تکنیک کلاژ و ماژیک :
در این کار می بایست ساختمان وسط با ابعادی از پیش تعیین شده با ارتفاع ثابت و … طراحی و در پرسپکتیو خیابانی قرار می گرفت:

8m3v17hkbdo83fqd7i35_400_01

این کار کاملا کار دسته و هیچ تغییری با کامپیوتر ایجاد نشده . ساختمان اول از سمت راست رو مثل چیزی که توی خیابون بود کشیدم و ساختمان وسطی رو طراحی کردم و ساختمانهای سمت چپ رو کلاژ کردم ( عکسشون رو چسبوندم) بعد کف خیابون رو کشیدم ، بعد عکس آسمون ، ماشین ، دوچرخه و هواپیما رو از جاهای مختلف بریده و چسبوندم آخرش هم اون درخت رو با ماژیک و لاک کشیدم .اون خط های سفید لاک غلط گیره ، که به نقطه گریز رفتن و پرسپکتیو رو قوی تر نشون میدن ( همون هایی که از روی دوچرخه هم رد شدن ) این گونه خطوط وجود ظاهری ندارند ولی پرسپکتو را قوی می کنند و به قول یکی از اساتید به فضا انرژی میدهند.
منبعhttp://www.sketch-fathi.blogfa.com

آسمان
آسمان بخش وسیعی از ترسیم را تشکیل می دهد و وضع کلی هوا از خورشیدی تا طوفانی،غروب آفتاب تا نیمه شب را نشان می دهد .آسمان می تواند به تعادل ترسیم کمک کند و توجه را بر موضوع متمرکز کند.از شکل ابرها اغلب برای رسیدن به ترکیب زیگزاگی جالب استفاده می شود.به طور کلی،رنگهای روشن،ترسیم را لطیف می سازد و سبب جلب توجه فرد به نقاط کانونی می شود .استفاده از جفت رنگ به جذابیت و پیشرفت طرح کلی رنگ کمک می کند.رنگ بیش از اندازه باعث می شود آسمان تیره و غیرواقعی به نظر برسد.

134_400_01

رنگ آسمان باید خط افقی یا ساختمانها را قطع کند تا عناصر روی زمین معلق به نظر نرسند.به عنوان یک اصل،آسمان در جایی که به خط افق می رسد باید همیشه روشن تر باشد.با وجود این در اسکیس های سریع ممکن است مجبور شویم آسمان را در اطراف مرکز رسم تیره تر و هم زمان با حرکت به طرف بیرون روشن ترکنیم تا نقطه کانونی ایجاد کند و در برابر ساختمانی یه رنگ روشن به انبوه-تهی برسد .استفاده از رنگ نارنجی نزدیک افق توسط جفت رنگ به ترسیم جذابیت می بخشد.
به هنگام رنگ آمیزی آسمان،به منظور یک دست شدن آن ،از همان ابزاری استفاده کنید که در دیگر عناصر رسم استفاده کرده اید.ابزار مشخصی مانند ماژیک ممکن است محدودیت هایی را برای فضاهای بزرگ ایجاد کند زیرا ظاهری خط مانند دارد. در این مورد-به عنوان مثال برای آسمان -از پاستل استفاده کنید.
با تیز بر ،پاستل آبی را بتراشید تا پودر ایجاد کند و ان را روی نواحی مورد نظر بپاشید.سر انگشتتان را در اطراف ساختمان جلو و عقب ببرید تا آسمان پدید آید .روی رنگ آبی از پاستل سفید برای ایجاد ابر استفاده کنید.

گروه مهندسین ایران معماری با مدیریت آرتور امیدآذری

بخشی را درقالب اطلاع رسانی در رابط با آثار تاریخی معماری ایران ، تدوین نموده است تا امکان اطلاع رسانی برای علاقه مندان به معماری را مهیا کرده باشد.

شماره تماس برای کسب اطلاعات بیشتر:۰۲۱۲۲۹۸۳۳۸۵

چهارطاقی

” چهار طاقی” در معماری ایرانی، نامی است کلی برای یکی از فرم‌های مهم و بنیادینی که در تکامل این معماری نقشی اساسی داشته‌است. نام “چهار تاقی” تا حدی روشنگر فرم آن نیز هست. “چهارتاقی” به بنایی چهارگوش گفته می‌شود که روی چهار پایه یا دیوار محیطی آن قوس‌ها یا گوشواره‌هایی قرار دارد که به گنبد منتهی می‌شوند؛ چهارطاقی را چهاردر، چهارقاپو و چهاردروازه نیز نامیده‌اند.

niasar_winter_sunset_400

پس از به وجود آمدن تکنیک گنبدسازی و پس از آن که معماران ایرانی توانستند پلان‌های مربع را به دایره تبدیل کنند، استفاده از فرم چهارتاقی مرسوم شد. در دوره ساسانی، چهارتاقی‌ها به طور گسترده مورد استفاده قرار می‌گرفتند. در حقیقت چهارتاقی به یک “واحد” معماری تبدیل شد که می‌توانست به صورت مجزا و یا در ترکیب با چهارتاقی‌ها و عناصر دیگر در یک ساختمان مورد استفاده قرار بگیرد.
در دوره اسلامی از طرح چهارطاقی در شماری از بناهای غیردینی، چون کوشک‌ها، نیز استفاده شده‌است. برخی از چهارطاقی‌ها نیز در دوران اسلامی به مسجد یا امامزاده تبدیل شده‌اند. از طرح‌های چهارطاقی، به‌سبب قابلیتهای بسیار در فضاسازی، در گستره زمانی و مکانی و در بناهای مذهبی و غیرمذهبی استفاده شده‌است.

20100824170521812_4taghi-e-niasar_400

جشنواره عکس غارهای ایران با هدف معرفی ظرفیت های گردشگری

جشنواره عکس غارهای ایران با هدف معرفی ظرفیت های گردشگریwww.arturarch.com

تهران نخستین جشنواره عکس غارهای ایران با هدف معرفی ظرفیت های گردشگری غارهای کشور و نحوه حفاظت آنها در شهر اصفهان برگزار می‌شود.

به گزارش روز چهارشنبه خبرنگار فرهنگی ایرنا، این جشنواره با همکاری اداره کل طبیعت گردی، اداره کل میراث فرهنگی استان اصفهان و انجمن غارنوردان و غارشناسان ایران از یازدهم آبان ماه جاری به مدت ۱۰ روز در شهر اصفهان برپا خواهد بود.

به گزارش روز چهارشنبه خبرنگار فرهنگی ایرنا، این جشنواره با همکاری اداره کل طبیعت گردی، اداره کل میراث فرهنگی استان اصفهان و انجمن غارنوردان و غارشناسان ایران از یازدهم آبان ماه جاری به مدت ۱۰ روز در شهر اصفهان برپا خواهد بود.

ˈمحمد علی فیاضیˈ مدیر کل اداره طبیعت گردی معاونت گردشگری کشور درباره این جشنواره گفت: پس از فراخوان جشنواره عکس غارهای ایران ظرف دو ماه، ۲۰۸ قطعه عکس به دبیرخانه جشنواره رسید و توسط اساتید انجمن عکاسان میراث فرهنگی مورد داوری قرار گرفت.

وی با بیان اینکه غارها به عنوان گنجینه‌ای از زیبایی ها، یکی از بستر های مساعد توسعه طبیعت گردی و جذب گردشگر به شمار می آیند، افزود: ۶۰ عکس برگزیده با همکاری حوزه هنری اصفهان و اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان، در مجتمع فرهنگی هنری سوره نقش خانه اصفهان به نمایش در می آید تا فرصت معرفی و اطلاع رسانی ظرفیت موجود فراهم شود.

فیاضی همچنین گفت: از عکس‌های منتخب جشنواره عکس غارهای ایران، نخستین اطلس دو زبانه غارهای ایران به همت معاونت گردشگری با همکاری انجمن غارنوردان و غارشناسان ایران چاپ می‌شود.

آیین رونمایی از تمبر جشنواره و تجلیل از ۱۰ عکاس برتر جشنواره عکس غارهای ایران با حضور مسوولان گردشگری سازمان میراث فرهنگ، صنایع دستی و گردشگری ۱۸ آبان ماه برگزار می‌شود.

منبع : ایرنا

 

گنبد سلطانیه بزرگ‌ترین گنبد آجری جهان و مقبرهٔ اولجایتواست که نام خود را به سلطان محمد خدابنده تغییر داد و از آثار مهم دوره ایلخانیان به حساب می‌آید.
این بنا مسجدی است بسیار زیبا از حیث معماری و تزیین و بزرگی در دنیا مشهور است. گنبد مزبور در پنج فرسخی سمت شرقی شهر زنجان در داخل باروی شهر قدیم سلطانیه قرار گرفته و بنایی است هشت ضلعی که طول هر ضلع آن ۸۰ گز است. هشت مناره نیز در اطراف گنبد دارد. و قدیمی‌ترین گنبد دوپوش موجود در ایران است. رنگ گنبد آبی است. بر روی این اضلاع گنبد بلندی قرار گرفته که ارتفاع آنرا ۱۲۰ گز نوشته‌اند. در قسمت بالایی آن ساختمان دور تا دور اطاقها و غرفه‌ها ساخته‌اند. خود گنبد از کاشی‌های فیروزه‌ای رنگ پوشیده و سقف داخل اطاقهای بالا با گچ‌بری‌های و آجرهای رنگارنگ تزیین یافته‌است. در حاشیه طاقها آیات قرآنی واسماالله با خط جلی نوشته شده‌است. حکاکی‌هایی در آجرهای دیوارها و سقف‌های رنگین بنا نیز دیده می‌شود.

24l0ghs_400

نمای داخلی گنبد سلطانیه تزیینات و نحوهٔ ساخت این مقبره در واقع نقطهٔ عطفی در معماری آن دوران بوده به این شکل که سبکی جدید را در معماری به‌وجود آورده که از معماری سلجوقی منفک شده‌است.
ساخت این گنبد در سال ۷۰۲ هجری قمری به دستور الجایتو در شهر سلطانیه، پایتخت آن زمان ایلخانیان آغاز شد و در سال ۷۱۲ هجری قمری به اتمام رسید.
دالان‌های تودرتویی در سردابهٔ این بنا موجود است که حدس زده می‌شود برای اجرای مراسم خاصی به کار می‌رفته. حتی حدس می‌زنند که سلطان محمد خدابنده پس از مدتی از اسلام روی برگردانده و دوباره به اصل خود برگشته و شمن شده و این دالان‌ها و فضاها برای اجرای مراسم مذهبی خاص پس از مرگ وی بوده‌است. البته جسد وی نیز به جای دفن در سردابه، در کوه‌های اطراف دفن شده‌است.
گنبد سلطانیه در شهر سلطانیه قرار دارد و در فهرست آثار میراث جهانی به ثبت رسیده‌است و شامل سه بخش اصلی ورودی، تربت‌خانه و سردابه‌است.
گفته می‌شود در ساخت گنبد بزرگ شهر فلورانس از این گنبد الگوبرداری شده‌است. بنای این گنبد که بعد از گنبدهای سانتامارینا و ایاصوفیه سومین گنبد بزرگ دنیاست.

sultanieh-grabkapelle-des-rhoda-bende-khan-um-1316-islamische-baukunst_400

 

برنامه فیزیکی طراحی معماری کلینیک زنان

ایستگاه پرستاری به همراه استراحت پرستاران، انبار دارو و بایگانی در ارتباط مستقیم قرار بگیرد.

اتاق درد در دنج ترین نقطه و در فاصله با اتاق ها بستری یا فضاهای ساکت باشد. دیوار ها آکوستیک با ضخامت ۲۰ سانتی متر باشد.

اتاق های پزشک باید قابلیت قرار گرفتن تخت های مخصوص معاینه ی زنان را داشته باشد.

اتاق زایمان باید کاملاً از کاشی باشد (برای شستشو پس از زایمان ).

در اتاق عمل نباید زاویه ی تند یا حتی قائمه وجود داشته باشد.

اتاق عمل گاهاً پنجره ای رو به بیرون دارد که همیشه بسته است مگر پس از شستشوی اتاق به منظور تبخیر آب و رطوبت.

 

 

ریز فضاهای کلینیک زنان

۱٫پذیرش

۲٫ اتاق درد

۳٫ اتاق زایمان طبیعی

۴٫ اتاق جراحی (سزارین )

۵٫ اتاق معاینه نوزادان

۶٫ اتاق معاینه

۷٫ ریکاوری (بستری بعد از عمل )

۸٫ اتاق ماما

۹٫ اتاق پزشک

۱۰٫ استراحت پرستاران

۱۱٫ انبار تجهیزات

۱۲٫ اتاق گزارش نویسی

۱۳٫ سرویس بهداشتی عمومی

۱۴٫ رختکن پرسنل

۱۵٫ سرویس حمام

۱۶٫ تی شوی خانه

۱۷٫ اتاق بستری(+دوش. توالت فرنگی.لگن. گهواره نوزاد)

۱۸٫کمد تمیز و کمد کثیف

۱۹٫ آبدار خانه

۲۰٫ اتاق ملحفه ی تمیز

۲۱٫ دپوی ملحفه(تحویل ملحفه ی تمیز)

۲۲٫ شستشو

۲۳٫ اتو کشی

۲۴٫ خیاطی

۲۵٫ بسته بندی

۲۶٫ انبار البسه ی تمیز ( موارد ۲۳٫۲۴٫۲۵و۲۶ سرویس و رختکن مجزا دارد.)

۲۷٫ اتاق نوزادان سالم

۲۸٫ اتاق انکوباتور(نوزادان نارس)

۲۹٫ اتاق نوزادان مشکوک

۳۰٫ ایستگاه پرستاری

۳۱٫ مامو گرافی

۳۲٫ سونو گرافی

۳۳٫ امحاء زباله

۳۴٫ بارانداز

۳۵٫ سردخانه ی زیر صفر

۳۶٫ سرد خانه ی بالای صفر

۳۷٫ اتاق کمپرسور

۳۸٫ انبار حبوبات

۳۹٫ انبار ظروف

۴۰٫ انبار دار

۴۱٫ مسئول آشپزخانه

۴۲٫ اتاق سرآشپز

۴۳٫ آشپزخانه شامل : کباب پز – زوب – پخت – ظرفشویی – شستشوی مواد غذایی – خرد کردن سبزیجات

مرکز تفریحی و سرگرمی زاها حدید

مرکز تفریحی و سرگرمی زاها حدیددر بیجینگ چین  به نام کهکشان سوهو در ۱۸ طبقه شامل ۴ ساختار گنبدی شکل همراه با پلها وسیستم عامل های خم شده که صفحات زمین را به ایجاد انواع مختلفی از فضاهای عمومی است ، به طور کلی این مرکز تفریحی و سرگر می با شهر درگیر است.

مرکز تفریحی و سرگرمی زاها حدید

مرکز تفریحی و سرگرمی زاها حدیدمرکز تفریحی و سرگرمی زاها حدیدمرکز تفریحی و سرگرمی زاها حدیدمرکز تفریحی و سرگرمی زاها حدیدمرکز تفریحی و سرگرمی زاها حدیدمرکز تفریحی و سرگرمی زاها حدیدمرکز تفریحی و سرگرمی زاها حدید

مرکز تفریحی و سرگرمی زاها حدید

 

گرداوری:دینا صنیعی

 

 

0907uelsmann01

شما نیز احتمالا آثار او را سحر آمیز می دانید و ممکن است فکر کنید که این تصاویر به طور هدفمند در رابطه با مقصود هنرمند ساخته شده اند. این آثار، تصاویری تلفیقی نیستند که به کمک کامپیوتر شانس و احتمال خلق شان وجود داشته باشد بلکه ترکیب هایی هستند که نخست در “چشم ذهن” جری اولسمن شکل گرفته است. در واقع، ابتدا با انگاره ی هنرمندانه ی او در تاریکخانه ی ذهن اش جایی که مهم ترین بخش زندگی خلاقانه وی سپری می شود به صورت ترکیبی خلق شده اند.

 

 

 

عکس های جری را بسیار سریع می توان تشخیص داد چرا که او استاد کنار هم نشاندن اشیای نامتعارف واقعی و مناظر و حالت های راستین در تصاویریست که با طبیعت و منطق آدمی مطابقت ندارد. عکس های ترکیبی و جادویی او تا به حال در کتاب ها، مجلات و بیش از ۱۰۰ نمایشگاه ارایه شده است.

