خانه شخصی در مونتاگنولا

از پائین تپه،منحنی ای که به واسطه ردیفی از پنجره های دایره شکل شاخص شده است قابل مشاهده می باشد.حجم نیم دایره ای که به واسطه بافت متراکم آجر بر سختی آن تأکید شده است،توسط یک سطح شیشه ای برش خورده و به بخش هایی تقسیم شده است که در پشت آن فضاهای مسکونی در سطوح مختلف قرار گرفته اند.

معماری منزل شخصی  بر بالای تپه ای زیبا خانه شخصی در مونتاگنولا86212125463911

 

 

خانه شخصی در مونتاگنولا

از پائین تپه،منحنی ای که به واسطه ردیفی از پنجره های دایره شکل شاخص شده است قابل مشاهده می باشد.حجم نیم دایره ای که به واسطه بافت متراکم آجر بر سختی آن تأکید شده است،توسط یک سطح شیشه ای برش خورده و به بخش هایی تقسیم شده است که در پشت آن فضاهای مسکونی در سطوح مختلف قرار گرفته اند.

پلان مسکونی دارای نوعی پیچیدگی است که به واسطه ساخت یک حجم خطی از فضاهایی که شامل اتاق ورزش،استخر شنا و سونا می باشد بوسیله دیوار شیشه ای از دفتر کار و گاراژ جدا شده است.
در بالای این حجم ایوانی قرار دارد که محل دسترسی به جاده ایست که به خانه منتهی می شود.

معماری منزل شخصی  بر بالای تپه ای زیبا خانه شخصی در مونتاگنولا

معماری منزل شخصی  بر بالای تپه ای زیبا خانه شخصی در مونتاگنولا

نمای هر ساختمان موثر در مجموعه شهری است که در آن حضور دارد و این تاثیر را در بدنه خیابان‌ها یا میدان‌ها که در آن قرار گرفته است می گذارد. اگر به نمای ساختمان واحدی، بدون در نظر گرفتن نمای دیگر ساختمانها فکر شود، همگونی نمای شهری در کلیت از بین می‌رود.

نمای ساختمان باید به‌دنبال خلق یک کلیت هماهنگ به‌وسیله تناسب خوب پنجره ها، بازشوهای در، سایبان و محدوده سقف‌ها،‌ سازه عمودی و افقی، مصالح، رنگ، عناصر تزیینی و… باشد. پنجره‌ها همواره با دیگر عناصر دیوار، ‌سطوح باز و بسته، تیره وروشن، صاف و ناهموار را بوجود می آورند. به علت تکرار دوره ای پنجره ها، در ساختمان‌های چند طبقه، نظم کاملی به چشم می‌خورد. اما گاه به‌علت افزایش نور در طبقات بالاتر کاهش داده می‌شود و این نظم آهنگ خود را از دست می‌دهد.

نمای ساختمان آبشار

نمای ساختمانی مسکونی آبشار واقع در پاسداران بهستان پنجم

طراح : آرتور امید آذری

نمای ساختمان

نمای هر ساختمان در شکل‌دهی به مجموعه شهری که در آن حضور دارد، موثر است. اگر به نمای یک ساختمان بدون در نظر گرفتن نمای دیگر ساختمان‌های شهر توجه شود، همگونی نمای شهری در مجموع از بین می‌رود.

به نقل از پایگاه اطلاع رسانی شهرسازی و معماری، بررسی آماری نشان دهنده این موضوع است که در هر سال ۵۰ میلیون نفر به جمعیت شهر نشین کشورهای در حال توسعه اضافه می‌شود. در ایران نیز شهر نشینی طی دهه‌های گذشته با شتاب فزاینده ای گسترش یافته و همچنان این روند ادامه دارد.

رشد سریع جمعیت و گرایش مردم به شهر نشینی، تقاضای فزاینده‌ای را برای تهیه مسکن به دنبال داشته که این موضوع در پی خود مشکلات عدیده ای در زمینه توسعه شهری بوجود آورده است. ناتوانی در پاسخگویی مطلوب و مناسب به این مساله، وضعیت نا مطلوبی را به صورت بی مسکنی، بد مسکنی و تنگ مسکنی برای بسیاری از اقشار جامعه به همراه آورده است.

نمای ساختمان موج

نمای ساختمانی مسکونی موج واقع در پاسداران

طراح : آرتور امید آذری

مسکن به عنوان یکی از نیازهای نخستین بشر، ابتدایی ترین سوالی بوده که انسان سعی در یافتن پاسخی مناسب و معقول برای آن بوده است، اما همیشه در برنامه ریزی‌های ملی به مسکن نه به عنوان محلی برای آسایش ساکنان در ابعاد عینی و ذهنی، بلکه به عنوان یک مشکل اقتصادی و فقط از این بعد بر خورد شده است.

سازندگان و تولیدکنندگان مسکن آزاد به‌دلیل اینکه به‌دنبال فروش سریع و بازگشت سرمایه خود هستند، سعی در هر چه بیشتر مطرح کردن خود در محله مسکونی و نمایشی متمایز از بنای خود دارند و به همین دلیل یکی از دلایل عمده ناهماهنگی نمای ساختمان‌ها در سطح شهر هستند.

در رابطه با مسکن تعاونی شرایط بدتری وجود دارد. به دلیل وضعیت مالی ضعیف سازندگان و اینکه ساکنان و مالکان به‌دنبال فروش ساختمان نیستند، بدون انجام عملیات پایانی نظیر نماسازی مورد استفاده قرار می گیرند و یا با کمترین هزینه و بدون طراحی نما، حجم و کالبد ساختمان رها می‌شود. البته در سال‌های اخیر در شهر تهران هیچ ساختمانی بدون نماسازی نبوده است، لیکن این مساله در شهرستان‌ها همچنان انجام می‌شود.

چگونه به موضوع نما در معماری بیندیشیم؟

نما در لغت نامه دهخدا به معنای صورت ظاهری هر چیزی، آنچه که در معرض دید و برابر

چشم است، آنچه از بیرون سوی دیده می شود، منظره خارجی بنا و عمارت،‌ قسمت خارجی ساختمان و نماسازی، فن روسازی ساختمان و ساختن نمای عمارت است.

در سال‌های اخیر پس از مطرح شدن دوباره اهمیت فضاهای عمومی و ارزش زندگی شهری، نما اهمیت دوباره ای یافته است. نما در عمل درون ساختمان را از بیرون و فضای خصوصی را از فضای عمومی جدا می کند. نما حاکی از موقعیت فرهنگی سازندگان ساختمان است و نشانگر میزان نظم طرح ساختمان، امکانات و ذوق تزیین و خانه آرایی طراح و مالک است. یک نما به مثابه معرفی وضعیت ساکنان ساختمان در بین عموم است. نما در واقع صورت ساختمان و بهترین بیان حالتی است که فرد طراح یا مالک از خود در برابر بیرون دارد. نماهای داخل ساختمان بیشتر جنبه خصوصی دارند، لیکن نماهایی که به سمت کوچه و بافت شهر باز می‌شوند، جنبه عمومی تر دارند.

بنابراین وجوه پشت و جلوی ساختمان از یک طرف دارای نمود اجتماعی و از طرف دیگر نمود مشخص ساکنان خود است بنابراین نمای هر ساختمان باید هم با فضای عمومی همبستگی داشته باشد و هم بتواند حجم داخلی ساختمان را بیان نماید.

نمای هر ساختمان موثر در مجموعه شهری است که در آن حضور دارد و این تاثیر را در بدنه خیابان‌ها یا میدان‌ها که در آن قرار گرفته است می گذارد. اگر به نمای ساختمان واحدی، بدون در نظر گرفتن نمای دیگر ساختمانها فکر شود، همگونی نمای شهری در کلیت از بین می‌رود.

تناقض بین جنبه شهری و بیان فردی نما در صورتی می‌تواند از بین رود که ساختمان جزیی از شهر در نظر گرفته شود و ارتباطات آن با محیط اطراف چند جانبه باشد. نمای رو به کوچه و خیابان باید تابع عوامل همبستگی بین نماهای اطراف باشد. اما در عین حال بر اساس ترکیبی از اجزا مختلف بر حسب عملکرد، ابعاد و مصالحشان شخصیت خاص خود را دارد.

نما در واقع یک سطح صاف و تخت نیست بلکه آن سطح انتقالی بین فضای داخل و خارج است که با عقب نشستگی و پیش آمدگی، تراس و غیره با فضای داخل مسکن ارتباط پیدا می‌کند.

برای اینکه نمای ساختمان حریم خصوصی ساکنان خود را حفظ کند باید نسبت به خیابان بسته‌تر و محفوظتر باشد.

نمای ساختمان باید به‌دنبال خلق یک کلیت هماهنگ به‌وسیله تناسب خوب پنجره ها، بازشوهای در، سایبان و محدوده سقف‌ها،‌ سازه عمودی و افقی، مصالح، رنگ، عناصر تزیینی و… باشد. پنجره‌ها همواره با دیگر عناصر دیوار، ‌سطوح باز و بسته، تیره وروشن، صاف و ناهموار را بوجود می آورند. به علت تکرار دوره ای پنجره ها، در ساختمان‌های چند طبقه، نظم کاملی به چشم می‌خورد. اما گاه به‌علت افزایش نور در طبقات بالاتر کاهش داده می‌شود و این نظم آهنگ خود را از دست می‌دهد.

