها استفاده ممکن از این سطوح وسیع ایجاد پوشش گیاهی و بدون ارتفاع و حجم می باشد.
گونه هایی که از سمت ها و معماری تقاطع پیروی کرده و در مقابل تابشهای شدید آفتاب و وزش بادها و خشکی احتمالی مقاومت نمایند. و در عین حال پشم اندازی وسیع و گذرا ( در حرکت سریع) و زیبا ارائه دهند.
– ذخایر توسعه کنترل شده شهری،
– تبدیل حواشی بزرگ راهها حومه شهری به پارکهای خارج شهری- نقاط ذخیره شده برای توسعه درونی و پیرامونی شهرها -؛ هنگامیکه به نقش بزرگراهها (حتی در نگاهی سطحی) نگریسته می شود، مشاهده می شود که ضرورت کوتاه سازی فواصل، امتداد بزرگ راهها از میان تپهها و تپهماهورها و سطوح یکنواخت درون شهری و خارج شهری عبور می نمایند که خوشبختانه بسیاری از این نقاط هنوز در معرض ساخت و سازها و تصرفات غیر مجاز ( و حتی مجاز ) شهری قرار نگرفته اند.
جای مطلوبیت بسیار دارد که اراضی وسیع به پارکهای جنگلی ممتد و چنانچه در خارج از شهر قرار گرفته اند به پارک هایی با این ویژگی (پارک خارج شهری) مبدل گردند.
شکلگیری شبکه گسترده بزرگ راهها در شهرهای امروزی و عبور الزامی آنها از اراضی بکر و گسترده درون شهری و خارج شهری فرصت مغتنمی پدید آورده است بواسطه آن می توان به پارکهای وسیع جنگلی و پارک های خارج شهری دست یافت.
این پروژه در آینده نیز می تواند پس از اصلاح اساسی بافت های نامتناسب و بیجای مسکونی و اداری و آموزشی درون شهری مأمن بسیار مناسبی برای احداث های کاملاً محدود و مرتفع و اصلاح کننده توزیع تراکم بافت شهری و جمعیت در شهرها قرار گیرد. ایمن گاهی جهت توسعه کنترل شده شهرها و رهایی از تراکم های اجتناب ناپذیر کنونی نقاط گرفتار شهرها.
لازم به توضیح نیست که این چنین سیاست گذاری با مطالعه فراوان و با دقت فراوانتری می بایست همراه باشد چرا که در این زمینه بین تنها ۲ حالت شرایط مطلق منفی و مثبت مطرح است. دقت و مطالعه فروان موجب اتخاذ سیاستی بهنجار خواهد گردید و غفلت از آن موجب رشد بی رویه و ناهنجار ساخت و سازهای شهری می شود.
تبدیل اراضی گسترده درون و خارج شهری به پارکهای جنگلی خارج شهری نتایج سه گانه:
۱- تقویت منابع زیست محیطی ۲- پیشگیری از گسترش بی رویه ساخت و سازهای درون و برون شهری ۳- منابع اصلاح توزیع متراکم جمعیت شهری از طریق احداث های کاملاً کنترل شده و با برنامه ریزی در آینده را به همراه خواهند داشت.
– ضرورت وجود گیاه در طراحی بافت های شهری
– ضرورت تشخیص رفتار گیاه بعنوان موجود زنده در نماسازی ابنیه
– فرم مهندسی
گیاه بصورت درخت یا درخچه و یا بوته در طول عمر خود همواره در حال رشد بوده و عموماً بر حجم و ارتفاع آن – در آن حدود که روی نمای طراحی شده شهری ما تاثیر قابل ملاحظه بر جا بگذارد- افزوده می شود. این معظلی است که همواره معماران به آن می اندیشیدند و بعضاً به ایراد اساسی حذف پوشش گیاهی و یا به یک پروژه ناقص از لحاظ معماری و منظر گرفتار می آیند.
همکاری نزدیک و پایاپای و مشترک طراحان و معماران شهرساز و طراحان و معماران فضای سبز مشکلات مربوط به حذف پوشش گیاهی و یا پروژههای فضای سبز ناقص را مرتفع خواهند ساخت و علاوه بر آن منجر به ارائه طرح ها و سبکهای جدید معماری خواهد شد که تاکنون بی سابقه بوده است.
در صورتیکه در طراحیهای خود با متخصص امر مشورت نمایند علاوه بر ارائه پروژهای بدون نقص می توانند از صرفه جویی قابل ملاحظه ای نیز در برآوردهای مربوط به مواد و مدت زمان تقریبی احداث پروژه بهره مند کردند. بسادگی می تواند منحنی رشد و حجم ارتفاع گیاه را در طول حیات آن ترسیم نموده و با استفاده از شبیه سازی کامپیوتری- و حتی تجسم شرایط جدید- تاثیر حضور گیاه را از لحاظ ظاهری اشغال سطح نمای پروژه، مورد بررسی قرار داد و به ترسیم نمای نهایی ابنیه اقدام نمود. و بر حسب نیاز و با انتخاب گونه گیاه مناسب و نقطه مناسب کاشت براساس نقطه تعیین شده در طرح نمای ساختمان می توان حتی بخشی از حرکت های رنگ و حجم را در نمای ساحتمان برای آرشیتکت پر نمود.