جری با مهارتی مثال زدنی ترکیب های غریبی به تصویر می کشد. آثار او تفسیرهای واقع گرایانه را برمی انگیزد. همیشه احساس می کنیم که برخی از تصاویر او، داستان های در انتظار کشف شدن هستند اما این تصاویر تنها به منظور خلق تصورات زیبا شناسانه ی جادویی به وجود آمده اند. جالب اینجاست که این نوع تصویر سازی ، هنوز هم در قرن ۲۱ تازه و شاداب به نظر می رسد. او عکاس هنرمندی ست که در مناطق مختلف و از موضوعات متنوع عکاسی می کند. وی در سال ۲۰۰۶ در مورد نمایشگاه اش در موزه هنر ملی پکن می گوید: “در چین نگاتیوهای بسیاری را عکاسی کردم که به بایگانی بزرگ تصاویرم اضافه خواهند شد.” در واقع، جری زمانی که به فرم ها و سوژه های جالب توجه می نگرد، نمی داند که در آینده چگونه از آنها در تصاویر ترکیبی استفاده خواهد کرد اما با این حال بایگانی خود را کامل می کند. برخی اوقات نگاتیوهایی را که ۱۰ سال پیش عکاسی شان کرده به خاطر دارد و می داند که برای خلق تصویری معین، باید از کدام یک از عکس های پیشین استفاده کند. وی همواره می گوید: “اصلا نمی دانم که چقدر از عکس هایی که امروز می گیرم در نهایت به تصاویر مورد علاقه ام تبدیل خواهند شد!”

0907uelsmann03

جری اولسمن لیسانس هنر خود را در سال ۱۹۵۷ از انستیتو تکنولوژی راچستر اخذ کرده و دوره فوق لیسانس هنر را در دانشگاه ایندیانا گذرانده است. او مدتی را نیز نزد اساتیدی چون ماینور وایت، باومونت نیوهال و هِنری هولمز اسمیت کار کرده و معتقد است اسمیت او را به داخل این دریای عمیق هنر هل داده است!

جری از تجربیات آنسل آدامز نیز بهره برده و نزدیک به ۳۸ سال در دانشگاه فلوریدا، در بخش هنرهای بصری تدریس کرده است. وی درباره تاریکخانه ظهور و چاپ می گوید: “همین طور که عکس ها را چاپ می کنم، ایده ها به سراغم می آیند و من احتمالات مختلف را کشف می کنم.” او معمولا دو، سه یا تصاویر بیشتری را با یکدیگر ترکیب می کند؛ هر نگاتیو را در دستگاهی جداگانه قرار داده و به صورت آزمایشی چاپ می زند و در این حین به نوع ترکیبش با تصاویر دیگر نیز فکر می کند. در طی این فرآیند، از دستگاهی به سراغ دستگاه دیگر می رود و مدت زمان نوردهی صحیح برای چاپ هر تصویر را یادداشت می کند. در ترکیب نهایی، هر یک از تصاویر در جای معین خود قرار می گیرد؛ در آفرینشی که حتی نمی توان چگونگی فرایندش را از پیش حدس زد.

هرچه بیشتر به آثار او می نگریم، بیشتر اغوا می شویم. سبک تصویر سازی او همچون اصطلاح رایج فرانسوی، “چشم فریب ” است. آثار وهم گرایانه اش بیننده را وادار به کشف نمادها و نشانه های بصری می کند. پیتر سی بانل، نویسنده ی معروف، در مقدمه کتاب Silver Meditations درباره ی جری اولسمن می نویسد: “جری عاشق خیال پردازی ست. او مقصود از هنر را در کشف کردن می بیند و نه حل مشکلات”. پیتر سی معتقد است که اولسمن دارای قابلیت ممتازی برای ارایه ابهامات بدون استناد به دلایل و واقعیت های بصری ست. برای چنین هنرمندانی نوع اجرا و انگاره ی تصاویر، حسی و شهودی ست. او حتی برخی اوقات پس ازخلق تصاویرش، معانی جدیدی را کشف می کند. وقتی که از او درباره ی علاقه اش به کار کردن با سیستم دیجیتالی پرسیدند، گفت: “من عکس های سیاه سفیدم را با فرآیندهای دیجیتالی حفظ و ذخیره می کنم اما هم چنان دوست دارم که با نگاتیو کار کنم. صفحات چاپ کنتاکت من به دفترچه خاطرات بصری ام می ماند”.

0907uelsmann05

پس از دهه ها کسب تجربه و شکل گیری تکنیک شخصی در ترکیب تصاویر، واضح است که جری اولسمن دیگر نیازی به روی آوری به سیستم عکاسی دیجیتال ندارد چرا که او وابسته به دیدگاه یگانه ی خود است. وی آثار عکاسی اش را “کشفیات در طی فرآیند انجام کار” عنوان می کند و در جایی گفته است: “آرزوی نهایی من شگفت زده کردن خودم است!”.

او در سال ۱۹۹۸ از تدریس در دانشگاه فلوریدا کناره گرفت و اکنون در کنار همسر عکاس اش، مگی تیلور، زندگی می کند. این بازنشستگی به معنای سفرهای بیشتر و در نهایت ثبت عکس های بیشتر برای انتخاب و ترکیب جهت چاپ و فروش است. ماینور وایت، یکی از معلمان عکاسی اولسمن، گفته است: “عکاس باید سوژه را نه بخاطر چیزی که هست (و دیده می شود)، بلکه به خاطر چیز دیگری که هست (و دیده نمی شود) عکاسی کند.” اولسمن در این باره می گوید: “این نگرش همواره به عنوان بخش مهمی از روند تصویر سازی من بوده است. تصاویر من نیزمثل عکس های سنتی دارای صداقت و واقعیت است. البته نوع دیگری از واقعیت را ارایه می کند؛ نوعی از واقعیت جادویی…”

ju_1

ای.دی. کولمن، مدرس و منتقد عکاسی، در کاتالوگ نمایشگاه اخیر جری در سال ۲۰۰۹ چنین نوشته است: “امروزه نوع تصویر سازی اولسمن ثابت و پذیرفته شده است، اما شکی نیست که در گذشته و در رویارویی نخست با این گونه عکس ها، حتی تصور چنین نگرشی به عکاسی بسیار سخت بود. در آثار اولسمن، نشانه های بسیار کمی از نوع ترکیب شدن تصاویر مشهود است، به طوری که بیننده نمی تواند دریابد که کدام تصویر از کجا شروع شده و در کجا با تصویر دیگری ترکیب شده است. مقصود آثار او فریب دادن بیننده نیست؛ در واقع آثار اولسمن نظریه ای را ارایه می دهد که مغایر با پندار بیننده ها در رابطه با صحت مطلق و واقعی بودن عکس ها ست.”

فتو مونتاژ در اوایل قرن بیستم کاملا غیر متداول بود و جری اولسمن، تحت تاثیر استاد خود ، هنری هولمز اسمیت، در دانشگاه ایندیانا سعی و تلاش فراوانی برای “پذیرفتنی شدن” این شیوه تصویر سازی انجام داد. هرچند برای خواننده هایی که عکاسی را با سیستم دیجیتالی آغاز کرده اند، بوی تند تاریکخانه، شرایط سخت و محدود و حتی تر شدن انگشت های عکاس در چاپ و ظهور اتفاقی غیر ملموس به نظر آید چرا امروزه افرادی معدود از فیلم و نگاتیو استفاده می کنند.

منبع:سایت شخصی عکاسhttp://www.uelsmann.net

گرداوری: دینا صنیعی

مقاله ادبیات الگو در فضاهای شهری و معماری

تاملی در حقایق پنهان در معماری و شهرسازی سنتی

yazd-bohran-pamnews.ir_400

نویسنده : دکتر هادی محمودی نژاد


چکیده:

 

با تامل در فضاهای سنتی معماری و شهرسازی ، می توان حقایقی را دریافت که در چارچوب سلسله ای از الگوهای فضایی _ محتوایی ، خود را نشان می دهد ، چنانچه در بستر همین ادبیات کارامد در معماری و شهرسازی سنتی است که در “کتاب شهر سنتی ایرانی” ، دیباچه ای برخوردار از واژگانی اصیل دیده می شود که مقدمه و متن شهر سنتی را با زیبایی و فصاحت کامل رقم می زند. از سویی دیگر ، “زبان معماری” امروز از واژگانی مانند فرم ، مصالح و عملکرد  شکل می گیرد ، حال آنکه ترکیباتی که از واژگان این زبان ساخته می شود ، نمی تواند ارتباط یا پیوستگی اندکی برای نزدیک شدن به یک “زبان الگو” برقرار کند. این واژگان محدود ، ادبیات جدیدی را جایگزین “زبان الگوها” می کند که از کارایی و کارامدی بهینه ، بهره ای ندارد و از توانمندی برای ارتباط با دیگر “زبان های الگو”  بر خوردار نیست. در قالب همین “ادبیات “ناکارامد است که فصلهای “کتاب شهر” در “مقدمه ومتن”بصورت ناصحیح شکل می گیرد و “فضاهایی” را در ساختار شهری بوجود می آورد که هیچگونه “تعامل اجتماعی” و “مراودات شهروندی” را در خود نمی پذیرد و تنها “کالبدی” شکل گرفته از واژگان محدود این زبان _فرم، مصالح و سبکهای معماری_ را رقم می زند. بر این اساس ، لازم بنظر می رسد با تدقیق در ادبیات الگو در فضاهای معماری و شهرسازی سنتی به حقایقی پرداخته شود که می تواند در شهرهای امروز مورد کاربست یابد ، چنانچه ضرورت رویکرد این نوشتار را نیز تشکیل می دهد.

 

 

 

مقدمه:

فضای شهری مکانی است که داستان زندگی جمعی در آن گشوده می شود و از این بستر است که مرزهای اجتماعی در آن ، در نوردیده می شود و برخوردهای از پیش تعیین نشده ، بوقوع می پیوندد. این مقوله از دو جهت دارای اهمیت اساسی است: ” نخست اینکه فضاهای شهری بستر تعاملات اجتماعی و مراودات شهروندی است که نقشی اساسی در شکل دهی به مشارکتهای شهروندی و شکل گیری سرمایه اجتماعی دارد”  ، و “دوم اینکه فضاهای شهری را دارای این توانمندی می دانند که می توانند در افزایش “همبستگی ملی” و “ارتباطات پایدار اجتماعی” که نیازمند بسترسازی کالبدی است ، مفید واقع شوند. این امر ، در معماری و شهرسازی سنتی ایران چنان بازتابی دارد که در اسناد و مدارک تاریخی ، از کوچه هایی بن نام “کوچه های آشتی کنان” یاد می شود که مورد استفاده برای آشتی دادن همسایگان و خویشاوندان بوده است ، چنانچه بدلیل عرض اندک این کوچه ها ، افراد با هم رو در رو شده و تعاملات و ارتباطات اجتماعی انها ، دوباره بازسازی می شده است. ریشه هریک از این کارکردهای اجتماعی را ، بایستی در الگوهای رایج در معماری سنتی شهرهای ایرانی دانست که نقش اجتماعی خود را به بهترین نحو به انجام می رسانده اند. علاوه بر این، “الگوها” را می توان رویکردی به “معیارها” و “سنجه هایی” دانست که امکان بهترین “کارکرد” را ممکن می کنند. بر این اساس یک الگو ، شاخصه ای بارز و سنجه ای کامل است که بهینه ترین و کارامد ترین “راهکار” را در پاسخگویی به “نیازهای یک سیستم” فراهم می کند.کاربست الگوها در علوم می تواند رهیافتهایی برای افزایش کارامدی موثر در عملکرد ، بشمار بیایند و در هنگام هرگونه “مداخله” در ساختار، بر کارامدی نتایج بیفزایند. همچنین الگوها را راه حلهایی برای یک طراحی مناسب می دانند که امکان کارکرد بهینه و مطلوب را در عرصه “پاسخگویی فضایی” ممکن می کند. بکارگیری الگوها در معماری به تحقیقات “کریستوفر الکساندر” (Alexander,1977) و ایشیکاوا (Ishikawa,1977) بر می گردد که به تبیین و تعیین ۲۵۳ الگو در طراحی منجر می شود. بایستی به این نکته اساسی اشاره کرد که اگر در فرایند طراحی فضاهای شهری یا معماری به الگوها التفات نشود، این طراحی توان ان را ندارد که با “کاربران طرح” ارتباط برقرار کند. این امر می رساند که الگوها دارای “زبانی مشترک” در ذات خویش هستند که به مثابه عنصری “ارتباطی” با انسان در طراحی فضا بشمار می آیند. الگوها را می توان به طرق متفاوتی با هم آمیزش داد، در حالی که قواعد و قوانین لازم برای آمیزش این الگوها مورد تدقیق قرار نگرفته است. الگوها می توانند دارای ارتباط و برهمکنش باشند (الکساندر، ۱۹۶۵_۱۹۶۴) و بر این اساس هر گونه نارسایی در الگوها می تواند ناشی از نفهمیدن زبان الگوها باشد. معماران و طراحان شهری از نحوه “ترکیب الگوها” آگاهی ندارند و اغلب طرحی که حاصل می شود، در مقیاس کلان دارای انسجام و “یکپارچگی” برای رسیدن به یک “محیط پاسخگو” نیست. زبان الگو در برنامه نویسی رایانه ای کاربست فراگیری دارد (Gabriel,1996,pp.76-98) بدانگونه که هر راه حلی که در برنامه ای دیگر ظاهر شود ، می تواند الگو باشد (Gamma,1995,pp.32-33 ).بدانگونه که با بکارگیری آنها می توان برنامه های رایانه ای پیچیده ای را پدید آورد (Schmidt, Coplien, 1995,p.76) . الگوها می توانند برهمکنش متفاوتی داشته باشند که در نمایه شماره۱ به انها اشاره شده است. با التفات به شیوه های” اتصال الگوها” می توان بیان کرد که دو وجه مختلف الگوها ، خود را می نمایانند. نخست اینکه “مولفه” های یک الگو گنجایش آن را بعنوان یک الگوی بزرگتر نمایان می کنند. دیگر اینکه “مرز مشترک” این الگو با سایر الگوها ، اشتراکات و ارتباطات ان را در همان سطح تعیین می کند. دو الگویی که در یک سطح قرار دارند ، می توانند یکدیگر را کامل کنند ،گاهی با هم همزیستی کنند یا لزوما مکمل هم باشند. انتقاد وارد بر الگوهای الکساندر در کتاب “زبان الگوها” نیز در این نکته است که با “اقتصاد کاربردی” و “فرایند ساخت” همگونی ندارد . زبان الگو این ایده الکساندر را در بر می گیرد که چگونه می توان “محیط مصنوع” زندگی را انسانی ساخت که شامل الگوهایی می شود که از “کفسازی فضاهای شهری” تا “مقیاس یک کلانشهر” را در بر می گیرد (Alexander,1977 ) بعنوان مثال الگوهای شهری “بلند مرتبه سازی” را رد می کنند و الگوهای ساختمانی نیز “کیفیتهای ساخت” را که پیمانکاران امروزی انها را به اجرا در می آورند. نکته اساسی نیز همین است که چگونه باید این تناقضات را کاهش داد و به نوعی هماهنگی در زبان الگوهای مختلف_بطور مثال الگوهای الکساندر و الگوهای اقتصادی زمین وساخت _را بوجود آورد تا بتوان بهبود کیفی را در ساختار شهری ممکن نمود. ضرورت همین ارتباط در دستر زبان جدید طراحی شهری است که باعث تدقیق در ساختار زبانهای الگو و برهمکنش آن با زبان الگوی معماری و شهرسازی می شود.