جداسازی عناصر افقی و عمودی تاثیر کلی در نما دارد. تناسبات عناصر ساختمان لازم است با کل ابعاد ساختمان مطابقت داشته باشد. برای مثال در ساختمان‌های کوتاه عریض، ابعاد عرضی غالب خواهد بود. در ساختمان‌های بلند عناصر باریک برتری خود رانشان می‌دهند. در و پنجره و نعل درگاه‌ها تاثیر خاصی در نما می‌گذارند. ناودان‌ها، سایه بانها، پیش آمدگی‌های سقف و بالکن‌ها ایجاد سایه های خاصی بر روی نما می‌کنند.

تفاوت سطح ها باید در نما مشخص باشد. برای مثال بین طبقه همکف، سایر طبقات و طبقه انتهایی باید یک تفاوت اساسی وجود داشته باشد. ترکیب کلی نما در واقع نظم در این تفاوت‌ها است.

عناصر اصلی نما مثل پنجره، در، سطوح و محدوده پایانی سقف و غیره در شکل، رنگ، و مصالحشان با یکدیگر اختلاف دارند. این عناصر معناهای متفاوتی دارند. مثلا نمی‌توان بالا و پایین پنجره و در را با هم هم‌ردیف کرد. اگر ارتفاع این بازشوها یکسان نباشد می توان از ضرایب مشترک و یا رنگهای یکسان استفاده نمود. نسبت‌های هندسی نقش تعیین کننده ای در هماهنگ سازی ظاهر نما دارند. می‌توان پنجره ها را در گروه‌های کوچکتر ترکیب شده که شکل مشخصی را ایجاد می‌کنند دسته بندی کرد. نماها می توانند از نظر مصالح نیز با یکدیگر متفاوت باشند.

مصالح نما در رنگ، شکل، زبری و خشنی نما تاثیر می گذارد. مصالح بومی نشان می‌دهد که نما مربوط به چه منطقه ای است.

ترکیب پنجره ها، ایوان‌ها، درها و به‌طور کلی بازشوها، همچنین بافت و جنس نما و کمپوزسیون آن در هر عصر متفاوت است و در عین حال در یک تداوم شهری تغییر می‌کند. طراح می‌تواند نما را به عالیترین حد ترکیب معماری برساند و یا آنرا تا حد یک سطح بدون طراحی و فکر رها کند.

در اعصار مختلف بازشوها به شکل مشابهی در سطح نما قرار می‌گیرند و تنوع در قرار گیری آنها تابع عوامل داخلی چون بزرگی ساختمان، عریض بودن آن و یا عوامل اقلیمی چون جهت قرارگیری و محل قرارگیری است. در پهنای دیوار نما تعبیه پنجره دو جداره، آفتاب‌شکن، سایبان و … نقش تنظیم کننده شرایط آب و هوایی فضاهای داخلی را خواهد داشت.

در دیوارهای باریک معاصر این عمل با جلو و عقب آمدن ساختمان انجام می‌شود. یکی از عوامل ضروری درهویت نما تعیین محدوده نما است. نمایی می تواند در طرح خود موفق باشد که به این سوال‌ها پاسخ گوید. محدوده عمودی جانبی ساختمان کجاست؟ خط پایانی افقی ساختمانی چگونه است و مرز ساختمان در آسمان به چه شکل است؟ انتهای ساختمان چگونه به پایان می‌رسد؟ گوشه‌های ساختمان چه وضعی دارد؟ اگر ساختمان همسایه ای دارد ارتباط نمای ساختمان فعلی با نمای همسایه چگونه به پایان می رسد؟ گوشه های ساختمان چه وضعی دارد؟ اگر ساختمان همسایه دارد ارتباط نمای همسایه چگونه است و اگر در فضا قطع می شود این ارتباط چگونه است.

محدوده های افقی ساختمان عبارتند از نقطه اتصال به آسمان ( محدوده پایانی ساختمان) نقطه اتصال به زمین (محل نشستن ساختمان بر زمین) و پوشش ساختمان مثل بام و شیروانی. محدوده پایانی ساختمان باید معنای اتمام ساختمان را با خود داشته باشد و طبقه همکف ساختمان را با خود داشته باشد و طبقه همکف ساختمان باید مفهوم نشستن ساختمان بر زمین را برساند. طبقه همکف باید در محدوده قد افراد کشش لازم را بر عابر پیاده و بیننده ایجاد کند.

کنج یا گوشه نما در واقع محل برخورد دو نمای عمود بر هم است. کنج می‌تواند حالت عمود ۹۰ درجه، نیم دایره یا سه وجهی را داشته باشد و هر کدام می تواند تاثیرات متفاوتی را در نما بگذارد. در یک میدان یا چهارراه هماهنگی کنجهای ساختمان هایی که در چهار طرف آن قرار گرفته است می تواند در نمای شهری تاثیر زیبایی داشته باشد.

نمای ساختمان خالق نمای شهری است

نمای شهری از مجموعه نماهای مشرف به فضای عمومی به‌دست می آید. این نماها از جهتی همگن و از جهتی ناهمگن هستند. می‌توانند همگن باشند چون با استفاده از زبانی مشترک روی بدنه اجزا شهر اجرا می شوند و اما از آنجا که هر کدام از این فضاها به کمک این زبان، مقاصد و نیازهای خود را بیان می‌کند، ناهمگن هستند. در شهرهای ما زبان مشترکی بین نماها وجود ندارد. نه فرهنگ مشترکی برای بیان دارند، نه مصالح یکسانی به‌کار گرفته اند و نه سبک مشخصی را دنبال می‌کنند.

در واقع هر یک از نماها در شهر نشانه وضعیت اقتصادی و اجتماعی سازنده و نحوه تفکر و نگرش او به مسایل مختلف است.

نمای شهری در واقع ترکیبی از اجزا متفاوت است که بر اساس اتفاقاتی که در خیابان‌ها ومعابر می‌افتد شکل می گیرد.

این اجزا در صورت رعایت مسایلی که پیش از این نیز به آن پرداخته شد می‌توانند با یکدیگر نقاط اشتراک جالبی داشته باشند که نمی توان وجود آنها را نفی کرد.

عناصر پراهمیت درنما

ورودی یکی از عناصر حایز اهمیت نما در ساختمان است که محل و اهمیت طراحی آن به شکل مستقیم نمایانگر نقش و عملکرد ساختمان است. در ورودی نشانه گذر از فضای عمومی خارجی به فضای خصوصی داخلی و یکی از مهم ترین عناصری است که می‌توان به عنوان نشانه ساختمان از آن نام برد.

لیکن به‌دلیل اهمیت اقتصادی که سطوح ساخته شده داخلی برای سازندگان دارند، اغلب ورودی‌ها به فضاهای کم اهمیتی تنزل یافته اند. سرمایه گذاران ساختمانی هم فقط به رعایت ضوابط ضروری طراحی ساختمان بسنده می‌کنند.

بیشترین مشکل زمانی است که ورودی وسایل نقلیه به حیاط پارکینگ با ورودی خود ساختمان یکی شود. در این حالت فرد وارد شونده به ساختمان فقط یک راه باریک کنار دیوار برایش باقی می‌ماند. گاه نیز ورودی یک ساختمان مسکونی بیش از حد پرتجمل است، به‌نحوی که عملکرد ساختمان را دگرگون می‌سازد. زمانی هم ورودی به یک بنای بزرگ تنها با روزنه‌ای امکان پذیر می‌شود. تناسب ورودی و حجم ساختمان می تواند نقش مهمی در توجیه عملکرد و شکل ساختمان داشته باشد.

از آنجا که طبقه همکف ساختمان قسمت اتصال به زمین یا کف پیاده رو است، به صورت قابل توجهی در معرض دید قرار می‌گیرد. طبقه همکف اهمیت ویژه ای در زندگی شهری دارد، به این علت که عابران پیاده این قسمت را به‌طور مستقیم می‌بینند. از این رو نمای این قسمت پر اهمیت است و مصالح مورد استفاده در این قسمت باید نسبت به بقیه ساختمان با دوامتر و مستحکم تر باشد تا عابر در نگاه به نمای ساختمان احساس ثبات کند. ساختمان‌هایی که طبقه همکف آنها عملکرد تجاری دارد، به‌دلیل تغییر دکوراسیون واحدهای تجاری دایما دستخوش دگرگونی می‌شوند. همین موضوع موجب می‌شود که ساختمان مذکور شخصیت ثابت خود را از دست داده و دارای نمای شناخته شده ثابتی نباشد.

تراس‌ها چشم اندازهای جدیدی نسبت به فضاهای بیرون برای ساختمان فراهم می‌آورند. بالکن‌ها نباید حالت موقت و ناپایداری که در بیننده تصور به‌راحتی جدا شدن از بدنه ساختمان القا شود را داشته باشند.

لبه بام حد و مرز ساختمان و آسمان است و از نظر بصری بام انتهای نماست. بام پوسته‌ای است که بر سر ساختمان قرار دارد. بنابراین لبه بام نمی‌‌تواند بدون تفاوت با دیگر قسمت ها در آسمان رها شود.

صورت ظاهر ساختمان و آنچه که در برابر دید عموم قرار دارد، در واقع پر اهمیت ترین قسمت ساختمان در برابر عابران و سایر افراد غیر استفاده کننده از ساختمان است. همان‌طور که عنوان شد نمای ساختمان‌ها، نمای شهری را ایجاد می کند، اما به‌دلیل ضعف قوانین موظف کننده طراح و سازنده در این ارتباط، نمای ساختمان در کمترین اهمیت قرار گرفته است.