۶- ساماندهی بافت شهری آرمانی با مقاصد نزدیک و دور
بدون شک پدیده شهر نشینی از ابتدای مدنیت با مهاجرت همراه بوده است و در این بین پدیده غر مسطح بودن اقتصادی شهروندان آ چنان بوسیله کارگزارن بزرگ درک نگردیده و در حیطه سیاست گذاری کلان شهرها جز به شکل گیری مناطق و نواحی غیر اصولی و ناهنجار پیرامون شهرها و حتی درون شهرها راه بجای دیگر نبرده است. در این راستا برنامه احداث شهرکهای اقماری در صورتی می توانند در رفع این ناهنجاری مفید واقع شود که براساس برنامه درون قطعی انتقال شهروندان نقاط متراکم و غیر اصولی درون شهری از یک سو و مدرن سازی نواحی تخلیه شده به منظور اسکان اصولی ساکنان نقاط باقیمانده غیر اصولی از سوی دیگر صورت پذیرد. بدین منظور ابتدا با احداث یک شهرک اقماری با گنجایش کافی جهت انتقال ساکنان کامل یک نقطه پر جمعیت و غیر اصولی شهری، مشکل تخلیه و اسکان ساکنان این نقطه مرتفع می گردد. سپس با تخریب و احداث اصولی و مدرن نقطه درون شهری مورد نظر امکان اسکان جمعیت چند نقطه متراکم – در سطح و نه در ارتفاع – درون شهری دیگر حاصل می شود.
بدین ترتیب نقاط درون شهری متعددی حاصل آید که میتوانند در برنامه سامان دهی اصولی شهر به بهترین نحو مورد بهره برداری قرار گیرد. بویژه این طرح فضاسازی در درون شهرها برای مقابله و امادگی در برخورد منطقی با پدیده شهرها در اواخر قرن آینده کاملاً ضروری می باشد. و بعنوان اقدامی اصولی جهت توسعه کشور در نقاط بکر و دست نخورده:
انتقال مرکز سیاسی کشور به شهر دیگر ( شهری حتماً جدید الحداث با ویژگیهای معماری اصولی فرهنگ و تمدن کشوری) می تواند در توزیع منطقی سرمایه گذاری ها به نقاط مورد هدایت، موجب توسعه نقاط شهرهای دیگر و در نتیجه کشور گردد. چنین ساماندهی در دنیای امروز ضوروتی فراتر از نیازهای مادی را در دل خود جای داده است. تا آنجا که ما در گذشته ای نه چندان دور در شهرهایمان در عین مفرحی ناشی از همجواری با درختان و باغات کهنسال و نهرها و جویبارهای زالال و پاکیزه جاری در شهر، همجوار مدفن وابستگان و دوستانمان نیز بودهایم. غرق در معنویت و مواهب طبیعت امروز همجواری طبیعت و معنویت دور از دسترس زندیگمان قرار گرفته است. ضرورتی که در شهرهای معتبر جهان بدان از قلب توجه شده و همچنان رعایت می گردد.
جمع بندی و نتیجه گیری:
حفظ بافت های قدیمی (از دیدگاه هنری و ارزشهای تاریخی) در کنار توسعه بافتهای جدید شهری ضروری است و بدین منظور می بایست راه کار را مشخص نمود. توجه به ساختار و بافت شهرهای معتبر جهان تهی از فاید نخواهد بود. در برنامه هویت بخشی به شهرهای بزرگ ایران لازم است بسیاری از بافت های شهری از بیخ و بن اصلاح شوند.
– در بخشی از طرح توسعه بافت های جدید شهری مناسبت دارد که نقطه ای نیز برای نمایش عصارهای از فرهنگ و معماری جهانی در نظر گرفته شود.
– خوب است به اندیشه های مطروحه بعنوان ثروتهای اساسی یک کشور بهای لازم داده شود.
– در استراتژی احیا و ساماندهی بافتهای شهری یکی از کارآمدترین اقدامات:
تشکیل واحدهای عالی شهرسازی و معماری ویژه هویت بخشی بافت شهرها با دستورالعملی کاملاً شده روشن و آینده نگر می باشد.
– معماری فضای سبز در احیای اساسی و اصولی بافت های شهری موثر، پرفایده و اجتناب ناپذیر است. و طیف گسترده تری از نتایج اولیه خود، نظیر طراحی و معماری خیابانها و معابر. ساختمانها ( اعم از خصوصی، عمومی و دولتی) چشم اندازها و ذخیره سازی زمین های بکر و مفید درون و پیردامون شهری را شامل می شود. و همکاری و هماهنگی معماران شهرساز و معماران فضای سبز چنین اهداف را تأمین خواهد نمود.
و سرانجام آنکه:
بواسطه انکه شهروندانی با سطوح متفاوت اقتصادی در کنار یکدیگر بوجود دارند و از سویی نیاز به سیاست های شهرک های اقماری و مدرن سازی و احیای بافتهای قدیمی و فرسوده ( با رعایت حفظ ارزشهای معماری و میراث تاریخی) و اصل تمرکز زدایی منطقی موجب می شوند که سامان دهی بافت های شهری، آرمانی با مقاصد نزدیک و دور محسوب گردد.
مهندس ماشاالله گودرزی