 

فضاهای عمومی در معماری و شهرسازی  :

“فضا”، ادراک آگاهانه محیط بوسیله انسان است که تاثیر فعالیتهای انسانی آن را از حالت توده (Mass) به فضا (Space ) تبدیل کرده است (رفیعیان وعسکری، ۱۳۷۸) . همچنین آنرا نقطه ای خاص در سطح زمین می دانند که محلی قابل تعریف و شناسایی برای ارزشهای بشری و اجتماعی است (می هیو ، ۱۹۹۷ ، ص ۳۲۷).  فضا برای اشاره صرف به موقعیتها و محلهای مکانی بکار نمی رود ،  بلکه برای قراردهی مردم در ساختارهای اجتماعی نیز مورد استفاده قرار می گیرد (رلف ، ۱۹۷۶ ، ص ۳۰۱)  بر این اساس “موقعیت فرد در اجتماع”  بر محل “فرد در فضا” نیز تاکید دارد و می توان نتیجه گرفت که این دو معنی در “ظرف زمان “با هم آمیخته شده اند. فضا در راستای “هویت یابی” از عناصر متنوع و “متجانس” تشکیل می شود و نحوه استقرار و جایگیری عناصر و “ارتباطات متقابل” (Interaction ) بین آنها در راستای اهداف مجموعه را،  شکل دهنده پیکره ای همگن و متجانس می دانند که هویت و مفهوم جدیدی را بوجود می آورد که “مکان” نام می گیرد. بر این اساس فضا را شالوده شکل گیری  مکان می دانند که سه عامل “رفتار انسانی”، ” مفاهیم و “شاخصهای فیزیکی” و روابط بین آنها،  در هویت بخشی و مقبولیت اجتماعی آن نقش دارد.(افشار نادری،  ۱۳۷۸ ، ص ۴). فضاهای شهری در صورت کاربست بشری ، می توانند به “مکان شهری” ارتقا یابند و احساس خاص “محلیت “را برای شهروندان حاصل کنند (سیمون، ۱۹۸۲ ، ص ۱۳۱) . رسالت معماری و شهرسازی را نیز می توان در  این امر دانست که “فضا” را تبدیل به “مکان” کند که بمعنای “بالفعل سازی” محتوای “بالقوه محیط”  است (نوربری شولتز، ۱۹۷۵ ، ص ۴۵) . همچنین مفهوم فضا با مکان (هایدگر، ۱۳۷۹ ، ص ۷۳) و با زمان (وینی ،  ۱۳۷۸ ، ص ۲۹۷)  دارای ارتباط تنگاتنگی است که در پیوستگی مفهومی آن با زندگی اجتماعی و تاریخی ، تاکید دارد. فضاهای شهری علاوه بر دارا بودن کارایی کارکردی ، باید در “مفاهیم اجتماعی”  نیز کارامد باشند و تلاش شهرسازی باید در راستای شکل دهی این عناصر ارتقا بخش اجتماعی،  خاصه در عرصه فضاهای عمومی شهری باشد. از سوی دیگر ، یک فضای شهری دارای خصیصه های اقتصادی اجتماعی و حتی معیارهای “زیباشناختی” و “روانشناختی” ویژه ای است (محمودی نژاد ، ۱۳۸۵) . فضاهای شهری و شکل متعالی تر آن یعنی “مکانهای شهری”  می توانند در بستر مفاهیمی مانند روانشناسی رفتاری مورد بررسی قرار گیرند که نشانگر این امر است که فضاهای شهری و خاصه فضاهای عمومی شهری ، مکان تعامل و رفتارهای شهروندی است و روح اجتماعی و احساس تجانس اجتماعی را در خود شکل می دهد (پارکر و کانتر، ۱۹۶۸ و ۱۹۷۷) . کریر (۱۹۹۷Krier,)  بر این گمان است که فضاهای شهری صرفا در ابعاد “هندسی “و زوایای گوناگون ساختمانی تعریف نمی شود زیرا این برداشت از فضا ، اصولا در قلمرو “معماری” حاکم است بلکه معیارهای زیباشناختی ، سهولت “ارتباطات اجتماعی” و “رفتاری”  در مقیاسی برتر است که به فضا ماهیت فضای شهری می دهد و در تناسب با نیازهای زمانی و مکانی افراد جامعه است که خصلت مطلوب یا نامطلوب بخود می گیردGolany,1996) ) . بر این اساس است که فضاهای شهری ظرف “فعالیتهای شهری” و بستری برای “تعاملات اجتماعی” بشمار می آیند که فعالیتهای مرتبط با آن سه طیف متفاوت را در بر می گیرند (Gehl,1987). دسته اول ، فعالیتهای شهروندی در شهر را فعالیتهای با اهمیت می دانند که تحت هر شرایطی اتفاق می افتند و ارتباط خاصی با ویژگیهای منحصر بفرد اجتماعی ندارند. فعالیتهایی مانند رفتن به محل کار و انجام خرید و انتظار در ایستگاه اتوبوس را در این دسته جای می دهند. دسته دوم ، “فعالیتهای گزینشی و انتخابی”  هستند که در شرایط مناسب و وضعیت دلخواه افراد،  ضرورت می یابند. قدم زدن در هوای آزاد،  توقف در مکانهای تفریحی،  نشستن و استراحت در مکانهای جذاب و دیدنی،  از فعالیتهای انتخابی به شمار می آیند.  دسته سوم ، فعالیت شهری را “فعالیتهای اجتماعی”  می دانند که بر اساس ویژگی فضاهای شهری در ابعاد “کالبدی” یا “روانی”،  گستره وسیعی از رفتارهای شهروندی را در بر می گیرند. این فعالیتها به دلیل تاثیر پذیری از فعالیتهای دیگر “فعالیتهای نهایی”  نیز خوانده می شوند. شرایط خاص فضاها در بعد کالبدی ، از نظر ایستادن،  نشستن و بازی کردن  ،  این فعالیتها را تحت الشعاع قرار می دهند. بر این اساس حتی ابعاد کالبدی فضاهای شهری در روند “اجتماع پذیری” و “میزان مقبولیت فضایی” و “توانشهای محیط”  تاثیر دارند و ریشه بسیاری از مسایل را بایستی در شاخصهای “کالبدی”  محیط شهری دانست. فضاهای شهری می بایست مردم را به ساختار خویش  وارد کنند و شکل دهنده هویت های اجتماعی در بستر “مشارکت سازی اجتماعی”  باشند که بی شک از این طریق است که امکان شکل گیری سرمایه اجتماعی در ساختارهای شهری میسر می شود.  در این راستا تجارب گوناگونی در سطح جهانی درباره فضاهای عمومی شهری صورت گرفته است،  در حالی که در کشور ایران ، هنوز تحقیقی بصورت جامع و مرتبط با این امر صورت نگرفته است. تحقیقات و تجارب جهانی صورت گرفته درباره “فضاهای عمومی شهری” را می توان در جدول شماره ۱ مشاهده کرد که در این تحقیق در طرح”سولات پرسشنامه” یا “ادبیات موضوع” مورد مطالعه قرار گرفته اند.

 

۱

Goodman,1968

۲

Calthorpe,1993

۳

Tibbains,1992

۴

Madanipour,1992

۵

Berman,1986

۶

Sorkin,1992

۷

Rogers,۲۰۰۳

۸

Hayden,1995

۹

Vernez,1992

۱۰

Pasogullari,2004

۱۱

Walzer,1986

۱۲

Moudon,1993

۱۳

Meyers,2003

۱۴

Francis,1989

۱۵

Glazer,1987

۱۶

Doratly,2004

۱۷

Wolfgang,2000

۱۸

W0rpole, 1992

جدول شماره۱_تحقیقات و تجارب جهانی درباره فضاهای عمومی شهری

 

این تحقیقات بر این نکته اشتراک دارند که “فضاهای عمومی شهری” ، می بایست مکانی برای “تعاملات اجتماعی” و “زندگی جمعی” باشند .  فضاهای عمومی را دارای رسالتی برای افزایش “سرمایه اجتماعی” در جوامع،  در بستر تعاملات و مراودات اجتماعی می داند که می توانند بستری برای توسعه و شکل گیری “هویت فردی” و “اجتماعی” باشند. (Mitchell,1996) “مطالعات جهانی” صورت گرفته درباره فضاهای عمومی شهری،  این فضاها را در صورت مقبولیت پذیری انها توسط شهروندان،  از راه “توانمندسازی محیط شهری”،  دارای کارکردهای خاص اجتماعی می دانند که می توان آنها چنین بیان کرد:

الف_مکان شکل گیری “تعاملات اجتماعی” و “مراودات شهروندی”.

ب_افزایش میزان “سرمایه های اجتماعی” در ساختار شهری.

پ_مکان شکل دهی به “یکپارچگی اجتماعی” و بسط “همبستگی ملی”.

ت_فرصت سازی برای تقویت کارکردهای سیاسی و تقویت” انجمنهای محلی”.

ث_عرصه نمایش و پرورش “ارزشهای فرهنگی” و “اجتماعی”.

 

ساختار فضاهای عمومی شهری:

فضاهای شهری به پنج دسته اصلی تقسیم می شوند که می توان آنها را عرصه تعاملات شهروندی بحساب آورد.در جدول شماره ۲ می توان انواع فضاهای شهری را مورد استفاده افراد قرار می گیرند ، مشاهده کرد. بایستی به این نکته اشاره کرد که شناسایی بهتر این فضاها از طریق شناخت رفتارهای منعکس شده شهروندان در این فضاها می تواند امکان طراحی بهینه و مناسب تر فضاهای شهری را ممکن کند تا ساختار فضاهای شهری بهتر بتوانند در نقش اصلی خویش که همان ” شکل دهی به تعاملات اجتماعی و شهروندی ” است ظاهر شوند.

 

جدول شماره ۲_انواع فضای شهری و تعریف

نوع فضا

تبیین و تعیین فضای شهری

ورودی

مفصلی برای اتصال دو مکان و نه تیغه ای برای تفکیک که ورود به فضای جدید را ممکن می کند.

میدان

اثر گذارترین فضای شهری در فرایندهای ادراکی و گره های پر رنگ در تصاویر ذهنی شهروندان.

مسیر

ارتباط و اتصال نقاط شهری و دربرگیرنده بیشترین حیات جمعی در میان دیگر فضاهای شهری.

ساحل و کناره

نواحی همجوار با رودخانه و دریا که بستر تعاملات ویژه خویش است.

پله

پستی و بلندی زمین همراه با توپوگرافی که طراحی هوشمندانه آن را تبدیل به فضای شهری می کند.

 

عناصر فضاهای شهری را “کف” و “بدنه” و”سقف” و “اجزای مستقر” در فضا می دانند که از میان آنها آنچه توسط شهروندان ادراک می شود را “منظر شهری” می دانند. مولفه های فضاهای شهری  دارای ترکیبی در ساختار هستند که امکان تفکیک آنها را از هم ناممکن و در صورت انجام  انتزاعی می کند. در جدول شماره ۳ می توان مولفه های فضاهای شهری را مشاهده کرد:

 

جدول شماره ۳_ تعریف و مولفه های فضاهای شهری

نوع مولفه

تبیین و تعیین مولفه های فضای شهری

فرم

بخشی از پدیده و دارای قابلیت ادراک توسط حواس آدمی.

عملکرد

خاصیتی از پدیده و جوابگوی بخشی از نیاز_فایده یک پدیده.

معنی

خاصیتی از پدیده و دارای قابلیت ارتباط آدمی با دیگر جنبه های زندگی.

 

همچنین انتظارات آدمی از فضاهای شهری را می توان نوعی از پاسخگویی محیط دانست که به نیازهای انسان در کالبد فضایی پاسخ می دهد و امکان تحظظ از فضای شهری را فراهم می کند.در جدول شماره ۴ می توان  انتظارات شهروندی از فضاهای شهری (رفیعیان ، ۱۳۸۴) مشاهده کرد:

 

 

جدول شماره ۴_نوع انتظارات از فضاهای شهری

نوع انتظارات

تبیین و تعیین انتظارات از فضاهای شهری

عام

انتظارات انسان از هر فضای شهری بطور کلی مانند زیبایی وحدت هویت هماهنگی و ماندگاری.

موضوعی

انتظارات انسان از نوعی فضای شهری مانند تفاوت گذاری در میان فضای شهری خیابان در برابر میدان.

موردی

انتظارات انسان از سلسله مراتب یک فضای شهری مانند تفاوت انتظار از کوچه با یک خیابان شریانی.

موضعی

انتظارات انسان از فضاهای شهری همگون ولی با هویت ناهمگون مثل خ_لاله زار با خ_انقلاب.

 

زبان الگو در شهرسازی و معماری:

“زبان الگو” را روشی برای تجمیع و “همسازی” الگوها در طراحی یک پروژه واقعی شهری می دانند که برای شکل دهی به “محیط مصنوع” کاربست می یابد. از انجا که زبان الگو یک شیوه طراحی نیست، معماران و طراحان شهری از شیوه خود در طراحی استفاده می کنند و زبان الگوها تنها پس از طراحی برای “تحلیل و ارزیابی” طرحها مورد کاربست می یابد. این امر نیز می تواند دلیل” عدم انسجام” و “یکپارچگی” الگوها با یکدیگر باشد. الگوها در طراحی ساختار شهر می توانند قالبی را بوجود اورند که هر طرحی را بتوان از ان طریق بدست اورد، در حالی که این الگوها طرح را مشخص نمی کنند. در هر صورت الگوها راه های بیشماری را محدود می کنند که این محدود کردن راه حلها، باعث مجاز شدن برخی راه هایی می شوند که می توانند دقیقا با” انسان” ارتباط برقرار نمایند و پاسخگویی به نیازهای انسانی باشند. این امر از آن جهت مهم می نماید که مردم دارای نیازهای فیزیکی و احساسی بنیادی، هستند که بایستی بوسیله محیط مصنوع پاسخ داده شود و بر این اساس طرحهای شهری که بر اساس سازواره” زبان الگوها” شکل بگیرند ، فضاهایی منعطف و پاسخگو به شهروندان خواهند بود. الگوها بوسیله “گره های” متمایزی نمایش داده می شوند و “گراف “حاصل بوسیله “یالهای” متفاوتی بهم مربوط می شود. در واقع زبان الگوهاست که آنها را در قالبی سازمان یافته با هم ترکیب می کند و به الگوها یک اجتماع سازمان یافته ، می دهد. اجتماع ناقص الگوها هیچ سیستمی را بوجود نمی آورد ، چرا که برخی از ارتباطات را کم دارد. قوانین این الگوها به اندازه خود الگوها  اهمیت دارند چرا که الگوها بر اساس انها ترکیب می شوند. علاوه بر این “کلیت” حاصل از ترکیب الگوها در برگیرنده” اطلاعاتی” است که در هیچ یک از الگوهای سازنده “به تنهایی” وجود ندارد. بر این اساس نمی توان خواص یک الگو را که در سطح بالایی قرار دارد ، تنها از روی الگوهایی که در سطوح پایینتر آن قرار دارند، پیشگویی کرد. این امر در “ساختار شهری” نیز صدق می کند ، چنانچه شهر را نمی توان تنها با مولفه های درونی مورد ارزیابی قرار داد. بر این اساس تدقیق در ساختار شهری در مفاهیم “اتصالات” و “گره ها” که باعث شکل گیری “شبکه های شهری” و “الگوهای پراکنده شهری” می شود ،همراه با دیدگاه متعارف و کلی نگر “جامع” به ساختار شهری به مثابه” معماری” که در مقیاس شکل می گیرد، با مانیفست ” شهر به عنوان “سیستم” های اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی”  همگونی ندارد و بایستی با تغییر نگاه به ساختار شهری پیچیده و سرشار از متغیر های درونی و متاثر های بیرونی، امکان راهکارهای مداخله مناسب، بهینه و اجرایی را در ساختار شهری فراهم کرد تا از اقدامات مداخله ای ناهمگون و نا کارامد جلوگیری بعمل آورد. زبان الگو چیزی بیش از اجتماع” زیر سیستم “هایش می باشد چراکه بسیاری از الگوها نیاز دارند با الگوهای دیگر ترکیب شوند ( Passioura,1979 ,p.6  )  و معمولا ترکیبات فراگیری بوجود می آورند که از عهده این امر بر می آید.

11_400

تصویر ۱:

الگوهای مجزا در سطوح پایین با ترکیب و یکپارچه سازی الگوهایی را در ساختارهای بالاتر ایجاد می کنند

22_400

 

تصویر ۲:

از طریق ارتباط بیشتر بین الگوهای بالاتر می توان الگوهای موجود را در قالب الگویی جدید سازمان دهی کرد.

 

33_400

 

تصویر ۳:

سلسله مراتب در ارتباطات الگوها نشان می دهد که چگونه می توان ارتباط و وابستگی الگوهایی که در سطوح بالاتر قرار دارند را با الگوهایی که در سطوح پایین قرار گرفته اند نمایش داد.

ساختار زبان الگو در معماری و شهرسازی:

برای رسیدن به “ساختار زبان الگو” می بایست به گونه ای نظم ساختاری الگوها و اعتبار انها شکل یابد. بر این اساس برای شکل گیری یک ساختار زبان الگو پنج مرحله ضروری بنظر می رسد:

الف_ برگردان انتظام الگوها

ب_اعتبار بخشی به الگوها

پ_سازگاری در زبان الگوها

ت_پیوستگی در زبان الگوها

ث_سلسله مراتب در زبان الگوها

 

الف_انتظام بخشی الگوها:

 

 

 

منظور این است که می بایستی الگوها در ساختار زبانی واحد در حوزه ادبیاتی الگوها مورد انتظام بخشی قرار گیرند. رویکردهای معطوف به این روش می توانند از لحاظ ساختار زبان متفاوت باشند یعنی بعنوان مثال در حوزه ارتباطات شهری ، رویکرد مورد کاربست باید مراتب حرکتی و سیرکولاسیون فضایی باشد.