در بسیاری از شهر های بزرگ جهان، ضوابط و مقررات ویژه‌ای در ارتباط با سیما و کالبد شهر وجود دارد و گروهی از برجسته‌ترین افراد با تخصص‌‌های مرتبط هنر زیبا سازی و زیبایی شناسی به کنترل طرح های بزرگ و کوچک معماری و شهری از نقطه نظر هماهنگی نمای بیرونی ساختمان‌ها و محیط شهری یعنی از جنبه های رنگ، حجم، مصالح مناسب، فضای پر و خالی نما، رعایت اصول هماهنگی و تناسبات و… می پردازند.

آنچه برای علاقه‌مندان به این موضوع نگران کننده است، پاسخگویی با شتاب به نیازی کاملا محسوس است. در این ساخت و ساز پر شتاب نیاز به بررسی طرح‌های ارایه شده توسط جمعی از صاحب نظران و مسوولان در مراکز تایید پروانه‌های ساختمانی ضروری به نظر می‌رسد. بررسی میدانی طرح ساختمانها با بناهای اطراف از لحاظ کیفیت طرح معماری، نمای ساختمان، تناسب حجم آن با ساختمان‌های اطراف، زیبایی طرح و مصا لح مورد استفاده و… نیز گامی موثر در بالا بردن کیفیت نماهای شهری است. با در نظر گرفتن موارد ذکر شده و القا آن توسط شهرداری هر شهر، می توان شاهد ارتقا کیفیت شهرها و زیباسازی نمای شهرها بود.

طراحی نمای ساختمان

 

دوره های آموزشی طراحی دست‌آزاد شامل اسکیس و راندو با حضور استاد امید آذری در آتلیه های موسسه خانه هنر و معمار ایران برگزار میشود.

 

dsc01898_400

این دوره ها با ظرفیت حداکثر ۱۵ نفر در دو مرحله ی مقدماتی و پیشرفته برگزار میگردد.

sdc19596_400

dsc01903_400

sdc19528_400

sdc19576_400

معماری خانه شیشه ای – نیوکانون کانکتیکات – ۱۹۴۹

آنچه موجب شهرت و اقتدار جانسون گردید، طراحی خانه زیبا ولی ساده ای بود که نه تنها بعنوان کاری اصیل و واقعی در معماری بلکه به عنوان شاهکار معماری و کاری فوق العاده در رده معماران بزرگ کلاسیک شناخته شد.

ایده این کار به ۱۰ سال قبل تر باز می گشت، زمانی که جانسون و میس با هم در مورد ساختمانی کاملاً شیشه ای و امکان ساخت آن به بحث نشسته بودند. از این منظر، شاید جانسون این طرح خود را مدیون میس باشد و حتی به عقیده برخی این کار وی تقلیدی از طرح Fransworth می باشد که در سال ۱۹۵۰ در پلانو ایلینویز، در کنار رودخانه فاکس اجرا گردید. از طرفی، معماری این طرح به خاطر بکارگیری و استفاده از فضای باز و تساوی موقعیت ها نکات مشترکی با خانه چمنزار رایت دارد.

glass_house_طراحی ویلای شیشه ای با منظری بسیار زیبا

معماری خانه شیشه ای الهام گرفته از طرح ماله ویچ ۱۷۸۰ و آرامگاه نیوتن لدوکس است.

در این بنا سطوح بالای سر، سطوح عمودی، نحوه رسیدن به بنا و فضاهای زیر مجموعه فضایی بزرگ تر، همگی قابل تعمق و بررسی هستند. طبق بیانات خود جانسون، استوانه سرویس بهداشتی از طرح ماله ویچ الهام گرفته شده است. این استوانه آجری اشاره به معماری سنتی آمریکا دارد. فضای خانه به ۶ بخش تقسیم شده که مبلمان خانه، تعریف کننده المان های سطوح و فضاهای عملکردی می باشند. در این بنا تقریباً هیچ دیواری وجود ندارد و سطح بام اصلی ترین عنصر تعریف کننده فضاست که فرم ها و زیر فضاهای زیرین خود را سازمان دهی می کند. این بنای دلپذیر در میان باغی خصوصی واقع شده و احتمالاً هیچ فضای معماری محصور دیگری نمی تواند سیالیت و سبکی این خانه را داشته باشد. در وصف این خانه عنوان شده، در مبلمان فضای داخلی دقت کنید، بی جهت نیست که آن را خانه بی پایان نامیده اند. ساخت این بنا دو سال طول کشید و اگر چه به سبک و سیاق میس و ندروهه بود، ولی حتی خود میس هم قادر به طراحی وساخت چنین بنایی نبود.

-طراحی ویلای شیشه ای با منظری بسیار زیباglass-house

جهت ورودی به باغ به گونه ای است که از حریم خانه دور بوده و خانه دیده نمی شود. خانه شیشه ای (به عنوان بخش خصوصی) از سمت خانه مهمان به خوبی قابل مشاهده است. در واقع این خانه باز، حالت نمایشی از یک زیباروی در لباس بدن نما، در سالنی زیبا را دارد که مجذوب کننده چشم ها است. بدین ترتیب هیچ وقفه ای از عدم حضور جانسون پدید نمی آید.

طراحی ویلای شیشه ای با منظری بسیار زیبا

جانسون در سال های بعد مجموعه های دیگری به این سایت اضافه کرد؛ چرا که فضای باغ مانند او گنجایش طرح های دیگر وی را نیز داشت. برخی از فضاهای تعریف شده در سایت عبارتند از: ورودی، پارکینگ، خانه مهمان، مجسمه و خانه شیشه ای. خانه مهمان را در ۱۹۵۳، کلاه فرنگی در دریاچه کنار املاکش را در ۱۹۶۲ و گالری مجسمه را در ۱۹۷۰ به مجوعه اش افزود.

وی شیشه را مظهر پاکی، صافی، زلالی و نرمی می دانست و این طرز تفکر، از خلال کارهایش، به ناظر نیز القا می شود. در ساخت خانه و بناهای عمومی وی، شیشه نقش عمده ای در میان مصالح ساختمانی داشت و در این کار شهرت جهانی پیدا کرد. او در طول ۷-۶ سال یکسری از خانه ها با تنوع های گوناگون و در همان سبک و سیاق خانه شیشه ای ساخت. مجله رکورد در سال ۲۰۰۰ خانه شیشه ای وی را در میان ۱۰۰ بنای برتر قرن بیستم جای داده است.

طراحی ویلای شیشه ای با منظری بسیار زیبا

خانۀ شیشه ای که فلیپ جانسون برای خود طراحی کرده بود،مفهوم خانه را به طور کاملا متفاوت جلوه می دهد.در این بنا دیوارها به پنجره تبدیل می شوند، محرمیت زندگی خصوصی از بین رفته است و کاملا از بیرون نمایان است. با این همه، خانۀ شیشه ای قابل سکونت می باشد؛ چرا که تنها یک نفر در آن زندگی می کند و محیط اطراف آن نیز پر از درخت بوده و کاملا حفاظت شده است. این خانه که ظاهرا تنها از هوا ساخته شده است از نظر معماری، وضوح طرح و نقشه آن، تا حدودی بی همتاست. خانۀ شیشه ای تنها یک اتاق ۱۰ در ۱۶ است  و در داخل دارای یک حجم استوانه ای دودکش مانند آجری، می باشد که ازآجری ساختمان برآمده و در داخل قفسی از جنس شیشه و فولاد قرار گرفته است. همانطورکه در شکل هم دیده می شود یک نوار فولادین دور تا دور دیوارهای شیشه ای بنا،در ارتفاع معینی، پیچیده شده و با چسبندگی خاصی که به وجود آورده، اجزای این خانه را هم سوار کرده است. دیوارهای متقابل کاملا متقارن بوده وهر یک در قسمت میانی، دری شیشه ای دارند.

-طراحی ویلای شیشه ای با منظری بسیار زیباphilip_johnson_glasshouse

پلان ویلای شیشه ای با منظری بسیار زیبا

 

خانه مسکونی در دازایفو

طراحی این خانه مسکونی به شیوه ایست که منظره های طبیعی چشم نوازی فراهم می نماید و نور را به زندگی ساکنان آن وارد می کند.در اینجا ارزش فضا بیش از عملکرد و کارایی روی این مسئله متمرکز می شود که: “چگونه طبیعت را به ساکنان این خانه هدیه کنیم؟”

این هدف به وسیله ترکیب فضاها با منظر ها، نور و باد حاصل شده است.و بدین سان زندگی در فضا هایی که در ترکیب با طبیعت بیرون آن شکل گرفته اند،جاری است.در نتیجه،این خانه مسکونی معیار و ارزشی را داراست که ظاهراً با خانه های معمولی امروزی ژاپنی،متفاوت و به نمونه های قدیمی نزدیکتر است.

خانه مسکونی در دازایفو

 

خانه نزدیک جاده” دازایفو” قرار دارد.محیط اطراف آن آرام و از تاثرات یک منطقه توریستی در امان است.زمین این منطقه ناهموار و گیاه بامبو ی بومی در آن رشد میکند و درختان پهن برگ با تغییرات فصلی شان مناظر بدیعی پدید می آورند.

دو “جعبه”سفید روی یک شیب قرار گرفته اند که با هم اختلاف سطح دارند.آن دو رو به سوی تپه های” دازایفو” می باشند.در نما هر یک از آنها مستقل از دیگری است. نقش “جعبه”پایینی این است که نماهای دور دست را به طور افقی قطع کند وتغییرات گوناگون طبیعت را به نمایش بگذارد.