ب_اعتبار بخشی به الگوها

ب_۱_اعتبار داخلی الگوها:

 

 

الگوهای الکساندر دارای مراتب مقیاسی از “کلان به خرد” می باشند که دارای ساختاری مشابه با روند طراحی و مداخله در شهر هستند بدانگونه که در انجام هر “راهکار مداخله” یا “طراحی ساختار شهر” از دید کلان به خرد حرکت می شود. انتظام دهی الگوها در مقیاس کلان به خرد در صورتی ممکن است که التزام و اعتبار این الگوها ادراک شده باشد ، در حالی که همین انتظام الگویی الکساندر در “فراشد ادراک ذهنی” امری بدیهی بنظر می رسد. برای شناخت اعتبار الگوها باید یکبار آنها را از مقیاس خرد به کلان چید و از انجا که ذهن انسان می تواند به گونه های متفاوتی این الگوها را تلفیق کند، با کاربست این الگوهای جدید، الگوهای بزرگتری شکل می گیرد که علاوه بر خواص اجزا ، خواص دیگری که از اجتماع اجزا حاصل می شود، را دارا می شوند. همین امکان دهی به شکل گیری الگوهای متفاوت و سردر گمی ذهن در رسیدن به یک روش مندی در جایگزینی و سازماندهی الگوها ، بر اعتبار الگوها می افزاید و اهمیت دستور زبان الگوها را تبیین و تعیین می کند.(Dovey, 1990, p.5) چینش الگوهای داده شده در نمایه شماره ۲ در جهت از خرد به کلان و مطالعه این الگوها می تواند این نکته را بنمایاند که ترتیب الگوهای مرزهای شهری نه یک پیشنهاد بلکه آن چیزی است که یک شهر زنده و پویا می بایستی دارا باشد و چیدمان بدیهی الکساندر در کتاب زبان الگوها نه امر بدیهی و بی ارزش ، بلکه می تواند ابزاری برای طراحی مناسب و منطبق بر نیازهای انسانی باشد.


ب_۲_اعتبار خارجی الگوها:

 

 

علاوه بر اعتباری که از چینش از پایین به بالای الگوها در روند طراحی فضاهای شهری حاصل می شود، می توان به “اعتبار خارجی” الگوها نیز اشاره کرد. هر” فضای شهری” بر اساس الگویی خاص شکل می گیرد تا به “نیازهای شهروندان” پاسخ دهد. این پاسخگویی در سطوح” نیازهای رفتاری” شهروندی نیز قابل بررسی است، بدانگونه که ارتباط خارجی الگوها با هم می تواند در شکل گیری قلمروهای رفتاری یا مکان_رفتارهای متعدد در ساختار شهری تاثیر گذار باشد . توانمندی الگوها در آمیزش و ترکیب، دارای ارتباطی تنگاتنگ با الگوهای بنیادی رفتار انسان است و حتی می توان بطور گرافیکی الگوهای رفتاری را به الگوهای معماری ارتباط داد.


پ_سازگاری و پیوستگی در زبان الگوها:

 

 

یک “زبان الگو” باید قادر باشد تا بتواند بگونه ای بین “عناصر داخلی” ارتباط برقرار کند  و در واقع همین “همگونی و سازگاری” در “زبان الگو” است که می تواند در میزان کارامدی آن بالاخص در “سیستمهای پیچیده” مانند ساختارهای شهری تاثیر گذار باشد. پیوستگی یک” زبان الگو” نیز به معنای” ارتباط” بین سطوح دو یا چند زبان الگوست ، بگونه ای که بتواند در میزان کارامدی سیستمهایی که این زبان الگوها در انها کاربست دارند،  بیفزاید. “پیچیدگی” می تواند از شکل گیری ساختار سلیس و بهینه، در زبان الگو جلوگیری کند ولی در هر حال زبان الگو باید بتواند در مرزهایش ، با زبانهای الگوی دیگر ارتباط برقرار کند. بر این اساس مشاهده می شود که سازگاری عنصری “داخلی” و پیوستگی عنصری “خارجی” در زبان الگوها بشمار می رود. همچنین به آسانی دریافت می شود که در سیستمهای شهری پیوستگی از سازگاری اهمیت بیشتری پیدا می کند، چنانچه در سیستم “ترافیک شهری”، ناوگان و وسایل نقلیه نسبت به هم یا زیرساختهای حمل و نقلی، دارای حداقل درجه سازگاری داخلی می شوند ، در حالی که ارتباط انها با دیگر الگوهای شهری اعم از “متجانس”_ مانند خیابانها یا تقاطع های دیگر _ یا الگوهای “متفاوت” _ مانند زیرساختهای شهری یا رفتار شهروندی _ و یا حتی زبان های الگوی دیگر_ الگوهای “متغایر”_ دچار نقصان می شود. همچنین یک “ساختمان” می تواند با حداقل سازگاری  در عناصر و اجزا شکل بگیرد، ولی در این مرحله است که میزان و نحوه ارتباط ان با دیگر زبانهای الگو_ اعم از متجانس یا متغایر یا متفاوت_ اهمیت پیدا می کند. بعنوان مثال دیگر در معماری سنتی ایران یک “ایوان” را در نظر بگیرید. در این ایوان فعالیتهای گوناگونی می تواند صورت گیرد که شامل جمع خانوادگی، صرف شام یا بازی کودکان می شود. این “فعالیتها” نشانگر “الگوهای اجتماعی”_اجتماع خانوادگی و صرف شام_ می باشند که در یک فضای معماری_ایوان_ شکل می گیرد. “الگوی معماری” این فضا ، حداقل داشتن عمق ۲ متر برای ایوان است . بر این اساس چنانچه ایوان به خاطر “ارزان بودن” _که نوعی “سازگاری داخلی” است_ دارای عمق کمتری شود، آنگاه امکان انجام فعالیتهای اجتماعی _که نوعی از” الگوهای اجتماعی” است _ ممکن نمی شود ، یعنی فضای معماری نمی تواند با الگوهای اجتماعی بگونه ای ارتباط _که نوعی “پیوستگی خارجی” است_ ، را برقرار کند. در طراحی فضاهای شهری نیز این مساله صدق می کند ، بعنوان مثال یک “پیاده رو” در نظر بگیرید. این پیاده رو می تواند محل شکل گیری “مکان_رفتار”های گوناگون در جهت “پاسخگویی به نیازهای رفتاری” شهروندان باشد ولی اگر بدلیل ارزان بودن، از زیرساخت مناسب یا عرض کافی، برخوردار نشود، نمی تواند با زبانهای الگوی دیگر مانند زبان الگوی رفتارهای شهری ارتباط و تعامل برقرار کند.


ث_سلسله مراتب در زبان الگوها:

 

 

هر سیستم پیچیده دارای یک ساختار “سلسله مراتبی” است بطوری که به صورت همزمان در “مقیاسها” و سطوح مختلف فراینهای پیچیده ای در حال شکل گیری است، چنانچه ارتباطات در یک سطح و هم در سطح های مختلف وجود دارد (,p.6  Mesarovic,1970 ) زبان الگو نیز دارای رویکرد مشابهی است، چنانچه یک” شبکه ارتباطی” را فراهم می کند که در آن انتظام گره ها در یک سطح، گره های جدیدی را در سطوح بالاتر ، پدید می آورد. الگوهای که در سطح های پایینتر قرار دارند،  در ترکیب با هم خواص جدیدی را پدید می آورند که در هیچ یک از الگوها به تنهایی وجود ندارد و تنها در الگوهای با سطوح بالاتر،  دیده می شود. نارسایی های اساسی در یک سیستم شهری می تواند بر اساس عدم شکل گیری سطوح مختلف بوجود آید چرا که تنها یک شکاف بین سطوح مختلف الگوها می تواند انسجام انها را دچار چالش کند و فاصله سطوح را بیشتر از آنی کند که بتوان ان الگوها را با هم مرتبط کرد. هر الگو باید بصورت عمودی با الگوهای سطوح بالاتر و پایینتر خود ارتباط برقرار کند و همین ارتباط است که به زبان الگو انتظام می بخشد. زبان الگوها یک “درخت”(Alexander,1965) نیست ، چرا که در درخت همه چیزها بر اساس گره موجود در راس مرتب می شوند و گره های موجود در یک سطح بطور مستقیم با هم ارتباط پیدا نمی کنند . سلسله مراتب الگوها نیز یک درخت معکوس نیست ، چنانچه در زبان الگوها،  رئوس اوج و روابط افقی که نمایانگر میزان اطلاعات و ارتباطات سیستم است، فراگیر است و سلسله مراتب درختی مربوط به سیستمهایی است که در انها کنترل از بالا به پایین اعمال می شود.


الگوهای طراحی شهری و الگوهای اجتماعی:

 

 

در ساختارشهری به مثابه یک سیستم،  امکان ارتباط الگوهای متفاوتی در سطوح مختلف فراهم می شود . در این میان “الگوهای معماری یا طراحی شهری” نیز با “الگوهای اجتماعی” ارتباط و تعامل برقرار می کنند. معمار یا طراح شهر است که با خلق فضا ، می تواند در هویت بخشی به ساختار شهری یا “حراست فرهنگهای سنتی” تاثیر گذار باشد. این امر هنوز روشن نیست که میزان تعامل یا برهمکنش الگوهای معماری و الگوهای اجتماعی تا چه حد است ،  ولی بدیهی است که الگوهای معماری در ساختار شهری با الگوهای اجتماعی متناظر می شوند و در ترکیب با هم یک الگوی اجتماعی _معماری، را با هم شکل می دهند. این امر در طراحی شهری که بایستی محافظ حریم فرهنگ جامعه باشد، بیشتر خود را می نمایاند (Fathy,1973,pp.24_27)  . برخی از الگوها دارای ویژگی های فرعی ناخواسته ای، می باشند و تلاش برای حذف این الگوها بدون درک ارتباط آنها با سایر شرایط می تواند زبان الگوها را دچار گسست کند .بر این اساس است که معماران و طراحان شهری بسیاری از الگوهای اجتماعی را از الگوهای سنتی حذف می کنند و زبان الگوهای سنتی را از بین می برند . الکساندر و همکارانش (Alexander ,Jacobson ,Silverstein ,Angel 1977,1979) ، بر این نکته تاکید دارند که تنها طراحی شهری می تواند “کلیت و یکپارچگی” را در ساختار شهر فراهم کند و هر جزیی که به ساختار شهر اضافه می شود باید در کل جلوه دهی مجموعه شهر تاثیرگذار باشد یعنی بایستی جز در کل معنی یابد تا ساختاری یکپارچه ممکن شود. الکساندر بر این نکته تصریح می کند که شهرهای سنتی در تمامی اجزا و عناصر_از بازار و دکان گرفته تا دروازه و باغ_در ایجاد این کل شریک می شوند ، در حالی که شهر امروز چنین نیست. دلیل این امر را می توان در درگیری سبکی یا ادراکات ذهنی طراحان شهری یا معماران دانست که با نادیده انگاری”الگوهای رایج اجتماعی”، باعث شکل گیری فضاهایی در معماری یا ساختار شهری می شوند که از ان توانمندی بر خوردار نیستند تا “محیطی پاسخگو” یا “منعطف” در برابر “رفتارهای شهروندی” باشند. در این جاست که نقش “تسهیلگر شهرسازی” مطرح می شود، چراکه شهرسازی نقش “بازدارندگی یا حذف” ندارد و تنها تلاش دارد تا در روند رویدادهای سیستمی شهر به مثابه محل کنشهای جمعی و مرودات شهروندی یا اهداف کارکردی و عملکردی، نقشی تسهیل کننده داشته باشد. نکته اساسی دیگری که مطرح است این است که بسیاری از قواعد طراحی ساختار شهری یا معماری، هیچ ارتباطی با نیازهای انسانی ندارند و تنها بدلیل شکل دهی کدهای اطلاعاتی ویژه در ساختار ذهنی، می توانند هر کسی را فریب دهند و همین امر است که باعث پوشش این قواعد ناکارامد و کاربست انها در ساختار شهری بصورت همگانی و فراگیر می شود.


زبانهای الگو در شهرسازی سنتی ایران:

 

 

شهرهای سنتی بدانگونه رشد می یافتند که با مطرح شدن نیازهای تازه امکان عرضه فعالیتی جدید در ساختار شهری فراهم می شد (محمودی نژاد ، ۱۳۸۵)  و ساخت کالبدی_فضایی شهری با گذشت زمان شکل می گرفت. با نگاهی به ساختار شهرهای سنتی می توان دریافت که هر مداخله در ساختار شهر سنتی بر مبنای نیازهای شهروندان شکل می گرفت و طراحی شهر نه بر اساس سبکها و غرایض طراح بلکه بر مبنای نیازهای شهروندان بوجود می آمد. مرحوم پیرنیا این اصل را در معماری ایران ، مردم واری می داند ، چنانچه بناهای سنتی بر اساس مقیاسهای انسانی شکل می گرفت. در شهرهای سنتی مانند کرمان ، دزفول و یزد خانه ها به صورت اندازه پایه ای در بافت شهر دیده می شد و هر گونه توسعه تدریجی شهر بر مبنای نیازهای شهروندان در اسکان یا رفع نیازهای دیگر بود. با نگاهی به معماری و شهرسازی اسلامی می توان الگوهای معماری را در ساختار زبان الگوها مورد بازبینی قرار داد. از دید استاد پیرنیا ، مفاهیمی در معماری اسلامی دیده می شد که می بایست در ساختار شهری کاربست یابد. این قواعد عناصر شکل دهنده به الگو های معماری هستند که در جدول شماره ۵ بیان شده اند که کاربست بی بدیل آنها باعث شکل گیری فضاهایی منعطف و پاسخده به شهروندان و نیازهای انها در شهرسازی و معماری سنتی بشمار می آید.


جدول شماره۵ _قواعد” پیرنیا ” در معماری سنتی

قواعد الگوهای سنتی

تعاریف و مفاهیم

۱

مردم واری

رعایت مقیاس انسانی به شکل مطلوب

۲

خود بسندگی

استفاده حداکثر از امکانات موجود و در دسترس و مصالح بوم آورد

۳

پرهیز از بیهودگی

دوری جستن از نصب مجسمه و نقش برجسته و تزیینات مرسوم در سرزمینهای دیگر

۴

نیارش

ایستایی مقاومت و پایداری بنا

۵

درون گرایی

شکل گیری ترکیب بنا به سوی درون حول حیاط مرکزی


الف_الگوهای مرزهای مشترک شهری در محلات سنتی ایرانی

 

 

 

برای مداقه در ساختار زبان الگوهای شهرسازی سنتی ایران  ابتدا می بایستی الگوهای مرزهای مشترک شهری در شهرهای سنتی بیان شود.با نگاهی به ساختار کالبدی شهرهای قدیمی ایران می توان دریافت که پیوندی فضایی در عناصر مجموعه شهری دیده می شود که مرکز شهر، مراکز محلات، گذرهای اصلی و میدان و بازار را در بر می گرفته است.این مفهوم در محلات شهر نیز خود را جلوه می دهد که در جدول شماره ۶ به آنها اشاره شده است.


جدول شماره ۶_ الگوهای مرزهای مشترک شهری در محلات شهرسازی سنتی

۱

هشتی

پاسخگویی به نیازهای ارتباطی افراد به عنوان اعضای خانواده خویشاوند یا همسایه.

۲

خانه

پاسخگویی به نیازهای سکونتی و حریم خانوادگی.

۳

بن بست و سابات

پاسخگویی به نیازهای ارتباطی افراد بین واحدهای مسکونی و فضاهای عمومی.

۴

میدان

پاسخگویی به نیازهای تعاملات جمعی مراسم و آیین های مذهبی و ملی.

۵

گذر

پاسخگویی به نیازهای ارتباطی افراد در تلاقی چند کوچه و پاتوق ساکنین کوچه.

۶

کوچه

پاسخگویی به نیازهای ارتباطی افراد در بین بن بستها و گذرها.

۷

راسته محله

پاسخگویی به نیازهای ارتباطی افراد در بین کوچه ها و مسیرهای ارتباطی بزرگتر.


ب_برگردان انتظام الگوها در محلات سنتی ایرانی

 

 

 

در مرحله نخست بایستی انتظام این الگوها برای رسیدن به مراتب دسترسی از محله تا میدان مورد بررسی قرار گیرد.بر این اساس به ترتیب اولویت در حرکت از شماره ۱ تا ۷ الگوهای این مراکز محلات مرتب می شوند. این بخش همان مفهوم مورد نظر الکساندر در برگردان انتظام الگوها را بیاد می آورد.


پ_اعتبار بخشی به الگوها در محلات سنتی:

ب_۱_اعتبار داخلی الگوها:

 

 

 

در مرزهای مشترک درون محله می توان با استفاده از “جایگشت” های ریاضی به تعداد بیشماری از ترکیبهای احتمالی رسید. تعداد این ترکیبها  با استفاده از فاکتوریل در حدود ۵۰۴۰ جایگشت را بدست می دهد.یعنی یکی از این تعداد روش می توانسته پاسخگو باشد .مثلا شاید بتوان ابتدا از داخل خانه به گذر و سپس به راسته رفت یا وارد کوچه شد_که بطور بدیهی نا درست است_ همانطور که اشاره شد،  این بدیهی بودن اصول حاکم بر زبان الگوها در شهرسازی سنتی ایران دلیل بر بی ارزشی یا سهل الوصولی انها نیست بلکه نشانگر تجربه منطبق بر زمان، در پاسخگویی به نیازهای فرهنگی و رفتاری و ارتباطی شهروندان آن دوره است.

تعداد جایگشتها   =     ۷*۶*۵*۴*۳*۲*۱   =    ۵۰۴۰


ب_۲_اعتبار خارجی الگوها:

 

 

 

الگوهای معماری که در طراحی این فضاهای کالبدی مورد کاربست می یابند، دارای اعتباری در برخورد و تعامل با الگوهای اجتماعی و حتی نیازهای رفتاری کاربران هستند، چنانچه نمی توان فضایی طراحی کرد که محرمیت یا درون گرایی در ساختار شهر ی سنتی در آن رعایت نشود یا مثلا”گذر” پاتوق اهالی محله و کودکان نباشد .


پ_سازگاری و پیوستگی در زبان الگوها محلات سنتی:

 

 

بعنوان مثال هشتی را در نظر بگیرید. در این هشتی فعالیتهای گوناگونی می تواند صورت گیرد که شامل جمع خانوادگی ،  انتظار برای ورود یا خروج مهمان و اعضای خانواده یا استقبال و بدرقه مهمان می شود. این “فعالیتها” نشانگر “الگوهای اجتماعی”_ انتظار برای ورود یا خروج مهمان و اعضای خانواده یا استقبال و بدرقه مهمان _ می باشند که در یک فضای معماری_ هشتی _ شکل می گیرد. “الگوی معماری” این فضا ، حداقل داشتن عمق ۲ تا ۳ متر برای هشتی است . بر این اساس چنانچه هشتی به خاطر “ارزان بودن” _که نوعی “سازگاری داخلی” است_ دارای عمق کمتری شود، آنگاه امکان انجام فعالیتهای اجتماعی _که نوعی از” الگوهای اجتماعی” است _ ممکن نمی شود ، یعنی فضای معماری نمی تواند با الگوهای اجتماعی بگونه ای ارتباط _که نوعی “پیوستگی خارجی” است_ را برقرار کند. در طراحی فضاهای شهری نیز این مساله صدق می کند ، بعنوان مثال یک “گذر” را در نظر بگیرید. این گذر می تواند محل شکل گیری “مکان_رفتار”های گوناگون در جهت “پاسخگویی به نیازهای رفتاری” شهروندان باشد ولی اگر بدلیل ارزان بودن، از زیرساخت مناسب یا عرض کافی، برخوردار نشود، نمی تواند با زبانهای الگوی دیگر مانند زبان الگوی رفتارهای شهری ارتباط و تعامل برقرار کند. بر این اساس مشاهده می شود که یک طراحی درون محله در بعد پاسخگویی به نیازهای ارتباطی ساکنان محلی دارای ساختار زبانی خاصی در ادبیات شهرسازی سنتی ایرانی است.احساس خلوص، شگفتی و محرمیت از حالات باشکوهی است که فضاهای شهرسازی امروز ایران، آنها را کم دارد و می بایست با استخراج این دستور زبانها، امکان کاربست انها را در شهرسازی و طراحی شهری امروز فراهم گردد.در این باره ذکر دو نکته ضروری بنظر می رسد:

الف_انطباق زبان الگوی شهرسازی سنتی با زمان و نیازهای جدید امروز.

ب_گسترش ادبیات شهرسازی سنتی  در حوزه واژگان و دستور زبان.

 

 


نتیجه گیری:

“زبان معماری” امروز از واژگانی مانند فرم ، مصالح و عملکرد گرایی شکل می گیرد حال آنکه ترکیباتی که با واژگان این زبان شکل می گیرد، حتی نمی تواند ارتباط یا پیوستگی اندکی برای نزدیک شدن به یک زبان الگو برقرار کند. این واژگان محدود، ادبیات جدیدی را جایگزین “زبان الگوها” می کند که از کارایی و کارامدی بهینه، بهره ای ندارد و از توانمندی و ظرفیت سازی برای ارتباط با دیگر “زبان های الگو”  بر خوردار نیست. در قالب همین “ادبیات “ناکارامد است که فصلهای “کتاب شهر” در “مقدمه ومتن”بصورت ناکارامد شکل می گیرد و “فضاهایی” را در ساختار شهری بوجود می آورد که هیچگونه “تعامل اجتماعی” و “مراودات شهروندی” را در خود نمی پذیرد و تنها “کالبدی” شکل گرفته از واژگان محدود این زبان جدید _فرم، مصالح و سبکهای معماری_ را رقم می زند. تدقیق در این امر نیز ضروری بنظر می رسد که دیگر نمی توان از طریق دستور زبان جدیدی که از انعطاف و پاسخگویی به نیازهای شهروندی برخوردار نیست، اصول و نحوه استفاده از فضاهای شهری را به شهروندان، دیکته کرد و هرگونه اقدام مداخلاتی در ساختار شهری باید در چارچوب” ادبیاتی مبتنی بر زبان الگوها” شکل گیرد تا از اقدامات ناکارمد و ناشایست که می تواند بر وخامت اوضاع شهر بیفزاید، پرهیز شود. در این بستر است که زبانهای الگو می توانند  با بکارگیری تجربیات گذشته، ما را در انجام عملکردهای گوناگون یاری کنند و از پیچیدگی یا غیر قابل کنترل بودن در سیستمها بکاهند. شهر را نیز سیستمی متشکل از عناصر و اجزایی می دانند که هر کدام دارای الگوی زبان ویژه ای است و رسیدن به اهداف درونی یا بیرونی، نیازمند تجانس و همگونی دستور زبان الگوهای مرتبط با آن است.از سویی دیگر بایستی به شهر همانند یک “سیستم فعال” توجه کرد که نمی توان آن را بطور قطع مورد پیش بینی قرار داد چراکه در دنیای اجتماعی “پیش بینی” دقیق و قطعی غیرممکن است. بایستی در نحوه استقرار کاربریهای شهری “انعطاف” داشت و تصمیم گیری “صرف شهرساز” نه تنها اثر مثبتی ندارد بلکه باید با “مشارکتهای مردمی” محیط شهری را عرصه فعالیت و تعاملات مفید شهروندی ساخت تا علاوه بر امکان دهی به زندگی مناسب و مطلوب “شکل گیری سرمایه های اجتماعی” نیز ممکن گردد گویی باید طرحهای شهری نه یک “کنترل کننده” و “باز دارنده” بلکه یک “تسهیل کننده” رفتار سیستم وار شهری باشد که از خود “سامان دهندگی” ذاتی شهر نشات می گیرد.  دنیای امروز دستور زبان الگوهایی خاص را می طلبد که بایستی در روند تجربه گرایی_ زمان مدار، در مسیر تعالی خویش قرار گیرد تا “ساختار متصل” و “محیطی پاسخگو” و “کارکردی منعطف” را در شهر فراهم کند. طراحی شهری امروز نیز دچار نوعی تکثر گرایی سبکی با مایه هایی از “کولترالیسم فرهنگی” است که تنها معطوف به دیدگاه طراح یا معدودی از افراد است،  چنانچه در جنبش مدرن مرزهای مشترک شهری بعنوان اصلی ترین عنصر برهمکنش و تعاملات اجتماعی حذف می شوند و منشور آتن، معماری و ساختار شهری را “موجودی صنعتی” می داند که می توان آن را “تولید انبوه” کرد. شهر موجودی زنده است و این زنده بودن، تنها با ارضای “نیازهای انسانی” از طریق این” زبان الگو ” فراهم می شود. بر این اساس باید علاوه با “همسان سازی زمانی” در الگوها، به ساختار زبانهای الگو در طراحی شهری و معماری التفات داشت و طرحهای شهری را در ادبیات این “زبانهای الگو” تنظیم و تنسیق نمود.


 

1_400

تصویر ۴: خانه ملک التجار در یزد

2_400

تصویر ۵: کوچه های سنتی در کاشان

3_400

تصویر ۶: نمای خانه های سنتی در یزد

 

منابع و ماخذ:

۱_افشار نادری، کامران (۱۳۷۸) “از کاربری تا مکان” ،مجله معمار، شماره۶، پاییز ۱۳۷۸٫

۲_کبیر،  اختر و شیوا ، حکمتی (۱۳۷۸)”ادراک فضا”،مجموعه مقالات دومین کنگره تاریخ معماری و شهرسازی، جلد نخست ، تهران،سازمان میراث فرهنگی کشور.

۳_نوربری شولتز،کریستین (۱۳۸۰) “تفکر هیدگر درباره معماری” ،ترجمه طهوری،مجله معمار،شماره۱۲،بهار ۱۳۸۰٫

۴_محمودی نژاد ، هادی (۱۳۸۵)”معماری فراکتالی در شهر فراکتالی،”نشریه پیام مهندس، مشهد، تابستان ۱۳۸۵٫

۵_محمودی نژاد ، هادی (۱۳۸۵)”توسعه پایدار شهری و رفاه اجتماعی شهروندی،”نشریه جستارهای شهرسازی، تهران، تابستان ۱۳۸۵٫

۶_محمودی نژاد، هادی (۱۳۸۵) جستاری بر تقسیم بندی معماری معاصر ایران بررسی شاخصه ها و مولفه های اجتماعی و فرهنگی نشریه آبادی تهران پاییز ۱۳۸۵(در حال چاپ).

۷_رفیعیان ،مجتبی (۱۳۸۱)”بازتولید فضاهای شهری”، همایش توسعه و توسعه یافتگی شهر تهران.

۸_رفیعیان ، مجتبی و علی ، عسکری (۱۳۷۸)”سالمندان و ضرورت آمایش فضاهای شهری”، همایش سالمندان .

۹_رفیعیان ، مجتبی و مهسا،  سیفایی (۱۳۸۴)”فضاهای عمومی شهری بازنگری و ارزیابی کیفی”، نشریه علمی پژوهشی هنرهای زیبا ، شماره ۲۳٫

۱۰_محمودی نژاد ، هادی (۱۳۸۵) ارائه راهکاری در برون رفت از بی هویتی معماری و شهرسازی با تاکید بر اجتهاد از معماری و شهرسازی ، همایش هویت هنر و معماری ، مجموعه مباحث همایش هویت هنر و معماری مرکز تحقیقات زبان و ادب فارسی ، در حال چاپ.

۱۱_محمودی نژاد ، هادی (۱۳۸۵) معماری در عصر فرا فضا ، نشریه رایانه معماری و ساختمان ، تهران پاییز ۱۳۸۵(در حال چاپ).

۱۲_لنگ، جان(۱۳۸۱)”آفرینش نظریه معماری، ترجمه علیرضا عینی فر، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.صص ۸۶_۹۶٫

۱۳_کالن، گوردن(۱۳۷۷) ،”گزیده منظر شهری، ترجمه منوچهر طبیبیان، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.صص ۷ _۱۲٫

۱۴_محمودی نژاد ،هادی (۱۳۸۵) ، رفاه اجتماعی شهروندی و توسعه پایدار شهری، نشریه جستارهای شهرسازی ، تابستان ۱۳۸۵٫

۱۵_ Barnard et al, (2000), Inclusion and autism: is it working? London: National Autistic Society, p.19

۱۶_ Barnard et al, 2001, Ignored or ineligible? The reality for adults with autism spectrum disorders, London:

National Autistic Society, p.16

۱۷ _Arefi, Mahyar(1999)”Non-Place and Placelessness as Narratives of Loss”,Journal of Urban design,vol.4,No.2,pp.43-47.

۱۸ _Relph,Edward(1985)”Place and Placelessness”,London,Pion.

۱۹_ Walzer, M (1986),”Pleasure and Costs Of Urbanity” ,Dissent 33(4),pp.470_475.

۲۰_Worpole, K (1992),”Towns for People: Transformating urban Life”, Buckingham University Press.

۲۱_Trancik, R (1986), “Finding Lost Spaces”, Van Nostrand Reinhold,New York.

۲۲_Tibbalds, F (1992), “Making People Friendly Towns:Improving The Public Environments in Towns and Cities”, Longman Press,Harlow,Essex.

۲۳_Talen,E(2000), “Measuring the Public realm : improving assessment of the community” ,journal of Architectural and Planning Research17(4),pp.344_359.

۲۴_Sorkin, M (1992)”Variation on a Theme Park:The New American City and the End of Public Spaces”,Hill and Wang ,New York.

۲۵_Rogers,W(2003),” The excellent city park system”, in What Makes it Great and how to Get There,(ed)Hanrik .The Trust for Public Land; pub,Washington,DC.

۲۶_Pasaogullari,N ; Doratli,N(2004),”Measuring accessibility and Utilization of Public Spaces in Famagusta,”Cities , vol .21,No.3,pp.225_232.

۲۷_Madanipour, A,(1992),”Design of Urban Space: An inguiry into a Socio-Spatial Process”,Willey, West Sussex.

۲۸_Mitchel, D (1996),”introduction: Public space and the city”, Urban Geography 17(2), pp.127_131.

۲۹_Lefebvre, H,(1991),”The Production of Space”,Blackwell,Oxford.

۳۰_Langdon, P(1994),”1994),” A Better place to Live : Reshaping the American Suburb”,University of Massachusetts Press,Amherst.

۳۱_Hayden, D (1995),”The Power of Place: Urban Landscapes as Public History”, MIT Press,Cambridge,Mass.

۳۲_Goodman, W, (1968),” Princhples and Practice of Urban Planning”,international city Managers Association,Washington.

۳۳_Doell, C.E. (1963) element of park and recreation administration, burgess publication co, minneapolis, minn.

۳۴_Eckbo, g. (1950) landscaping for living, architectural recordsloan and pearce co, New York.

۳۵_ Glazer,G., (1996),”Geo-space urban design”, john Willey and son,New York.

۳۶ _ Gehl,jan, (1987), “Life between Buildings”,van Nostrand Reinhold.

۳۷_ Francis , M(1989),”Control As a Dimension of Public Space Quality”, in Public Places and Spaces .(eds)Altman ,EHZube, Plenium Press,New York.

۳۸_ Calthhorpe,P(1993),”The next American Metropolis” , Princeton Architectural Press,New York.

۳۹_ Berman, M,(1986),”Take it to the streets : conflict and community in public space”, Dissent ,pp.479_485.

۴۰_ Arefi,M ; Meyers , W(2003),”What is public about public space: The case of visakhapatnam , India” ,cities, vol.20, No.5,pp.331_339.

۴۱_Appleyard,Donald(1965).”Motion,sequence and the city”, in G.Kepes (Ed).The Nature and Art of Motion. New York:Braziller.pp.176_192.

۴۲_Gibson.j.j.(1950)”The perspective of the visual world.boston:honghton.

۴۳_Gans,H.(1968).”Planning and social life, Friendship and Neighbor Relation in Suburban Communities”in people and plans, New York: Basic books,pp.152_165.

۴۴_ Gans,H.(1968).”The potential Environment and the Enviroment”in people and plans, New York: Basic books,pp.4_11.

۴۵_Cailk.K.H. (1970)”Environnemental Psychologie”. In new Direction in psychology4.new York:Holt.

۴۶_Barker,R.G.(1968)”Ecological psychology: Concepts and methods for studying the environment of human behavior.” Stanford, California: Stanford university press,pp.124_152.

۴۷_Appleyard ,Donald, K. Lynch and j.R.Myer (1973).”The view from the Road “Environmental Perception and behavior, Chicago,Illinois:Public Lith,pp.75_88.

۴۸_Cullen,G.(1961)”Townscape “London: The Architectural Press,pp.3_4.

۱۳_Wicker,A.(1979)”An Introduction to Ecological Psychology”, Monterey, ca :Brooks.

۴۹ _Newman, Oscar (1972)”Defensible Space: People and design in the violent city” New York: Macmillan.

۵۰_Lynch, Kevin, (1960)”The Image of the City”,Cambridge:MIT Press.

۵۱_Alexander, C.(1964),”Notes On The Synthesis of Form” , Harvard University Press, Cambridge, Massachusetts.

۵۲_ Alexander, C. (1965),”A City is not a Tree”, Architectural Forum, vol.122, April, no.1, pp.58_61.