خانه مسکونی در دازایفو

اینجا، دیدهای مختلف در بیان فضا ها به عنوان یک عنصر، نقش حیاتی ایفا می کنند. تقسیمات داخلی فضا،هیچ مفهومی از “اتاق”را در خود ندارند. خود”جعبه”به تنهایی یک اتاق بزرگ را شکل می دهد.داخل آن، جعبه های کوچکتر، با المانهای عملکردی که واحدی را برای کارایی زندگی شکل می دهند، به شیوه ای منظم چیده شده اند.”جعبه” بالایی فقط به طور عمودی باز می شود و وظیفه آن جدا کردن فضاهای داخلی و خارجی است.این “جعبه”شامل دو فضاست. یک “باغچه نور” با یک استخر کم عمق آب،که در پشت آن گالری شماره ۲ قرار دارد. در این فضا فرد می تواند نمایش های مختلف نور را به وسیله پارتیشن های قابل اجرا انتخاب کند.اگر لازم بود،فضاهای داخل می تواند به کلی ازخارج جدا شود. ارتباط بصری بین انسان و طبیعت در حجم بالایی از پایینی ناب تر است.

خانه مسکونی در دازایفو

دو حجم ، به وسیله یک راه طبیعی در طول شیب، به هم مرتبطند. زیستن به وسیله رفت و آمد میان دو حجم یعنی بخشی از طبیعت به طور طبیعی ، به فضای زندگی وارد شده است.

طراحی ساختمان مسکونی

خانه مسکونی در دازایفو

خانه مسکونی در دازایفو

خانه مسکونی در دازایفو

دست آورد مهمی که در سازماندهی وسیع انبوه سازی مسکن کاربرد داشت و به فرم های ساده ی انتزاعی تبدیل میشد،به صورت ترکیب بندی های منحنی شکل ومارپیچ،که به نحوی بسیار هنرمندانه درهم ادغاام شده و از وحدت یکپارچه ای برخوردار بودند و سرانجام در نهایت دقت در شکل دهی فضاهای عمومی،با قوس های دایره ای شکل مختلف المرکز متنوع نقش مهمی داشتند.

معمار قرن بیستم ، آیلو،امیل Aillaud,Emile

آیلو،امیل

Aillaud,Emile

تولد در مکزیک به سال۱۹۰۲٫مجموعه های مسکونی که اوبعد از جنگ جهانی دوم در فرانسه طراحی کرد،شامل لس کورتی لایر درپانتین(۶۰-۱۹۵۷و۵۶-۱۹۵۵)و_وایسبرگ در فورباخ(۱۹۶۱و۱۹۵۹)ولاگراند بورن،در گریگ نی(۷۱-۱۹۶۴)ی،نشان دهنده ی تلاش هایی در جهت جبران یکنواختی ناشی از کاربرد وسیع روش های صنعتی ساز بود.

دست آورد مهمی که در سازماندهی وسیع انبوه سازی مسکن کاربرد داشت و به فرم های ساده ی انتزاعی تبدیل میشد،به صورت ترکیب بندی های منحنی شکل ومارپیچ،که به نحوی بسیار هنرمندانه درهم ادغاام شده و از وحدت یکپارچه ای برخوردار بودند و سرانجام در نهایت دقت در شکل دهی فضاهای عمومی،با قوس های دایره ای شکل مختلف المرکز متنوع نقش مهمی داشتند.

این مجموعه های مسکونی به نحوی شورانگیز تکانه ای در هویت معماری محیط مجاور پدید آوردند.

پروژه های آیلو امیل

پروژه های آیلو امیل

پروژه های آیلو امیل

پروژه های آیلو امیل

 

 

اجرای نما با استفاده از ساندویچ پانل

عایق صوت و حرارت

ساندویچ پانل از جهت عایق بودن ودارا بودن استانداردهای روز جهان  و کاربری های متنوع از کلیه عایقها برخوردار بوده و میتوان این محصول را مطابق با قوانین  ملی مبحث ۱۹ ساختمان بشمار آورد و  شاخص دانست با داشتن کلیه ضوابط.بطور مثال عایق صوت در ساندویچ پانل بدلیل داشتن فوم پلی اورتان در پشت ساندویچ پانل باعث شده این نما در ساختمان تا ۶۰ دسی بل صوت رابا ارائه گواهینامه بین المللی از خود عبور نداده و همچنین بعلت وجود این فوم از عایق حرارتی نیز برخوردار می باشد و هدر رفت انرژی نسبت به دیگر نما های نوین تا حد زیادی کاهش می یابد.و همچنین بدلیل وجود متعلقات و اتصالات در زاویه ها که هیچ یک از نما ها دارا نمی باشند توانسته با دلیل و منطق تمامی عایق ها را رعایت نماید.

 

 ساندویچ پانل در نمای ساختمان

صرفه اقتصادی:

نمای ساندویچ پانل با دارا بودن محاسن بسیار و بهره گیری از برترین محصولات موجود که باعث برتری کیفیت آن نسبت به دیگر رقبای خود گردیده دارای قیمت تمام شده نسبتا بالایی می باشد.اما باید در نظر داشت  برگشت صرفه اقتصادی آن در بهینه سازی الگوی مصرف  باعث صرفه اقتصادی آن  در دراز مدت می شود و این محصول بمقدار زیادی از هدر رفت انرژی جلوگیری کرده و همچنین بدلیل بالا بودن سرعت اجرای آن و اینکه سالیان سال می توان از این نما با توجه به رنگ و طرح انحصاری آن سود برد و بدون پرداخت هزینه جهت شستشوی نما و بازآوری طرح و رنگ اولیه صرفه اقتصادی را در بحساب آورد.

دوام:

نمای ساندویچ پانل از دوام و مقاومت بالایی برخوردار بوده که این حسن آن منشاء گرفته از وجود روی و گالوانیزه می باشد.که فلز روی برای انعطاف پذیری و فلز گالوانیزه برای مقاومت بیشتر به کار برده شده اند.از این جهت این نما را می توان از جمله نماهای نوین با استقامت و مقاومت در برابر ضربه برشمرد.

تنوع طرح:

نمای ساندویچ پانل با طراحی ترکیبی و اجرای زیبا دراشکال متنوع سازه قابل اجرا می باشد.این نما توانسته اشکال مختلف نما های سنتی را در غالب خود ایجاد کرده وهمچنین بدلیل داشتن طرحی برجسته  از این حیث خود را سرآمد دیگر نماهای نوین و سنتی ساخته که در حقیقت ساختار نمای سنتی اسلامی ما را بصورتی نوین رعایت کرده است.

جرم پذیری:

ساندویچ پانل بدلیل برخورداری از رنگ استاتیک که با روش الکترو استاتیک انجام می شود از امتیاز عدم جذب معلقات موجود در هوا بهرمند می باشد.رنگ استاتیک روی سطح نمای گالواریوم سبب می شود رنگ شفافیت خود را حفظ نموده و هرگز زنده بودن خود را از دست ندهد.و همچنین با وقایع جوی مانند باد و باران غبار و دیگر آلودگیها از روی آن برداشته می شود.

سرعت اجرا:

نمای ساندویچ پانل بدلیل پیروی از شیوه نصب آسان و با بهره گیری از علم روز جهان توانسته تا حدود زیادی سرعت اجرای نما را به ماکزیمم رسانده و در این مورد نیز خود را سرآمد دیگر رقبای خود سازد.

وزن:

نمای ساندویچ پانل بدلیل استفاده از فلزات سبکی مانند آلومینیوم روی و آلیاژی از فلز گالوانیزه توانسته تا حدود زیادی وزن خود را به مینیمم برساند و از این بابت بار مرده ساختمان را بمقدار شایان ذکری بکاهد.این نما در ابعاد ۳۸/۰*۸/۳ سانتی متر می باشد که هر یک برگ آن ۴۴/۱ سانتی متر مربع و هر یک متر مربع آن ۵/۱ کیلو گرم وزن دارد.

تنوع رنگ:

رنگ بندی نمای گالواریوم پانل بسیارمتنوع بوده و توانسته با توجه به نیازبازار و سفارش مشتری خود را در جهت خواسته های آنها رهنمون سازد.و همچنین این نما از۱۰۰رنگ برخوردارمیباشد.

آتش سوزی:

نمای ساندویچ پانل با بهر گیری ازجدید ترین دانش روز دنیا و تحقیقات گسترده در این زمینه توانسته این ضعف عمده که دامن گیر همه محصولات جهت نما میباشد را از بین برداشته و با بکار گیری فوم پلی اورتان که  از رزین پلی اورتان ( بایر آلمان) می باشد ازاشتعال آتش جلوگیری می نمایید.این فوم بدلیل برخورداری از درصد کربنات بالا از گسترش اشتعال جلوگیری کرده و مانع از سرایت آتش به محلهای دیگر می گردد.

اِم وی آر دی وی و میکرو شهری در کالبد یک بلند مرتبه

شرکت مشهور هلندی، ام وی آر دی وی(MVRDV)، با صفی بین المللی از استدیوهای مختلف شامل دفتر مشارکتِ ژِرده(jerde partnership) و آروپ(ARUP) و همچنین توسعه دهنده ی بومی ویجایا کاریا(wijaya karya)، به منظور ثبت طرح خود برای یک میکرو- شهر(micro-city) درقامت برجی ۴۰۰ متری، با نام ” پریوری ۸۸”( peruri 88)، در کشور اندونزی همکاری کرد. این بلند مرتبه ی آیکونیک، حوزه ای منتخب از کاربری ها را میزبانی خواهد کرد؛ از خرده فروشی های معمولی، مسکونی، رستوران، پلتفرم های تماشایی، هتل لوکس و چهار طبقه پارکینگ تا یک خانه ی عروسیِ یکپارچه، مسجد، تئاتر آی مکس، و یک آمفی تئاتر خارجی که همگی زیر باغ بام های با شکوه جای دارند که فضای سبز بیشتری را به چنین بافت شهریِ توسعه یافته ای تزریق می کند. این فرم حاصل [تجمیع] چندین بلوک قاب بندی شده ی فولادیِ خرد تر با اندازها و جهت گیری های متفاوت است که هر کدام مختص یک کاربری جداگانه هستند و بر بالای بیرون زدگی ها و تراس ها مزیت های بهره گیری از نور خورشید در زاویه های مختلف و تهویه را در خود دارند.