۵۳_ Alexander, C. (1979), “The Timeless Way of Building”, Oxford University Press, New York.

۵۴_ Alexander, C. (1977),” A Pattern Language”, Oxford University Press, New York.

۵۵_Coplien, J. and Schmidt, D., (1995),” Pattern Language of Program Design”, Addison-Wesley, Reading, Massachusetts.

۵۶_Dovey, K.,(1990),” The Patterns Language and its Enemies”, Design Studies, Vol.11, pp.39_40.

۵۷ _Droege, p., (1997),” Intelligent Environments “, Elsevier, Amsterdam.

۵۸_Fathy, H., (1973_, “Architecture for the poor,” University of Chicago Press, Chicago.

۵۹_Gabriel, R., (1996), “Pattern of Software”, Oxford University Press, New York.

۶۰_Graham, S. and Marvin, S. (1996) Telecommunications and the City, Routledge, Lond


 

 

چرا میراث فرهنگی مهم است؟

 

بی هویتی و عقب ماندگی از پیامدهای افراط و تفریط در برخورد با میراث فرهنگی است

بیایید بحث امروز یعنی جایگاه میراث فرهنگی در توسعه کشور را با یک مثال ساده آغاز کنیم. فرض می کنیم شما در بزرگراهی پرتردد در حال رانندگی هستید. در این بزرگراه بجز شیوه رانندگی شما دو نوع دیگر قابل مشاهده است. برخی با سرعت سرسام آور از میان ماشین های دیگر می گذرند و راه را برای خود باز می کنند.

 

 

اینان فقط به مقصد و هرچه سریع تر رسیدن به آن می اندیشند. در نقطه مقابل، رانندگانی هستند که میخکوب آیینه ماشین خود شده و چشم از آن برنمی دارند. آنها ششدانگ حواس خود را به خودرو های پشت سر داده اند و با احتیاطی فوق تصور در حال رانندگی هستند. عقل سلیم حکم می کند از هر دوی اینها فاصله بگیرید، چون احتمال وقوع تصادف در هر دو مورد قابل تصور است. میراث فرهنگی همچون آیینه ای است که جوامع، در مسیر پرتردد و پرحادثه که به پیشرفت و توسعه ختم می شود باید نیم نگاهی به آن داشته باشند. نه می توان این آیینه را از بیخ و بن برکند و دور انداخت و نه می توان میخکوب دائمی آن شد. به عبارت بهتر راننده هوشمند، خود را اسیر این دو شیوه نمی سازد یا به اسم تجدد و شتاب، کشور را مانند پیست اتومبیلرانی بزرگ در نظر و تمام فعالیت های انسانی اعم از خصوصی و عمومی را تابع رسیدن و هرچه سریع تر رسیدن یا به بهانه هویت، در توهم احتیاط و حفظ هر آنچه در پشت سرش قرار دارد به طرد اتومبیل های دیگر و پیشروی غرقه، چراکه نتیجه نگرش نوع اول بی هویتی و پیامد رویکرد دوم عقب ماندگی است.

با این مثال موجز که حکم مقدمه را دارد تعریفی جامع و مانع از میراث فرهنگی ارائه و جایگاه آن را در توسعه پایدار روشن می کنیم.

میراث فرهنگی برگردان فارسی Cultural Heritage است که در تمایز با جنس دیگری از میراث است که به آن میراث طبیعی( Natural Heritage )می گویند؛ اما نکته جالب این که کلمه میراث معرب واژه یونانی میرازوست. میرازو در زبان یونانی یعنی تقسیم و بخش و پخش کردن سهم و قسمت هر کسی را به او دادن. (ملا صالحی، ۱۳۸۹: ۱۹) واژه میرازو احتمالا در هنگامه ترجمه متون یونانی وارد زبان عربی شده و در سال های پس از آن همراه مشتقاتش چون ارث، میراث و توارث در زبان فارسی به کار گرفته شده است.

همان گونه که ملاحظه می کنید در بطن کلمات Heritage انگلیسی، میرازوی یونانی و میراث عربی و فارسی از گذشته به ارث رسیدن مستتر است. بنابراین از این جهت با مفهوم عناصر فرهنگی که از گذشته باقی مانده اند همخوانی کامل دارد، اما به دلیل بار منفی که در عبارت میراث فرهنگی وجود دارد نگارنده به فرهنگستان زبان و ادب فارسی پیشنهاد می کند واژه ای دیگر جایگزین آن شود. نه به دلیل غیرایرانی بودن آن، بلکه به این دلیل که میراث فرهنگی، عناصری به ارث رسیده را به ذهن متبادر می کند که به دلیل ماهیت شکننده شان باید از دسترس دیگران دور نگه داشته شود، اما نیک می دانیم در برنامه های توسعه محور امروزین، بزرگ ترین دغدغه آن است که چگونه می توان آثار تاریخی و میراث فرهنگی شکننده را به عنوان منبعی زنده، توسعه آور و هویت بخش با زندگی روزآمد مردم هماهنگ کرد. بدون تردید اولین و ضرورتی ترین گام، تغییر در مفاهیم و نگرش های سنتی است.

● مفهوم میراث فرهنگی

از آنجا که واژه فرهنگ بیش از ۲۰۰ تعریف مختلف دارد، طبیعی است برای فربه ترین بخش فرهنگ یعنی میراث فرهنگی نیز تعاریف گوناگون وجود داشته باشد، اما به گمان نگارنده، جامع و مانع ترین تعریف چنین است:

«هر پدیده ای (اعم از منقول و غیرمنقول، مادی و معنوی) که قدمتی دارد و حامل پیام انسانی است. چیزی از انسان های گذشته برای عرضه دارد.» (حجت، ۱۳۸۰: ۸۱)

بنابراین با این تعریف شیء بودن، قدمت و پیام انسانی را می توان سه معیار اصلی میراث فرهنگی در نظر گرفت؛ اما فراموش نکنیم این پیام مستتر در آثار تاریخی است که این نوع آثار را از گونه دیگری از مواریث که طبیعی یا طبیعت ساز نامیده می شود، متمایز می سازد. نکته تأمل برانگیز این که درک پیام های نهفته در میراث اعصار و افعال آدمیان در قرآن کریم به کرات توصیه شده است. (مثلا بنگرید به سوره مبارکه یونس، آیه ۹۲)

● ارزش های میراث فرهنگی

شاید یکی از کلیدی ترین موضوعات در مباحث مربوط به میراث فرهنگی موضوع ارزش است؛ چراکه تمام آنچه ما در رابطه با میراث فرهنگی انجام می دهیم اعم از شناسایی، حفاظت و معرفی همه به خاطر ارزش هایی است که در میراث فرهنگی (آثار تاریخی ـ فرهنگی) مستتر است، اما مهم ترین ارزش های میراث فرهنگی عبارت است از:

الف ـ ارزش هویتی: این دسته از ارزش ها نمایانگر پیوندهای عاطفی جامعه با میراث فرهنگی است. عناصری چون رویدادهای اساطیری، داستان های افسانه ای، مراسم آئینی، رخدادها، شخصیت های ملی، مذهبی و… ازجمله عناصر هویت بخش است که دریافت های عاطفی جامعه را شکل می بخشد. اهمیت این ارزش که بنیادی ترین ارزش ها نیز محسوب می شود را با ذکر مثالی ساده مورد تأکید قرار می دهیم. تصور کنید روزی از خواب بیدار می شوید و حس می کنید همه چیز بیگانه است و هیچ چیز را به یاد نمی آورید و همه خاطره ها از ذهنتان زدوده شده است. چون شناسایی افراد و مکان ها نیز بخشی از کارکرد خاطره است، تشخیص این که کجا هستید و چه می کنید ناممکن است. از این بدتر، اطرافیان و آشنایان یا دشمنان و دوستان خود را نخواهید شناخت. این حافظه ماست که به ما کمک می کند در موقعیت های گوناگون رفتار متناسب از خود نشان دهیم. زندگی اجتماعی بدون نیروی حافظه ناممکن است. در مقیاسی بسیار بزرگ تر، میراث فرهنگی، دفتر حافظه گروهی از ملت ها و اقوام است. ملت های دنیا برای دانستن هویت تاریخی خود همیشه در پی یافتن و بازسازی گذشته ای هستند که در آن پیروزی ها، شکست ها و تجربه های گوناگون آنها را شکل داده است (علیزاده، ۱۳۸۶: ۵۴) بنابراین ملت تأثیرگذار، ملتی است با میراث فرهنگی غنی.

ب ـ ارزش های هنری یا فنی: این نوع ارزش ها بر پایه پژوهش های علمی و هنری محققان استوار است که ویژگی هایی چون زیبایی شناختی، تکنیکی، ساختاری، کاربردی و طرز ساخت را آشکار می کند. شاید با استفاده از یک مثال بتوان اهمیت این نوع ارزش را آشکارتر کرد. نگارنده بهار، امسال سرپرستی کاوش باستان شناختی محوطه تاریخی فیض آباد از توابع کاشان را به عهده داشت. در بررسی های باستان شناختی سطح محوطه، سفال هایی با تکنیک لعاب دهی خاص به دست آمد که بنا به نظر دوستان محقق که در زمینه سفال و لعاب های ظروف سفالین در حال پژوهش هستند، این نوع لعاب تنها در دو دهه اخیر در جهان ابداع شده است، اما ساکنان محوطه فیض آباد ۸۰۰ سال پیش به این نوع زیبایی شناسی و تکنیک نائل شده بودند. چه بسا اگر در سنت سفالگری ایران گسست صورت نگرفته بود ابداع کننده این نوع لعاب، ما ایرانی ها بودیم نه کشورهای دیگر.

ج ـ ارزش کم نظیر بودن: روشن است یکی از مهم ترین ارزش های میراث فرهنگی، نادر یا کم نظیر بودن این گونه آثار است. دقیقا به دلیل همین ویژگی است که حفاظت و صیانت از میراث فرهنگی از ضروری ترین اقدامات قلمداد می شود.

د ـ ارزش اقتصادی: درست است که در جهان معاصر فضاهای عام همچون هتل ها، فرودگاه ها، مراکز فروش و… فزونی یافته اند و این گونه مکان ها درک نوینی از فضا فراهم می آورد که سابقه تاریخی آن وجود ندارد، اما این نکته را نباید از نظر دور داشت که در همین دنیای معاصر، ارزش های فرهنگی به منبع مهمی برای تولید پول و ثروت تبدیل شده و تغییر سبک زندگی گرایش به مکان های تاریخی و مصرف کالاهای فرهنگی را افزایش داده است، اما فراموش نباید کرد که سوءمدیریت فرآیند گردشگری می تواند به توسعه نامتوازن، نامطلوب و حتی تخریب یک اثر فرهنگی منجر شود. برای نمونه تنها می توان به تخت جمشید و مسجد جامع اصفهان اشاره کرد که در تعطیلات عید نوروز با فشار انبوهی از گردشگران روبه رو است. کیست که نداند فشار فیزیکی و رطوبت بر اثر تنفس به ترتیب اولی و دومی را با آسیب جدی مواجه می کند.

ارزش کاربردی: در این نوع ارزش، استفاده جدید با یک اثر تاریخی تطبیق داده می شود و کاربردی جدید از ساختاری کهن انتظار می رود. درست است با استمرار کاربردهای مناسب می توان به استحکام مواریث یاری رساند، اما عکس آن نیز صادق است. چه بسا در نتیجه استفاده نامناسب و بی رویه از یک اثر تاریخی آن را دچار فرسایش و نابودی تدریجی کنیم.

و ـ ارزش آموزشی: میراث فرهنگی از توان بالقوه در کمک به گردشگری فرهنگی، ترویج، تعمیق فرهنگ و تاریخ برخوردار است. به قول مولانای بزرگ:

آنچه یک دیدن کند ادراک آن

سال ها نتوان نمودن با بیان

بی شک، ترکیب مناسب مواریث فرهنگی یا برنامه های آموزشی باعث ارتقای کیفی برنامه های آموزشی می شود، اما از دیگر سو می تواند منجر به تخریب یا خدشه به میراث شود.

ت ـ ارزش اجتماعی: این دسته از ارزش ها به فعالیت های اجتماعی و سنتی که قابل تطبیق با زمان حاضر باشد، بستگی دارد. ارزش اجتماعی می تواند برای جامعه محلی نسبت به مواریث فرهنگی ایجاد حساسیت و علاقه کند که نتیجه آن حفاظت، تقویت و تعمیق مواریث فرهنگی است. بی تردید با مشارکت جوامع محلی در زمینه توسعه گردشگری نه تنها می توان از کمرنگ شدن هویت اجتماعی و فرهنگی این گونه جوامع جلوگیری کرد، بلکه بر تقویت و تعمیق آن نیز همت گمارد.

● در های میراث را به روی گردشگران بازکنیم

انسان ایرانی از گذشته های بسیار دور تا یکصد سال پیش آثاری خلق کرده و مورد استفاده قرار داده که آنها را میراث فرهنگی می نامند. میراث فرهنگی، هم ارزش های ذاتی دارند و هم ارزش هایی که حاصل نگرش و رویکرد جامعه هستند و با زیرساخت های سیاسی و اقتصادی جامعه ارتباط دارند. بنابر تعریفی که در قوانین و بخشنامه های مربوط وجود دارد عبرت آموزی مهم ترین بهره ای است که می توان از بازدید آثار فرهنگی ـ تاریخی حاصل کرد. اما بدیهی است این نوع بهره برداری تمام قابلیت های میراث متنوع ایران را آشکار نمی کند. در جهان کنونی که صنعت گردشگری از کارآمدترین و پویاترین فعالیت های فرهنگی و اقتصادی محسوب می شود بایسته است درهای میراث فرهنگی به روی جامعه داخلی و گردشگران خارجی باز شود و این گونه آثار را از حاشیه ایستای زندگی به متن پویا و پرتحرک آن وارد کرد، بویژه در روزهایی که پرهیز از خام فروشی نفت توصیه می شده، صنایع کم ضرر اما بیش بازده به عنوان صنایع جایگزین جستجو می شود. اما باید مراقب بود سوءمدیریت به توسعه نامطلوب یا حتی تخریب یک اثر فرهنگی ـ تاریخی منجر نشود. این مورد غالبا زمانی به وقوع می پیوندد که به جای استفاده از یک رهیافت گروهی مناسب تر هزینه ـ سود، ارزش سود به اشتباه محاسبه شود و کیست که نداند اشتباه در مورد میراث فرهنگی بدون جایگزین، فاجعه آمیز است.

رضا نوری شادمهانی

باستان شناس

 

بیمارستان کودکان اولینا (مکان:لندن انگلستان )

ایده طرح:

فشار های محیطی در بیمارستان های کودکان باعث شد که گروه معماری هاپکینز با تکیه بر شیوه های صحیح ومتعادل زندگی و استاندارد های آن ایده متناقضی را با شعار (بیمارستانی که اصلا شبیه بیمارستان به نظر نمی رسد) ارایه کنند.

ورودی: مجموعه دارای ورودی اصلی در ضلع غربی و یک ورودی در جبهه شرقی می باشد.

 

evelinahome_537x335_400

بنا از ۶طبقه تشکیل شده که این طبقات به وسیله اسانسور وپلکان باهم مرتبط هستند.

اینستالیشن:

یک مخروط با رنگ های شاد است که کودکان می توانند بدان داخل شوندو بازی کنند.این مخروط را می توان ازحیاط خلوت طبقه سوم مشاهده کرد.

23922_400

گلخانه

المان مرکزی در این بیمارستان یک «گلخانه» است، فضایی بزرگ و شیشه ای که شامل فضاهای عمومی، عناصر ارتباطی میانی طبقات(دو آسانسور وسیع و شیشه ای به سمت بخش ها) و خدمات فوق العاده دیگری چون مدرسه وایستگاه رادیویی است، که سبب جان بخشیدن به بیمارستان می شوند.

شیشه ای مواج به گونه ای طرحی شده است که نور وفضای تازه فضا های سبز همسایه مثل پارک آرچ بیشاپ،باغ های کاخ لمبث و رود تمز را به داخل ساختمان هدایت می کند.

 

japan02-hopkins_400

طراحی و اجرای مجتمع مسکونی عسل

گروه ایران معماری (شرکت ساختمانی آلتون سازه) به مدیریت مهندس آرتور امید آذری، متشکل از کارشناسان و متخصصان با استفاده از تکنولوژی روز و متریال های با کیفیت می توانند آنچه در ذهن شماست را به بهترین نحو بیا فرینند.

شماره تماس برای کسب اطلاعات بیشتر:۰۲۱۲۲۹۸۳۳۸۵

مجتمع مسکونی عسل

آرشیتکت: آرتور امید آذری

 

صحبت در مورد کارهای ارتور امید اذری نیاز به مقدمه ندارد. او از افرادی است که کارهایش چه از نظر کمیت چه از نظر کیفیت مورد توجه بوده است . آنچه بیش از هر چیز در آثار مسکونی وی حائز اهمیت پیرامون بناست. ایده‌های وی در این خصوص و همچنین استفاده از تکنولوژی‌های ساختمانی جدید، کنترل انرژی و معماری پایدار موضوعات اصلی فعالیت‌های آکادمیک وی می‌باشند.

زمانی که عناصر همگن باشد از تکرار عناصر همگن به وحدت در طرح میرسیم . در این پروژه عنصر واحد در نما انتخاب شکل مربع می باشد که در ابعاد های مختلف خود نمایی میکند و از تکرار این عنصر در سطوح مختلف به هارمونی میرسیم .فرم معماری به صورت رابطی است که تبادل اطلاعات بین بنا  وناظر را به تکامل میرساند.

در این پروژه عناصری همچون سطوح لرزان با مصالحی همچون اجر وترکیب ان با سنگ تناسب بصری خاصی را ایجاد می کند و تاکید بر تغییر ساختار مکعبی از قسمتهای خاصی و به منظور تقویت تعریف تنوع فضاهای داخلی شده است.

 

 

 

مجتمع مسکونی عسل

 

امکانات پروژه:طراحی بام ، طراحی منظر،طراحی داخلی طراحی لابی

تعداد طبقات:۵

ویژگبهای مهم:توجه به طبیعت و محیط  توجه به نیاز کاربران

 

مجتمع مسکونی عسل  آرشیتکت: آرتور امید آذری

مجتمع مسکونی عسل  آرشیتکت: آرتور امید آذری

مجتمع مسکونی عسل  آرشیتکت: آرتور امید آذری

مجتمع مسکونی عسل  آرشیتکت: آرتور امید آذری

مجتمع مسکونی عسل  آرشیتکت: آرتور امید آذری

مجتمع مسکونی عسل  آرشیتکت: آرتور امید آذری

مجتمع مسکونی عسل  آرشیتکت: آرتور امید آذری

مجتمع مسکونی عسل  آرشیتکت: آرتور امید آذری

مجتمع مسکونی عسل  آرشیتکت: آرتور امید آذری

مجتمع مسکونی عسل  آرشیتکت: آرتور امید آذری

مجتمع مسکونی عسل  آرشیتکت: آرتور امید آذری

کلمات کلیدی : طراحی مجنمع مسکونی، طراحی ویلا، طراحی خانه،طراحی ساختمان های اداری و تجاری

 

 

 

 

این کار پروژه طراحی معماری الیوت وایت دانشجوی سال سوم انستیتو پرات در نیویورک است .این تصاویر از طراحی مفهومی خود برای توسعه مجدد نمایشگاه جهانی کوئینز نیویورک است.

در طول ساخت این پروژه مفهومی بتن با یک کیسه پلاستیکی حمایت شده تا زما نی که بتن سفت وسخت ومتورم شود.در این موزه از فرم  پنج شهرک نیویورک برای طراحی معماری کانسپت  استفاده شده است.

 فرایند طراحی موزه

mooze (5)

 

 فرایند طراحی موزه

 فرایند طراحی موزه

در این پروزه از زمین به صورت یک زیر فضای عمومی برای زمانی که موزه بسته است استفاده شده در ساختمان این بنا از یک شبکه که با یک لایه بتن پوشش داده شده است .

 فرایند طراحی موزه

 فرایند طراحی موزه

 

mooze (6)

 

 فرایند طراحی موزه

گرد اوری: دینا صنیعی

مجتمع مسکونی موج آرشیتکت: آرتور امید آذری – ویژگی های خاص پروژه ۱-  قرارگیری : پروژه در تقاطع دو خیابان مهم دروس و پاسداران واقع شده است. ۲-  احترام به طبیعت : درختان در بین دیوارها هوشمندانه حفظ شده اند. ۳- دسترسی های مستقل : دسترسی مستقل برای هر واحد پیش بینی شده. ۴- شاخصه مهم مجتمع مسکونی موج واقع در پاسداران ارگانیک (طبیعی) بودن آن است، در این پروژه سعی شد درختان سایت قطع نشود و بر اساس درختان محوطه سازی شده است. ” معماری کردن بدون قطع کردن حتی یک درخت”

پروژه مجتمع مسکونی موج

مجتمع مسکونی موج (Moj Residential Complex) – مشخصات کلی پروژه مساحت زمین : ۱۷۰۰ متر مربع موقعیت: پاسداران – دروس طراحی و اجرا : مهندس آرتور امید آذری کارفرما : آقای خلیلی و شرکا   – امکانات عمومی : ۱- لابی با کانتر و نورپردازی نقطه ای و خطی ۲- محوطه بازی برای بچه ها واقع در حیاط ۳- فضای سبز و آب نماها و آبشارهای بسیار زیبا در حیاط ۴- پوشش گیاهی برای تعریف ورودی مجتمع ۵- استخر کودک در پشت بام ۶- جکوزی در پشت بام ۷- سونا خشک و بخار ۸- چهار دستگاه آسانسور کنه فنلاند (Kone) 9- سیستم روشنایی هوشمند BMS  (Building Manager Sistem) 10- ژنراتور برق اضطراری ۱۱- سیستم حفاظتی دوربین های مداربسته (در آسانسور ها و پارکینگ و لابی و جلوی درب ورودی مجتمع) ۱۲- چاه آب برای شستشوی مشاعات و آبیاری پوشش گیاهی و سیرکولاسیون آبشارها و آبنما ها ۱۳- تعریف پیش ورودی از کوچه به حیاط ۱۴- تعریف دیوارهای سبز ۱۵- هارمونی خطوط منحنی در تمام قسمتهای پروژه ۱۶- خطوط سیال در حیاط و لابی و واحدهای مسکونی و پشت بام ۱۷- تامین نور طبیعی خورشید در تمام قسمتهای مجتمع (لابی و واحدهای مسکونی و ….) ۱۸- مجتمع دارای پاسیو مرکزی (آتریوم) برای تامین نور طبیعی ۱۹- Roof garden  : شامل فلاور باکس، آلاچیق ، باربکیو، شومینه، آبنما، استخر ، جکوزی و سونای خشک و تر ، سرویس بهداشتی و آشپزخانه که در پشت بام بسیار معمارانه طراحی شده اند طراحی سطوح دوار و شفاف در این پروژه منجر به نوگیری مطلوب و همچنین ایجاد دید مناسب در نما گردیده است و همچنین طراح با ایجاد فضاهای پر و خالی به عملکرد مطلوب دست پیدا کرده است زیرا عملکرد با خلق فرم زیبا رابطه مستیم دارد.   مفهوم پویایی و حرکت با استفاده از عناصر سمبلیک فرمی و رنگی در فرهنگ معماری ایرانی به گونه ای خلاقانه و بدیع در طراحی فضای بام این پروژه به ظهور رسیده است عامل شکل دهنده سقف، استفاده از سازماندهی مرکزی و هندسه دایره  ، همچنین با مخفی کردن نور و ایجاد یک طیف سایه نور ، فضای نشیمن خصوصی به یک فضای آرام و دلنشین تبدیل شده است. جانمایی آب نما در جلوی ورودی و انعکاسی بنا در آن یادآور مفاهیم معماری ایرانی است و همچنین ورودی بنا توسط عناصری چون ستون، طراحی خاص و فرمان درب ورودی، نورپردازی، صفحات افقی بر روی هم چیده شده، شاخص گردیده است. ترکیب آب و گیاه، با وارد کردن روح و سرزندگی به فضای داخلی مجموعه ، حسی از معماری ایرانی را به وجود آورده است.”ایجاد یک حس شاعرانه در فضا” طراحی اندیشمندانه سقف توانسته است به عنصر غالب در طراحی راهروها تبدیل شود. گذر نور از خلال، حفره های طراحی شده در سقف، فضایی در پس نور و سایه را آفریده است، سایه های رنگ پریده هم سقف را نامحسوس تر جلوه می دهد و هم مقیاس انسانی تر و صمیمی تری ایجاد می کند.   این اتاق نشیمن، زیبا و دلنشین، با مبلمانی فرمال، نورپردازی مرکزی در سقف و نورپردازی مخفی در پشت پوسته طراحی شده بر دیوار اتاق ، فضایی گرم و صمیمی را خلق کرده است.

پیش‌طرح یا اسکیس : (Sketch)

318747_333136230116922_808666193_n_400

در رشته‌هایی مثل : معماری ونقاشی به معنای طراحی سریع یا طراحی اولیه ‌است. در اسکچ از جزئیات صرف نظر می‌شود و کلیات موضوع به صورت غیر دقیق نشان داده می‌شود. برای اجرای اسکچ فقط از یک رنگ استفاده می‌شود. نمونه کاملتر اسکچ که در آن از رنگ نیز استفاده می‌شود و پاره از جزئیات نیز نشان داده شده‌اند راندو خوانده می‌شود.

در اسکچ طرح اولیه به صورت سریع و online casino غالبا دست آزاد ترسیم می شود. برخلاف کروکی که بر اساس واقعیت است اسکچ زائیده فکر و تخلیات معمار می‌باشد و در واقع فکر و اندیشه روی کاغذ است. طرح کشیده شده در اسکیس معمولاً با رنگ یا وسایل ترسیمی راندو می شود.راندو یک رسانه و یا یک عامل ارتباط است. ارتباط اجزای طرح با هم، با زمینه، طراح، کارفرما و یا دیگر عوامل درگیر در ساخت. راندو را میتوان ابزاری برای طراحی‌های خلاقانه دانیست.

 

نقد و معرفی معماری دیکانستراکشن

نقد و معرفی معماری دیکانستراکشن

 

مقارن با تحولات عظیمی که در چند قرن اخیر در حوزۀ تفکر صورت گرفته، معماری نیز دستخوش دگرگونی‌هایی شده است که بازخورد آنرا می‌توان در تعدد سبک‌ها مشاهده کرد. هر تفکر جدید یا نظریۀ علمی تازه موجب ایجاد سبکی نو در معماری شده است. یکی از این موارد، معماری یا سبک دیکانستراکشن است که با حضور خود تغییرات شگرفی را در معماری از لحاظ ساختار و زیبایی‎شناسی ایجاد کرده است.

کتاب نقد و معرفی معماری دیکانستراکشن در چهار فصل به معرفی این سبک و معماران نامداری همچون زاها حدید، پیتر آیزنمن و فرانک گری که این سبک را در عرصۀ معماری وارد کرده‎اند، می‎پردازد. ازآنجاکه مبانی دیکانستراکشن به‎طور مستقیم از فلسفۀ دیکانستراکشن استخراج شده و به دلیل آشنایی به‎نسبت اندک معماران با فلسفۀ این مکتب، برای استنباط معماری دیکانستراکشن، در فصل اول فلسفۀ دیکانستراکشن و زمینه‎های نظری آن تبیین شده است

 

گروه مهندسین ایران معماری با مدیریت آرشیتکت آرتورامید آذری

در این بخش تحت عنوان مقالات در معماری بر آن شده ایم تا مجموعه ایی از مقالات ،گفتارها و نظریات موجود در جامعه معماری ایران و جهان را ارائه دهیم، تا سرآغازی نوین در عرصه بحث مبانی و مفاهیم نظری معماری باشد.


شماره تماس برای کسب اطلاعات بیشتر: ۰۲۱۲۲۹۸۳۳۸۵

تاریخچه طراحی نما

از زمانی که زیبایی ظاهری و آرامش و صرفه جویی در انرژی برای
ساختمان ها مدنظر قرار گرفت، ایجاد نما ها با مصالح و شیوه های مختلف در دستور کار مالکان و سازندگان ساختمان ها قرار گرفت. البته در این مورد، ایرانیان دارای سابقه طولانی هستند. در طول تاریخ از گچ بری و آهک بری برای نماسازی استفاده می کردند. نتیجه به دست آمده از هنرمندان و معماران و سازندگان ایرانی را می توانیم در بناهای تاریخی مثل مسجد جامع بسیاری از شهرها از جمله شیراز، تبریز، اصفهان و بسیاری از عمارت ها، مقبره ها و بسیاری دیگر از بناهای قدیمی و تاریخی در جاهای مختلف کشور ببینیم

 

اصول طراحی نما

اصول طراحی نما

نما در معماری

در سال های اخیر، پس از مطرح شدن دوباره اهمیت فضاهای عمومی و ارزش زندگی شهری، نما اهمیت دوباره ای پیدا کرد. نما درعمل، درون ساختمان را از بیرون جدا میکند. نما باعث می شود ما بفهمیم که طراح و معمار و سازنده هر ساختمان دارای چه عقیده، فرهنگ و ذوقی است. در واقع حالتی است که فرد مالک یا طراح از خود در برابر بیرون دارد. نماهای ساختمان جنبه خصوصی ندارند. نامهایی که به سمت کوچه و بافت شهر دارد جنبه عمومی دارند. بنابراین نمای ساختمان از یک طرف دارای جنبه اجتماعی و از طرف دیگر نمود شخصیت ساکنان است. نما در واقع یک سطح صاف و تخت نیست بلکه سطح انتقالی بین فضای داخلی و خارجی است که با برجستگی های تراس و چیزهای دیگر با فضای داخل ارتباط پیدا می کند.

نمای هر ساختمان در شکل دهی به مجموعه شهری که در آن واقع شده است خیلی مؤثر است. اگر به نمای یک ساختمان بدون در نظر گرفتن نمای دیگر ساختمان های شهر توجه کنیم می بینیم که یکنواختی نمای شهر در مجموع از بین می رود.

نمای هر ساختمان تأثیر مستقیم بر شهری دارد که در آن قرار گرفته و تأثیر آن را در بدنه خیابان ها یا میدان های آن شهر می بینیم. تفاوت بین شهری بودن یا فردی بودن نما در صورتی از بین می رود که ساختمان جزئی از شهر در نظر گرفته شود و ارتباط آن با محیط اطراف خودش چند جانبه باشد.

اصول طراحی نما

تقریبا به ۴ دلیل از نما استفاده میکنیم:

  • ۱- زیبا و دلپذیر کردن قیافه ظاهری و بیرونی ساختمان ها و دورنمایی که مناسب و قابل قبول برای شهر یا محلی که ساختمان در آن بنا شده، باشد.
  • ۲- جلوگیری از هدر رفتن انرژی در تمام فصل ها ، چون نقش یک عایق حرارتی را اجرا می کند.
  • ۳- جلوگیری از آلودگی های صوتی. نمای ساختمان باعث جلوگیری از ورود صداهای آزاردهنده محیط بیرون، به فضای داخلی ساختمان های اداری، مسکونی و … می گردد.
  • ۴- و در نهایت باعث می شود که ساختمان ها مقاومت بیشتری در مقابل شرایط نامساعد جوی پیدا کنند مثل زلزله ها، باد و باران و رطوبت های خورنده، یخبندان و مانند آن. در کل باعث افزایش طول عمر ساختمان می شود.

همانطورکه می دانید، از مصالح مختلف مثل آجر، سنگ، بتن، شیشه و … برای ساخت نمای ساختمان استفاده می شود برای مثال می توانیم نماسازی به روش سنتی (اندودکاری) را بگوییم. در این روش برحسب شرایط جوی منطقه، جنس مصالح از نظر جذب آب و رطوبت و میزان مقاومت و چسبندگی و چیزهای دیگر، از ملات های سیمانی گچی، گلی، آهکی و یا ترکیبی از آنها استفاده می شد . به عنون مثال: از نظر مقاومت ملات های سیمانی دارای بیشترین مقاومت و ملات های گلی و گچی به ترتیب دارای کمترین مقاومت هستند.

 

نمای ساختمان به سه دسته تقسیم می شود:

۱- نمای سنتی که قبلا براتون توضیح دادم.

۲- نماسازی با استفاده از روکش های خارجی،

۳- نمای شیشه ای

بکار گرفتن روکش های خارجی مثل استفاده از رنگ های لعابی و انواع رنگ ها و یا استفاده از انواع روکش های ساخته شده از مواد رزینی مثل رزین های اکریلیک،
پلی استر و غیره . . . یا نماهای مصنوعی مثل انواع کامپوزیت و سنگ های مصنوعی.