26176348991547936335152012593036311_400

کارمندان، ساکنین و بازدید کنندگان؛ قادرند از همنشینیِ گونه های مسکونی و اداری، در یک ساختار، و در درون یک جنگل عمودی به همراه آب نماها و گیاهان بومی؛ لذت ببرند. جایی که این بنا با سطح زمین برخورد می کند، یک پیوستگی حاصل از محیط ساخته شده و جنگل، سراسرِ حیاط های عمومی باز و فضاهای تجاری؛ فضایی زنده و اجتماعی برای ارتباط فراهم می کنند. علیرغم زیبایی شناسیِ نسبتا پیچیده، این پروژه یک منطق سازه ای نسبتا ساده را دنبال می کند، که ریشه در چهار برجی دارد که به صورت سنتی ساخته شده اند و با پنج هسته که بواسطه ی پل های هوایی به یکدیگر متصل شده اند، با نیت همسازیِ الزاماتِ برنامه و بودجه ای بهینه سازی شده اند.

26176348991550359772652012233059711_400

26176348991549123835152012113023811_400

کامپوزیت پانل در نما

عایق صوت و حرکت:

این نما را بطور قطع نمی توان از نماهای دارای عایق صوت و حرارت دانست و حتی به علت فلزی بودن و نداشتن لایه عایق به هدر رفتن انرژی کمک شایانی می نماید.

صرفه اقتصادی:

نمای کامپوزیت از نظر صرفه اقتصادی به صرفه نبوده زیرا علاوه بر اجرای شاسی زیر کار آن نصب ورق آلومینیوم و لایه میانی آن که از مواد پلی اتیلین می باشد را شامل می شود به همین علت قیمت تمام شده آن به توجه به توضیحات بالا مقرون به صرفه نمی باشد.

 اجرای نمای کامپوزیت پانل در نما

دوام:

با توجه به ضخامت بسیار کم ورق آلومینیومی نما ی کامپوزیت در برابر شرایط جوی نا مطلوب مانند باد و طوفان شکل اولیه خود را از دست داده و بعد ازگذشت زمان کوتاهی دفرمه شده بهمین علت ازدوام واستقامت خوبی برخوردار نمی باشد.

تنوع طرح:

تنوع طرح کامپوزیت نسبتا خوب بوده و می توان این نما را از جمله نماهای مناسب جهت زیبا سازی ساختمان دانست.

جرم پذیری:

جرم پذیری نمای کامپوزیت نسبتا بالا بوده زیرا این نما از فلزآلومینیوم با رنگ کوره بوده که این خود از ایرادات وارده به این نما از جهت جذب ذرات معلق در هوا می باشد.نا گفته نماند در خارج از ایران این نما با رنگ استاتیک تولید شده که از خواص آن عدم جذب ذرات معلق می باشد که بدلیل مقرون به صرفه نبودن این شیوه رنگ آمیزی  در ایران انجام نمی پذیرد.

سرعت اجرا:

نصب و اجرای نمای کامپوزیت از سرعت خوبی برخوردار بوده و در مدت زمان کوتاهی به اجرا در می آید که این مورد از محاسن بارز و مفید نمای کامپوزیت می باشد.

وزن:

وزن پایین کامپوزیت که سبب ایجاد بار مرده کمی در ساختمان می گردد نیز از دیگر محاسن نمای کامپوزیت می باشد.

تنوع رنگ:

نمای کامپوزیت از رنگ بندی خوبی برخوردار بوده که می توان از این جهت از این نما جهت زیباسازی بنا استفاده نمود.

آتش سوزی:

مقاومت کم نمای کامپوزیت در مقابل آتش سوزی ازمعایب آن می باشد.از آنجایی که ورق آلومینیوم در مقابل آتش از حالت خود خارج شده و هیچ گونه کمکی در جهت مهار آتش ندارد و همچنین مواد پلی اتیلین موجود در نمای کامپوزیت به شعله ور شدن آتش می افزاید.از این رو این نما جزء نماهای بدون مقاومت در برابر آتش قرار گرفته

 

طراحی منظر باغ طبیعت اسکاتلند

این باغ حاصل تلاش مبتکرانه شخصی است بنام چارلز جنکس . چارلز معماری است توانمند و ساکن لندن که برای گذراندن تعطیلات و استراحت به اقامتگاه خود در اسکاتلند میرفته . زمانی که فرزندان وی کوچک بودند همسرش به وی پیشنهاد میدهد که برای آب تنی بچه ها یک حوضچه در باغ ایجاد کنند . چارلز شروع به طراحی می نماید و با همسرش حوضچه ای را در باغ ایجاد می کنند . نتیجه تلاش آنها را در عکس زیر می بینید .
خلاصه این زن زوج خوشبخت بعد از ایجاد این حوضچه تصمیم می گیرند اشکال را با الهام گرفتن از امواج در فضای اطراف حوضچه خود ایجاد کنند و بدین صورت باغ طبیعت خودشان را پایه گذاری کردند . تمامی اشکال اطراف حوضچه که به شکل مواج می باشد حاصل تلاش و خلاقیت این زوج است . مرد با استفاده از دانش خود در زمینه معماری و بهره گیری از اساتید علم فیزیک و دانشمندان نامی ساکن در بریتانیا و زن با الهام از دانش شرق شناسی و بواسطه آشنایی با سبک هنر چینی و زندگی زمان تجرد که همراه پدرش که بازرگان معروفی بوده و در شرق زندگی میکرده ، دست به ابتکار بی نظیری می زنند .

طراحی منظر باغ طبیعت اسکاتلند

طراحی منظر باغ طبیعت اسکاتلند

طراحی منظر باغ طبیعت اسکاتلند

طراحی منظر باغ طبیعت اسکاتلند

طراحی منظر باغ طبیعت اسکاتلند

طراحی منظر باغ طبیعت اسکاتلند

طراحی منظر باغ طبیعت اسکاتلند

طراحی منظر باغ طبیعت اسکاتلند

طراحی منظر باغ طبیعت اسکاتلند

سقفی که خانه را در تابستان خنک و در زمستان گرم نگه می دارد

 

گروهی از محققان در آزمایشگاهی در آمریکا اقدام به طراحی و ساخت نمونه اولیه یک سیستم سقف و اتاق زیرشیروانی کردند که با صرفه جویی در انرژی در تابستان خانه را خنک و در زمستان خانه را گرم نگاه می دارد.

گرما و سرمای منزل دو هزینه بزرگ برای صاحبان خانه است که بخش اعظم مصرف انرژی را به خود اختصاص داده است. محققان در بخش طراحی و آزمایش آزمایشگاه اوک ریدج در آمریکا یک سیستم سقف و اتاق زیرشیروانی را آزمایش کرده اند که به طرز موثری انرژی مصرفی در تابستان و زمستان را کاهش دهد.

نکته مهم در رابطه با این سیستم جدید این است که می توان این سیستم را در رابطه با سقفهای موجود به کار گرفت.

 

طراحی این سیستم سقف جدید دربرگیرنده یک سیستم تهویه منفعل است که هوایی را که داخل خانه می رود از اتاق زیر شیروانی جذب می کند و آن را وارد یک فضای هوای شیبدار بالای سقف کرده تا بتوان آن را به بالا و بیرون منتقل کرد.

از دیگر ویژگیهای این سقف این است که می تواند تشعشع، انتقال گرما و عایق پوشش داده شده را خنثی و کنترل کند. این عایق قلب این سیستم را تشکیل داده و می توان آن را میان تیغه اصلی اتاقک زیر شیروانی قرار داد و یا آن را در روی سیستم سقف توخالی قرار داد تا مسئول نصب مجبور به از بین بردن تیغه قدیمی نباشد.

گروه محققان این آزمایشگاه اظهار داشتند که شبیه سازیهای کامپیوتری نشان می دهد که سیستمهایی که به خوبی مهروموم نشده و سیستمهای تهویه هوایی که هوای تهویه شده را به یک اتاق زیر شیروانی منتقل می کند می تواند سالانه بین ۱۰۰ تا ۳۰۰ دلار هزینه داشته باشد، اما مهرو موم کردن این اتاقک با اسپری فوم می تواند به صرفه جویی در هزینه های مصرفی منتهی شود؛ اما هزینه ابتدایی این سیستم حدود ۸ هزار دلار است.

در مقام مقایسه این گروه تحقیقاتی اظهار می دارند که افزودن این سیستم به سقفهای کنونی مالکان خانه ها سالانه ۱۰۰ دلار صرفه جویی در انرژی را به دنبال دارد و هزینه نصب و راه اندازی اولیه به ۲ هزار دلار کاهش می یابد.

این گروه مقاله علمی خود را با عنوان نمونه اولیه طراحی سقف برای تنظیم دمای خودکار و کاهش انتقال گرما توسط انجمن ملی پیمانکاران سقف منتشر شده است.

 

نام پروژه : دبیرستان دیاموند رانچ

معمار :گروه معماری مورفوسس

موقعیت بنا : کالیفرنیا

زمان ساخت : سال ۲۰۰۰

تصورات معمارانه به همراه در طراحی دبیرستان دیاموند رنچ با هم آمیخته شده است.