استفاده از شیشه دارای قدمتی حدود ۶۵۰۰ سال است . بر اساس شواهد تاریخی، در قرن ششم میلادی برای اولین بار در کلیسایی در قسطنطنیه از شیشه به عنوان یک مصالح ساختمانی استفاده شده و قصر کریستال لندن اولین ساختمان شیشه ای بود که در سا ل۱۸۵۱ ساخته شده. پس با این نگاه متوجه می شویم که کار نو و جدیدی نیست. شاید در اوایل زیاد از شیشه استقبال نشده باشد ولی بعدها با پیشرفت هایی که در تولید شیشه شد هر روز به میزان استفاده از انواع مختلف آن به عنوان یک مصالح ساختمانی زیبا، عایق و در عین حال با صرفه اقتصادی، اضافه می شود. شیشه ها را به انواع شیشه های نشکن، دو یا چند جداره، عایق حرارت و صدا، رفلکس و غیره می شود تقسیم کرد. و از خاصیت های مهم آن فراهم شدن امکان دید وسیع و روشنایی کافی برای ساکنان می توان نام برد.

اصول طراحی نما

اصول ساختن نما

ورودی ها یکی از عناصر اصلی یک نماست. ورودی ها جائی هستند که افراد از محل خصوصیشان وارد محل عمومی می شوند. اما به دلیل اهمیت اقتصادی که برای سازندگان دارد، اغلب ورودی ها به فضاهای کم اهمیت تبدیل شده. در بعضی از
ورودی ها، ورودی افراد با ورودی اتومبیل ها یکی است و را ه باریکی برای تردد افراد پیاده دارد و در برخی از ورودی ها آنقدر از تجملات استفاده شده که عملکرد ساختمان را دگرگون می کند. طبقه همکف به دلیل اینکه کاملا در معرض دید است از اهمیت زیادی برخوردار است. تراس ها چشم اندازهای جدیدی نسبت به فضاهای بیرون برای ساختمان ایجاد می کند. لبه بام حد و مرز ساختمان و آسمان است و از نظر چشمی، بام انتهای نماست. بنابراین لبه بام نمی تواند بی تفاوت با دیگر قسمت ها در آسمان رها شود.

نورپردازی در نمای ساختمان

‌ نمای بیرونی ساختمان ها بخصوص نمای ساختما های اداری از لحاظ نورپردازی خیلی مهم است. چراغ ها باید در رابطه با فرم معماری نما طراحی شوند. چنانچه نمای ساختمان در خیابان ها و معابر عمومی قرار گیرد، بخش پایینی نما می تواند نورپردازی قوی تری در مقایسه با قسمت های بالایی نما داشته باشد. البته این امر بیشتر در مورد ساختمان های مرتفع صدق می کند.

به طور کلی نما در تمامی ساختمان ها یکی از نکته های اصلی معماری و دکور محسوب می شود. چرا که هر کس که بخواهد وارد ساختمان شود اولین چیزی که به نظرش بیاید نمای ساختمان است اگر نما زیبا باشد برای او دلچسب و گواراست و اگر زیبا نباشد حتی دلش نمی خواهد وارد آن ساختمان شود. نما در خرید و فروش آپارتمان و ساختمان خیلی تأثیر دارد چه بسا که خیلی از سازندگان بیشتر از اینکه در داخل ساختمان از مصالح خوب استفاده کنند، در نما از مصالح خوب استفاده می کنند و نظر مشتری ها را جلب می کنند.

اصول طراحی نما

باربارا پرابست (Barbara Probst) عکاس هنری

BARBARA-PROBST

“باربارا پرابست” در ۱۹۶۴ در مونیخ متولد شد و در دانشگاه Akademie der Bildenden Künste مونیخ، و Staatliche Kunstakademie  دوسلدورف تحصیل کرد. او از طرف Kunstfonds و Bavarian State هزینه ی تحصیلی دریافت کرد و در سال ۲۰۰۲ جایزه ی Philip Morris را از آن خود کرد. باربارا تا به حال نمایشگاه های انفرادی زیادی در آلمان و آمریکا داشته و در نمایشگاه های گروهی زیادی نیز از جمله “New Photography ۲۰۰۶” در موزه ی هنر مدرن نیویورک شرکت کرده است.

 

باربارا پرابست (Barbara Probst) عکاس هنری

باربارا پرابست ابهامات ذاتی تصویر در فن عکاسی را کاوش می کند. در کارهای او رابطه ی لحظه ی عکاسی شده و واقعیت در دو مسیر مجزا هستند. تصاویر باربارا به وسیله ی لحظه های ثبت شده، کیفیتی تقریبا مغشوش پیدا می کنند: از یک طرف او نگاه خیره ی تک چشمی دوربین را رها کرده و آن را به نقاط دید متفاوتی تقسیم می کند و از طرف دیگر لحظه ی کوتاه عکاسی را متکثر می کند.

با کمک یک سیستم کنترل او می تواند به طور همزمان شاترهای متعددی را که در فاصله ها و زوایای محتلف قرار گرفته اند بفشارد. او با این روش و ثبت لحظات مختلف از یک سوژه مجموعه ی تصاویرش را به وجود می آورد. رابطه ی هر تک عکس با دیگری در یک مجموعه، با اصول واحد یا نشانه ی خاصی مشخص نمی شود.

در واقع، هر چند هیچ رابطه ی قراردادی در این مجموعه وجود ندارد اما در عین حال عکس ها بواسطه ی پیوندی محکم تر اما ناملموس محدود می شوند. یعنی تنها یک لحظه (moment) از فرآیند نوردهی (exposure) تبدیل به خود سوژه می شود.

در زندگی روزمره ی ما، هر لحظه به یک تجربه ی واحد گره خورده است و مهم نیست که این تجربه تا چه اندازه ممکن است پیچیده باشد. ما به تصوراتمان از “زمان ِ تجربه شده” (time experienced) وابسته هستیم و این “زمانِ تجربه شده” برای “حس بودن” ما الزامی ست.

Barbara_Probst

باربارا پرابست به قابلیت عکاسی در محو کردن تفاوت بین مفهوم و سوژه علاقمند بود. وی در مدرسه مجسمه سازی خواند اما به جای نمایش مجسمه های سه بعدی عکس های سیاه سفیدی آن ها را به نمایش می گذاشت. این تصاویر عمدا خنثی به تصویر کشیده می شدند؛ گویی از آرشیو یک موزه در آمده اند. این تصاویر با عنوان “باربارا پرابست کارهای فوتوژنیک” معرفی می شدند و این سوال را ایجاد می کردند که دقیقا چه چیزی این تصاویر فوتوژنیک است؟ مجسمه ها یا خود عکس ها.

مجسمه ها هویت خود را به عنوان یک شیء سه بعدی انکار می کردند و به سطح صاف و کاغذی بازمی گشتند و تنها تخیل بیننده می توانست به آن ها بُعد ببخشد.

● گفتگویی با باربارا پرابست

▪ چطور این صحنه ها را تنظیم می کنید؟

در کارهای من گاهی دو تا دوازده دوربین درگیر عکاسی هستند. از آنجایی که هیچ راهی نیست تا من بتوانم همزمان در یک لحظه از منظره یاب تمام دوربین ها نگاه کنم مجبورم دوربین ها و مدل ها را با تامل زیاد مستقر کنم تا به روش درستی صحنه را به تصویر بکشم. نتایج هیچ وقت آن طور که برنامه ریزی شده بودند از آب در نمی آیند اما معمولا به آنچه که می خواهم نزدیک هستند. من به دستکاری عکس ها در کامپیوتر علاقه ای ندارم، کار من بر اساس بررسی شرایط عکاسی و رابطه ی آن با واقعیت است.

▪ رابطه ی هر تصویر با تصویرهای دیگر در یک عکس چیست؟

تصاویر هر مجموعه همیشه در یک لحظه یکسان گرفته می شوند. هر مجموعه حداقل دو نمای همزمان را در یک لحظه عکاسی می کند. در واقع یک شی ء را از زوایا، فاصله ها و بافت های (context) متفاوتی نشان می دهم. این همزمانی شالوده و اساس کار من است. این همزمانی در ثبت تصویر عکس ها را مقایسه پذیر می کند. بیننده با انتقال نگاهش از یک تصویر به تصویر دیگر و با قیاس کردن و دسته بندی نماهای متفاوتی با آن ها درگیر می شود. این روش تحلیلی ِ نگریستن باعث تردید در مورد ادراک و توانایی ما در تشخیص حقیقت می شود.

باربارا پرابست (Barbara Probst) عکاس هنری

آیا در نهایت هدف شما ارایه ی کامل تر و معتبرتر یک تصویر از زاویه یک دوربین است؟

فکر می کنم کارهای من بر این امر دلالت می کند که هیچ ارایه ی معتبری از “آنچه حادث شده” وجود ندارد. عکاسی مثل زبان است؛ ما را با دلالتی روبرو می کند که بر پایه ی تصورات و توانایی های راوی داستان است.

▪ چرا دوربین های دیگر را هم در بعضی از عکس هایتان نشان می دهید؟

زوایای دوربین اغلب با هم اشتراک دارند، بنابراین دوربین ها در حین عکاسی از هم عکس می گیرند. چیزی که من خیلی به آن علاقمند هستم لحظه ایست که دوربین ها با حضور خود در تصویر از فرآیند عکاسی نقاب بر می دارند.

▪ چطور عکس ها را در کار نهایی انتخاب می کنید؟

معمولا ۳۶ فریمی که در تمام دوربین ها وجود دارد را از نظر می گذرانم. حاصل هر دوربین ۳۶ “لحظه” است اما من سعی من بر این است که لحظه ی برتر را انتخاب کنم. برای من کیفیت رابطه بین تصاویر در یک مجموعه به اندازه ی کیفیت هر تک عکس مهم است.

باربارا پرابست (Barbara Probst) عکاس هنری

▪ آیا موقعیت یا سوژه نقش مهمی در کار شما دارند؟

موقعیت ها نقش مهمی در کار من ندارند. در واقع، من آنقدر که به چطور عکاسی کردن اهمیت می دهم به آن چیزی که عکاسی می کنم اهمیت نمی دهم. بنابراین موقعیت ها برای من مثل یک فرد مدل و لباس، تنها ابزار کار من هستند. تاکید من بیشتر در “چطور” دیدن است تا اینکه “چه” می بینیم.

▪ در کارهای شما تاثیر یا اهمیت عکس های سیاه و سفید چطور از عکس های رنگی متمایز می شوند؟

تقریبا در هر نوردهی به تعداد عکس های سیاه و سفید عکس رنگی هم می گیرم. نمی خواهم در کارم هیچ کدام از آن ها نادیده گرفته شوند. البته عکس سیاه و سفید تاثیر متفاوتی با عکس رنگی دارد. اگر شما یک عکس رنگی را به سیاه و سفید تبدیل کنید ممکن است زمان را به ۴۰ سال قبل برگردانید.

▪ در آخر ممکن است توضیح دهید که چرا عنوان کارهایتان شماره های نوردهی است؟

از یک طرف واژه ی “نوردهی” (exposure) واژه ای کاملا تکنیکی در عکاسی است و از طرف دیگر این واژه بر آشکار کردن چیزی دلالت می کند. در واقع، هر دو معنی با کار من مرتبط است. عنوان کامل کارهای من همیشه “نوردهی” بوده است که همراه با شماره و اطلاعاتی از موقعیت و زمان عکاسی ست. به نظر من این عنوان های حقیقی و جدی با مجاز و خیالی که در مجموعه های من وجود دارد در تضاد هستند.

باربارا پرابست (Barbara Probst) عکاس هنری

منبع:سایت شخصی عکاس
booooooom.com

گرداوری:دینا صنیعی

 

در گوشه و کنار سرزمین ایران، برج های تاریخی فراوانی وجود دارد که هر یک نشان دهنده هنر، معماری و تاریخ این سرزمین کهنسال است. این برج های تاریخی که در روزگاران کهن با اهداف خاصی مانند آرامگاه، یادبود یا دید بانی ساخته شده بودند امروز همگی کاربردی مشترک داشته و گردشگران زیادی را برای دیدن خود جذب می کنند. یکی از این برج های زیبای تاریخی برج علی آباد کاشمر است که دیدن این بنای تاریخی را به همه مسافران دیار خراسان توصیه می کنیم.

برجی که مژده بهار می دهد

 

 

برای رسیدن به برج علی آباد باید ابتدا به شهرستان بردسکن رفته و سراغ روستای علی آباد را در ۱۲ کیلومتری شرق شهر بردسکن به سمت کاشمر از اهالی محلی بگیرید. این برج در فاصله ۲۶۰ کیلومتری جنوب مشهد در روستای علی آباد قرار دارد.

نمای خارجی بنا بسیار زیبا و هنرمندانه تزئین شده است، به گونه ای که در نگاه نخست هر بازدیدکننده ای را برای دقایقی محو تماشا می کند. نمای بیرونی از پایه بنا تا بالای سر در ورودی به صورت دوازده ضلعی ساخته شده و از آن بالاتر حالت مدور به خود می گیرد و از داخل دارای پلان هشت ضلعی است.

تزئینات بیرونی برج از آجر و کاشی اجرا شده که خود نشان دهنده اوج این هنر و صنعت زیبای ایرانی است. اگر کمی با دقت به تزئینات بنا نگاه کنید در نمای خارجی بنا، ۴۸ نیم ستون آجری با تزئینات آجری با طرح های لوزی به صورت گره های آجری خواهید دید که در نهایت هنر و ظرافت اجرا شده است. در فواصل بین این نیم ستون ها، تزئینات کاشی کاریبه رنگ های فیروزه ای و لاجوردی بر زیبایی این تزئینات افزوده است.

در قسمت پایه بنا، تزئینات به صورت کاشیکاری به رنگ های فیروزه ای و لاجوردی و آجرکاری با نقوش هندسی به چشم می خورد.

پس از دیدن نمای خارجی بنا امکان بازدید از داخل آن نیز وجود دارد. ورودی بنا در سمت جنوب قرار گرفته و به صورت طاق نمایی در داخل قاب مستطیل بزرگ آجری تعبیه شده که در لبه های آن دو نیم ستون از آجر و داخل آن نیز تز ئینات لوزی آجری کار شده است.

بنای برج از داخل دارای سه طبقه است که از طریق پلکان مارپیچ موجود در بنا می توان به طبقات بالایی دسترسی پیدا کرد که خود این بالا رفتن از پلکان مارپیچ برج، خاطره ای به یاد ماندنی و تجربه ای هیجان انگیز برای شماست.

طبقه دوم بنا به صورت راهرو های طاق دار باریک بنا را دور می زند و به صحن داخلی بنا مشرف است. در طبقه سوم در دو طرف دیواره وجود دارد و شما امکان دیدن نمای داخلی را مانند طبقه دوم ندارید، ولی هشت نورگیر قرینه در طرفین راهرو تعبیه شده است که از داخل آنها می توان نمای زیبای مناطق اطراف را تا مسافتی نسبتا دور مشاهده کرد. در این بخش از ساختمان شما می توانید تجربه ای بسیار جالب و شگفت انگیز داشته باشید که بدون تردید پیش از این مشابه آن را انجام نداده اید. در این طبقه به وسیله راه پله می توان به فضای میان دو پوسته گنبد وارد شد و در فضای بالای سقف گنبد داخلی و زیر گنبد خارجی قرار گرفت. فاصله بین دو پوسته حدود پنج متر است.

برجی که مژده بهار می دهد

در صفحه ۱۹۹ کتاب تاریخ بردسکن در مورد این بنا چنین نوشته شده است:

«برج کاشمر روی قلعه ای به نام کوشک ساخته شده است و قدمت این منطقه به عصر کیانیان و اشکانیان می رسد. اعتقاد بر این است که این برج یک مقبره بوده است. به همین دلیل به مقبره کاشمر نیز معروف شده است. این که (این محل) مقبره چه شخصیتی است، به خوبی مشخص نیست. محققین با مطالعاتی که روی این بنا انجام داده اند به این نتیجه رسیده اند که لحظه سال تحویل در روز اول بهار را از روی این برج در محل یکی از طاقچه های آن با استفاده از نور خورشید تعیین می کرده اند.»

دونالد ویلبر در صفحه ۱۳۱ کتاب معماری ایران در عصر ایلخانی در مورد این بنا چنین می نویسد:

«… علائمی حاکی از آن که ساختمان با عجله و بدون دقت کافی ساخته شده و عوامل قرینه از حیث جزئیات در آن پیچیده تر و کامل تر است و مقیاس کوچک در تزئینات می رساند که این بنا از برج رادکان از لحاظ تاریخ جدیدتر است. جزئیات تزئین گچکاری شبیه کار ساختمان های دیگر سال ۱۳۰۰ میلادی است.»

برجی که مژده بهار می دهد

نیروانا حسینی

 

شرکت معماری آرتور و همکاران (AOA)
تلفن: ۲۲۹۸۳۳۸۵ و ۲۲۷۰۶۶۳۱
آدرس: فرمانیه، بلوار اندرزگو، خیابان وطن پور شمالی، بن بست هنگامه، پلاک ۳