مدرسه در زمینی با شیب زیاد واقع شده که شیب آن از ۱:۱  به  ۱:۵   افزایش می یابد و مورفویس از این تغییرات شیب برای بوجود آوردن یک سری ساختمان و بازی با زمین که اثر معماری و اثرات متقابل توپوگرافی است، سود می برد. فضاهای ورزشی بیرونی در قسمت بالایی و پایینی تپه با دو ردیف ساختمان و مسیر پیاده روی بین آن قرار دارد.

DiamondRanchHS_طراحی معماری دانشگاه معماری دبیرستان دیاموند رانچ_CarolHighs

هندسه شکسته که به سمت پایین تپه کم می شود، مسیر حرکتی برای تمام مجموعه و مسیر عبوری پیاده رو برای شکل دادن محوطه بیرونی را تعریف می کند. ساختمان های مرتبط  و جدا شده، معماری مناسبی برای یک دبیرستان پر از جوان های بالغ می باشد. فضاهایی با برگشت صدایی و گسل های متزلزل که در نزدیکی کوه ها قرار دارد، منطقه را تعریف می کند. این پروژه نیاز به مقدار پول زیادی دارد و بدلیل حجم زیاد استفاده از بیشترین نمونه پالت ها از جنس هایی با قیمت بالا، دارای اجرای پیچیده ای می باشد. انواع آزمایش های معماری که برای مورفویس شناخته شده است، با ایده های آگاهانه اجتماعی که انواع مختلف محیط های یک مدرسه دارند ترکیب شده و متمایل به توسعه، پیچیدگی و کمال آور است.

DiamondRanchHS_طراحی معماری دانشگاه معماری دبیرستان دیاموند رانچ_CarolHighs

موارد زیر از شاخصترین ایده های پروژه می باشند:

۱- محوطه بوسیله هندسه ی لبه دار و تیرهای پیش آمده خاص مفصل بندی شده است.

۲- دره مرکزی که دامنه کوه را قطع کرده است به عنوان خیابان پیاده رو استفاده شده است.

۳- یکی از حیاط های داخلی، بوسیله فضاهای تدریس دیده می شود.

DiamondRanchHS_طراحی معماری دانشگاه معماری دبیرستان دیاموند رانچ_CarolHighs

cid_طراحی معماری دانشگاه معماری دبیرستان دیاموند رانچ_Diamond_Ranc

cid_طراحی معماری دانشگاه معماری دبیرستان دیاموند رانچ_Diamond_Ranc

cid_طراحی معماری دانشگاه معماری دبیرستان دیاموند رانچ_Diamond_Ranc

cid_طراحی معماری دانشگاه معماری دبیرستان دیاموند رانچ_IMG_1615

cid_طراحی معماری دانشگاه معماری دبیرستان دیاموند رانچ_002

cid_طراحی معماری دانشگاه معماری دبیرستان دیاموند رانچ_008

DRH_DI_طراحی معماری دانشگاه معماری دبیرستان دیاموند رانچ_04-512

DiamondRanchHS_طراحی معماری دانشگاه معماری دبیرستان دیاموند رانچ_CarolHighs

DiamondRanchHS_طراحی معماری دانشگاه معماری دبیرستان دیاموند رانچ_CarolHighs

 

اولین گام موفقیت در اسکیس این است که صادقانه و بدون در نظر گرفتن هر واسطه ای شروع به طراحی کرده و تمام حس خود را روی کاغذ پیاده کنیم ،برای آموختن طراحی و کسب مهارت باید تجسم عینی اشکال را در ذهن خود درست ترسیم کنیم و اگر در این روند آموزشی بتوانیم مهارت را که نیمکره چپ مغز بوده با احساس کودکانه که نیمکره راست مغز می باشد در هم بیامیزیم اثری به وجود خواهد آمد که از رنگ و بوی هنر و اسکیس واقعی برخوردار باشد.

26649_330345167062695_1502841528_n_400

298624_323866034377275_1289332964_n_400

 

557841_328641580566387_785631063_n_400

 

208173_332084763555402_2109326229_n_400

طراحی مجتمع مسکونی تانگو

نام پروژه : مجتمع مسکونی تانگو Tango Housing

معمار: Moore Ruble Yudell

موقعیت بنا :Malmo-Sweden

زمان ساخت : ۲۰۰۳

در نگاه اول نمی توان باور کرد که چنین تضادی، میان نماهای خارجی و داخلی یک مجتمع مسکونی وجود داشته باشد.

نماهای ساده سفید، تخت و نامتقارن خارجی در اطراف حیاط مرکزی تبدیل به سطوح مشبک و هشت باکس شیشه ای رنگی می شود که گویی پیرامون حیاط مرکزی در حال رقصند که بی ارتباط با اسم این مجتمع – تانگو- نمی باشد. عجیب آنکه این باکس های رنگی ، نه تراس های سرپوشیده هستند و نه محل گلخانه ها ، بلکه فضاهای نشیمن هر واحد می باشند که آزادانه به فضای باز مرکزی لغزیده اند. هر چند در جهت ایجاد وحدت میان نماهای داخلی و خارجی، در مرکز و کنج های نمای اصلی حاشیه رودخانه نیز باکس های شفافی در طبقات سوم و چهارم با بیرون زدگی در حجم، خودنمایی می کنند.

طراحی مجتمع مسکونی تانگو

 

طراحی معماری مجتمع مسکونی تانگو Tango Housing

 

در کنار تمامی این تضادها و پیچیدگی ها باید به یاد آورد که این مجتمع یکی از پیشرفته ترین آثار معماری تکنولوژیک در سال های اخیر است و قطعا در انتخاب دفتر Moore-Ruble به عنوان بهترین دفتر معماری در سال ۲۰۰۶ از سوی انجمن AIA بی تاثیر نبوده است. در این پروژه صفحات خورشیدی در بالای برجک های رنگی قرار گرفته، دیوارهای جداکننده فضاهای داخلی همگی هوشمند، شیشه ها تماماً سه جداره و برخی از بام ها پوشیده از چمن می باشد.

طراحی معماری مجتمع مسکونی تانگو Tango Housing

این مجتمع ۲۷ واحدی از سوییت ها و واحدهای آپارتمانی یک، دو و سه خوابه تشکیل شده و اغلب واحدها دوبلکس است. گشودگی حیاط مرکزی، به سمت خیابان اصلی است و دید به رودخانه از داخل حیاط مرکزی ممکن نمی باشد. در عوض، نحوه قرارگیری واحدها به شکلی است که تعداد زیادی از آن ها در چهار طبقه توسط پنجره های قدی و کشیده به منظر رودخانه اشراف دارند.

طراحی معماری مجتمع مسکونی تانگو Tango Housing

ورودی مجتمع در سمت خیابان اصلی است که بامی کوتاه و سبز آن را مشخص می کند. فضای باز مرکزی مجموعه مرکب از مسیرهایی با کف پوش چوبی و یک بیضی در مرکز است که محل نشیمن فضای باز می باشد. این فضا در شب توسط نورهایی که از باکس های شیشه ای به بیرون می تابند روشن می شود.

طراحی معماری مجتمع مسکونی تانگو Tango Housing

 

-طراحی معماری مجتمع مسکونی تانگو Tango Housingtango-paradise-room

-طراحی معماری مجتمع مسکونی تانگو Tango Housingtango-paradise

طراحی معماری مجتمع مسکونی تانگو Tango Housing

طراحی معماری مجتمع مسکونی تانگو Tango Housing

 

طراحی معماری مجتمع مسکونی تانگو Tango Housing

پاویون هیدی وِبِر یا مرکز لوکوربوزیه

پاویون هیدی وِبِر(Heidi Weber Pavilion)، که با نام مرکز لوکوربوزیه نیز شناخته می شود؛ پس از مرگ لوکوربوزیه تکمیل شد و هم اکنون نیز گاه گاهی در نقش موزه و یا گالری بازگشایی می شود.

سازه ی این بنا از دو قسمت تشکیل شده است؛ بخش نخست: دو مکعب با وجوهی که بوسیله ی پنل های فولادی و شیشه های لعاب داده شده ابراز وجود می کند و قسمت فوقانی آنها؛ که از نظر سازه ای جداست، یک سقف یا به قولی چتر خاکستری و حجیم از فولاد است.

17386346088068312118102011433012112_400

ساختار مودولار مکعب های مذکور؛ به طور شایسته ای برای تطبیق ظرفیت ها و کاربری های گوناگون انعطاف پذیر دیده شده است، از خانه گرفته، که در اصل این ساختمان برای همین کاربری طراحی شده، تا گالری، که حال میزبان آن است، و هر فعالیتی که در ذهن بگنجد. درون فضای آن،زیر همان بام چترمانند، ساختار داخلی می تواند اشکال مختلفی را به خود بگیرد.

17386346088075334617852011533034712_400_01

1738634608807038630175201133086312_400

سواد بصری عبارتست از دانشی که ارتباطات بصری ما را تقویت می‌کند چنانچه هر سیستم ارتباطی متشکل از سمبلهایی است که ساخته دست بشر هستند. علایم و سمبلهایی که ما بدان زبان و کلام می‌گوییم، در روزگاری پیشین به صورت رشته‌ای از تصاویر ساده ترسیم می‌شدند، این تصاویر ساده نتیجه محسوسات بشر بودند.

powerpoint.frame_400

نویسنده : مهندس آرتور امید آذری

 

سمبلهای (زبانها) بسیاری در جهان وجود دارند که برخی از آنها دارای ریشه‌های مشترک هستند. «در جهان بیش از سه هزار زبان رایج و منحصر به فرد و مستقل وجود دارد. بیان با تصویر و یا زبان بصری در مقایسه با کلام به مراتب جهان مشمول تر است».

یک طراح شهری نیازمند تقویت سواد و دانش بصری خود در راستای ارایه طراحی بهینه با کارآیی بیشتر برای استفاده کنندگان است. متأسفانه در حدی که به توسعه سواد کلامی و گفتاری پرداخته شده فعالیت در زمینه دانش بصری صورت نپذیرفته است. رشد و توسعه زیاد روش برقراری ارتباط به صورت کلامی و گفتاری، خود باعث کم تحرکی توسعه دانش بصری گردیده است. اکثر ما بخش اعظمی از آنچه را نخست آموخته‌ایم از طریق حس باصره بوده است. این امر در تکامل فهم و شعور ما خصوصاً در دوران کودکی بسیار مؤثر بوده است. دانش و سواد کلامی در درجات و مراتب مختلفی مورد استفاده قرار می‌گیرد که از پیامهای ساده شروع شده و به اشکال بغرنج تر هنری می‌انجامد.

بخش بزرگی از ارتباط بصری به تصادف و یا نیروی کشف و شهود طراحان سپرده شده است. این موضوع دو دلیل دارد:

۱)              یکی اینکه هنر را از صناعت جدا کرده‌اند و

۲)              دوم راه درازی است که برای آموختن ترسیم و نقاشی باید طی کرد. موارد مذکور نیز موجب عدم توسعه دانش مذکور گردیده است.

ابزار بصری گوناگون نیز بیشتر مصرف کنندگی را تقویت نموده تا دانش بصری را. عقیده اشتباهی نیز ترویج یافته که هیچ نوع روش شناسی و روندی را برای توسعه دانش بصری مقدور ندانسته و یا آن را بسیار مشکل تلقی می‌کند.

رهیابی و راهکارهای دانش بصری

راهکارها و رهیافتها در دانش بصری در راستای کسب آگاهی بیشتر در مورد حس بینایی برای بررسی و تحلیل پیامهای بصری خصوصاً در زمینه‌های زیر است:

شیوه تربیت و آموزش هنرمند و صنعتگر.

فیزیولوژی دستگاه بینایی.

ماهیت و نحوه کار فیزیولوژی بدن انسان.

ادراک حسی و نیروهای درون جنبشی ما که دارای خصلیت فیزیولوژی هستند در جریان فهم بصری ما از محیط اهمیت بسیار دارند.

چگونگی وضع ما در حالت های گوناگون نیز در میزان فهم منبعث از محیط تاثیر دارد:

–         ایستاده.

–         حرکت.

–         حفظ تعادل.

–         حفاظت از خود.

–         واکنش نسبت به نور.

–         واکنش نسبت به تاریکی.

تمامی موارد فوق بین نوع دریافت و تفسیر ما از آنچه که می‌بینیم بسیار مؤثر است. اگر چه این واکنشهای ذکر شده به صورت طبیعی انجام می‌گیرند. به نوبه خود تحت تأثیر موارد زیر قرار دارند:

۱)  حالات روانی.

۲)  وضعیت فرهنگی.

۳)  ضروریات محیط.

۴)  دیدگاه و نحوه نگرش به جهان.

۵)  اندوخته‌های فردی (سیاه و سفید).

۶)  حس جهت یابی از طریق دیدن، در مکانهای مسطح و وسیع مثل کویر و مناطق قطبی دچار اختلافی می‌شود. در این مناطق (قطبی) خط افق بسیار مبهم و نامشخص است.

 

خصوصیات پیامهای بصری

کلیه اطلاعاتی را که به صورت تصویر دریافت می‌کنیم به سه نوع کاملاً متفاوت می‌توان تقسیم کرد. این اختیار بصری شامل انواع زیر می‌باشند:

۱)     رمزی و سمبل.

۲)     شبیه سازی.

۳)     انتزاعی.

در واقع زیر ساخت هر نوع تصویری از جنبه انتزاعی برخوردار است. زبانهایی چون زبان چینی به شکل ایدئوگرام یا اندیشه نگار باقی مانده است و رموز و علائم نقش مهمی را در این زمان ایفاد می‌کنند. سمبل و رمز در آموزش بصری عاملی بسیار نیرومند و مهم است.

فهم عناصر و نیروهای خالص و ناب بصری که معنا و محتوای تصویر و اسکلت بندی زیرین آن است بسیار حائز اهمیت است. هر چیزی را که می‌بینیم و درک می‌کنیم از عناصر بصری اولیه و نیروهایی که بر چشم اثر می‌گذرد تشکیل یافته است.

روانشناسان مکتب گشتالت، ارتفلس، رودلف آرنهایم، ورتهایمر، کولر و کوفکا، برای تفسیر هنرهای بصری کارهایی بس ارزنده انجام داده‌اند. حاصل تحقیقات نشان داده است که:  معنا فقط در تصاویر و اطلاعات شبیه سازی شده از واقعیت و رمزها و سمبلها و زبان وجود ندارد بلکه معنا را در ترکیب‌بندی و کمپوزیسیون آنها نیز می توان یافت. در اینجاست که نقش طراح شهری حساس خواهد شد. هر رخداد بصری عبارت است از شکل همراه با محتوا، و اجزاء سازنده محتوا که عبارتند از:

–         رنگ.

–         رنگمایه یا تونالیته.

–         بافت.

–         بعد.

و به طور کلی نوع رابطه این اجزاء نیز در ترکیب بندی، در معنای کلی اثر مؤثر است. رالف رس در کتاب سمبلها و تمدن از هنر فقط این معنا را استنباط می‌کند که:

«هنر حاصل تجربه ای است که بدان زیباشناسی می‌گوییم، این تجربه‌ای است که ما اغلب هنگام رویارویی با چیزی زیبا حس می‌کنیم و عمیقاً موجب رضایتمان را فراهم می‌آورد.»

باید ببینیم و بدانیم که از یک تجربه بصری چه چیزی و چگونه عاید ما می‌شود. لذا باید کلیه اجزاء مربوطه و چگونگی روابط آنها را به خوبی درک کنیم. پس عناصر و اصول اولیه ترکیب بندی جعبه ابزار کار ما است که عبارتند از:

–         نقطه کوچک‌ترین واحد و نشانه بصری.

–         خط سیال و روان و بیان کننده تحریک.

–         شکل همچون شکلهای اولیه و اشکال پیچیده اورگانیک (دو بعدی).

–         فرم و حجم احجام ساده و پیچده (سه بعدی).

–         جهت ساده، دورانی، مایل و عمودی.

–         رنگمایه (تونالیته)، تاریک و روشن.

–         بافت خصوصات موجود در سطوح مختلف (یا حس لامسه قابل تشخیص است).

–         مقیاس، میزان، اندازه انسانی – بزرگ، مانیومنتال.

–         تناسب روابط اندازه‌ها نسبت به یکدیگر.

–         دانه‌بندی ریز و درشتی احجام و فرمها در یک ترکیب.

عناصر فوق در اصل مواد خامی هستند که ما بوسیله آنها به آگاهی بصری از یک پدیده می‌رسیم. بوسیله آنها انواع گوناگون، عبارتها، اشیاء، پدیده‌ها و تجربیات ما از محیط به صورت بصری بیان می‌شود. برای آنکه عناصر بصری با خصوصیات آنچه طرح می‌شود و یا با منظور اصلی یک پیام تناسب لازم را بیایند آنها را به کمک فنون و تکنیکهای مختلف به کار می‌گیرند.

پر تحرک‌ترین فن در میان فنون بصری، استفاده از فن کنتراست یا تضاد است، که نقطه مقابل فن‌ هارمونی یا هماهنگی می‌باشد. دو فن مذکور در دو قطب مقابل قرار دارند. این فنون الزاماً به صورت خالص و نهایی خود نباید بکار روند و می‌توان آنها را با درجاتی از خفیف تا شدید به کار بست.

در ارتباط بصری تکنیکها نقش عامل را ایفا می‌کنند، و از طریق نیرو و توان آنهاست که خصوصیت ویژه یک راه حل بصری شکل می‌گیرد. راههای انتخاب بسیار است و وسایل و رسانه‌ها متعدد. اگر به دنبال سواد بصری مطلوب و کارآیی هستیم باید بررسی مباحث ذکر شده فوق را جدی گرفته و به تحلیل و تعریف آنها با ذکر مصداقهای گوناگون در طراحی شهری بپردازیم.

اگرچه قواعد و تعاریف ساده و عام برای به وجود آوردن یک ترکیب‌بندی کار را بسیار آسان می‌کند ولی جنبه‌های منفی کار هم افزایش می‌یابد. هر چه قواعد فرمول وارتر باشد نیروی خلاقیت وتنوع در بیان بصری نیز محدودتر می‌شود.

اما تقسیم‌بندی ساخت بصری به: واقع نمایانه، انتزاعی، رمزی،  دارای جنبه‌های چندان منفی نیست. ما برای دیدن به طور همزمان کارهای مختلفی انجام می‌دهیم. در این عمل بر میدان دید وسیعی احاطه داریم، حرکات بالا و پائین، چپ و راست، چشم ما را به این کار قادر می‌سازد. سپس در ذهن خود نقشه‌ای تجسم می‌کنیم، و بر اساس محورهای مجسم نموده، و میزان تحرک و فعالیت، نیروها را از نظر ترکیب بندی می‌سنجیم، که حائز اهمیت است. فهم تصویر و ضبط تصویر انجام، و کلیه سمبلها و نشانه‌ها نیز گشوده می‌شوند. آگاهی بصری با سرعتی نزدیک به سرعت نور کسب می‌شود. و اخبار بصری همچون جریانی مداوم و پر تحرک ما را در ارتباط با محیط قرار می‌دهد.

نویسنده : مهندس آرتور امید آذری

 

قایق اوکولوس

 

صورت سازی این خانه لوکس شناور کاملا به عمد صورت گرفته است تا عرشه جلو آن همانند دهانی خمیازه کشان از موجود دریایی غول پیکری به نظر برسد و منحنی های براق آن تقلیدی از خطوط جانوران اقیانوس باشد. تجهیزات کامل همراه با استخری در بالای عرشه و طراحی های داخلی باشکوه ، این قایق را به خانه های مدرن و متحرک بیشتر شبیه ساخته است تا کروزهای تجملاتی.
نسخه کوچکتر و ساده تر از این طراحی های دیدنی و جالب ، یک طراحی کامل و منحصر بفرد است ؛ همراه با برشهایی صافتر و موثرتر و استخری نیمه باز که در زیر پوسته قرار گرفته است. طراحی صنعتی و طراحی معماری با یکدیگر می تواند به خلق آثار شاخص منجر می شود. همچنان که در این پروژه طراحی معماری دریایی با مکانیک و تکنولوژی ساخت قطعات صنعتی در تعامل علم و هنر معماری با صنعت ماشین سازی ، سبب پویایی هر دو می گردد به همین سان طراحی معماری بسیاری از رشته ها را می تواند پوشش دهد.

.jpg_400_02

 

26036348965654166022652012212766011_400

26036348965666091022652012202791011444_400

پل حضرت موسی در هلند (The Moses Bridge, Netherlands).

توسط گروه RO & AD طراحی شده است . از چوب آکویا ساخته شده است . چوبی که با استفاده از آخرین تکنولوژی از بهترین چوبهای مناطق استوایی نیز محکم تر و بادوام تر شده است . از لایه خاصی در قسمت در تماس با آب آن استفاده شده است . این پل به خاطر معجزه حضرت موسی در شکافتن نیل به نام این پیامبر نام گذاری شده است .

12_400

11_400_01

10_400

 

ساده ترین و پوسته ای ترین رابطه موسیقی ومعماری، که اتفاقا اغلب از آن سخن به میان می آید، شباهت ها، فصل های مشترک و اصطلاحات مشابه موسیقی و معماری است. برای مثال می گویند چون موسیقی دارای ریتم و ضرب آهنگ است و معماری هم از آنها بهره می گیرد پس از موسیقی بهره برده است. ولی موضوع به این سادگی و پیش پا افتادگی نیست. مسئله خیلی عمیق تر و ریشه ایست. درک بصری از اصوات و امواج محیط پیرامون و طبیعت، در آفریدن هر دو دخیل هستند. اگر از این منظر به بحث بنگریم حتی به این نتیجه می رسیم که بیشتر، موسیقی از معماری بهره برده است. اینجا معاری با اقلیم و اکوسیستم درگیر است و موسیقی با هر دو. حجم در اقلیم ها و نواحی گوناگون کاملا در شکل گیری موسیقی آن ناحیه نقش ایفا کرده. برای گشودن این راز باید به تاریخ موسیقی نگاهی موشکافانه و دقیق داشت. این که موسیقی فلان منطقه در چه دوره ای از تاریخ و چگونه شکل گرفته است تنها ۴۰% از پاسخ ما را تشکیل می دهد. آب و هوا، شرایط اقتصادی و اجتماعی، تکنولوژی روز، دین و باورها، سنت و حکومت، نوع روابط و خیلی از مواردی که نهایتا ایجاد فرهنگ می کنند، هر کدام جداگانه بر معماری و بالاخره موسیقی تأثیر مستقیم و غیر مستقیم داشته اند. حتی وضع توپوگرافی، پوشش گیاهی، و ساختمانها در شکل گیری موسیقی نواحی مؤثر بوده اند. مسئله جالب اینجاست که اگر یک موسیقی فولکلور را روی کاغذ بیاوریم، و توسط خطوطی نتها را به یکدیگر وصل کنیم به صورت اتفاقی و شاید عمدی، برجستگی ها و پستی های این خطوط، با خط آسمان آن منطقه مشابهت می کند. احتمالا ابتدا موسیقی از اقلیم و سپس معماری از هر دو تأثیر گرفته است.

 

 

برای مثال موسیقی بودائی هایی که در فراز قله های چین و میان انبوهی از درختان آنرا خلق کرده اند و امروز حتی به عنوان موسیقی ریلَکسِیشِن (‏relaxation‏) از انها استفاده می شود، به نوعی به وزش باد، یا ابری که میان دره ها پرواز می کند، شباهت دارد. چشمان خود را ببندید و تصور کنید در قله ای از کوههای پیر که با انبوهی از درختان پوشیده شده است نشسته اید. در جلوی چشم خود دره هایی می بینید که در هم پیچیده شده اند. مِهی لطیف و رویایی چندین متر زیر پای شما، مثل حریری در پیچ و خم دره ها جا خوش کرده است و نسیمی ملایم می وزد. در واقع شما روی ابرها راه می روید! صدای پرندگانی را می شنوید که با صدای باد هم نوایی و گاهی دوئت می کنند. ناگهان صدای برخورد قطرات باران را بر روی برگها احساس می کنید. این صحنه واقعی است و در موسیقی بودائی از آن استفاده شده است. فلوت چینی صدای همان بلبل یا پرندگان است. باد اصوات کششی زیرصدا، قطرات باران ریتم ها و ضرب آهنگها را تشکیل می دهند. وقتی به این موسیقی گوش می دهید حتی اگر در مترو باشید و چشمان خود را ببندید احساس می کنید در آن فضا هستید.
به گوشه دیگری میرویم. سرتان را بالا بگیرید، تا چشم کار می کند آسمان خراش می بینید. حالا جلویتان را نگاه کنید، صفی طویل از ماشینها را می بینید که در ترافیک (‏traffic jam‏) گیر کرده اند و بوق می زنند. چند نفر پایین برج کنار شما گدائی می کنند و یک زن آنطرف خیابان جیغ و داد می کند و صدای شیونش از ربوده شدن دختر ۷ ساله اش خبر می دهد. مدام شانه شما بین جمعیت گیر می کند و همه به شما تنه می زنند و بی تفاوت از کنارتان می گذرند. ناگهان می بینید کیف پولتان در دست کودکی ۱۰ ساله است و به سرعت از میان جمعیت فرار می کند و ناپدید می شود. اینجا جایی مثل شیکاگو یا نیویورک است. شما در این صحنه موسیقی هوی متال(‏Heavy metal‏) در ذهنتان پخش می شود. این سبک از موسیقی اصلا برای اعتراض و بیان همین نابسامانی ها و نا امنی ها بوجود آمده است. اغلب وارد مسائل فلسفی می شود و از حماسه نیز میگوید. اکنون خواننده با صدایی عصبانی و شاید محزون از این اوضاع شکایت می کند. صدای هارش گیتار لید و ریتم، صدای ماشینهای موتوری را به یاد شما می آورد. این موسیقی خیلی خوب به این وضع اعتراض می کند. چشم خود را دوباره ببندید. از خیابانها بگذرید و خود را از بین برج ها به یکی از محله های سیاه پوستان برسانید. در یکی از کوچه های کثیف و باریک می بینید چند سیاه پوست، با شلوار و لباسهای گشاد و کتانیهای بزرگ که احتمالا کتانی بسکتبال است را می بینید که قوز کرده و به گردن خود، چند آویز طلائی انداخته اند. آنها مدام همدیگر را مسخره می کنند و بلند بلند می خندند و مدام سیگار می کشند. گویی خود را از شلوغی و هرج و مرج کنار کشیده اند و به آن هیچ اعتناعی نمی کنند. دوباره یکی دیگر را گیر آورده و به باد تمسخر می گیرند. آن گوشه روی سکو آن کودک ۱۰ ساله ای که جیب شما را زده نشسته است. شما در این صحنه در حال گوش کردن به موسیقی رپ هستید. این موسیقی توسط سیاه پوستان در شهر های شلوغ پدید آمد و شاخه ای از موسیقی شهری (‏urban music‏) شد. آنها سالها به صورت زیرزمینی دور هم حلقه زده و بی اعتنا به هرج و مرج بیرون، یکدیگر را مسخره کرده و لذت برده اند. در گوشه های دیگر شهر شما ممکن است صدای موزیک های راک، پانک، رِگه، هیپ هاپ، کانتری با تمام زیر شاخه های دیگرشان و حتی جَز و کلاسیک بشنوید. می بینید فرهنگ، معماری و اقلیم چگونه روی موسیقی دنیا و حتی موسیقی های یک کلانشهر تأثیر گذارده است؟
زمانی که در اروپا فیلسوفانی زیبایی شناسی را با معادلات ریاضی بررسی می کردند و سلیقه انسانها را با اعداد اندازه گیری می نمودند، معماری و موسیقی کلاسیک بسیار زیبا با یکدیگر خلق شدند و خلق کردند. حتی امروزه اگر بخواهیم برای یک بنای کلاسیک موسیقی انتخاب کنیم، بی شک قطعات کلاسیک می توانند شکوه و عظمت آن بنا را بیان و شاید دو چندان کنند. مثلا برای نشان دادن شکوه و عظمت بناها در برنامه های مستند، دیده می شود از آثار کلاسیکی از قبیل دَنس ۱ و ۲ اثر برامس بهره گرفته اند.
موسیقی اصیل ایرانی با اینکه به قول استاد حسین علیزاده تصویری نیست، ولی باز خاطره اماکن و شهرهای مختلف را زنده می کند. موسیقی هر ناحیه از ایران با همان توضیحات قبلی شکل گرفته و تکامل پیدا کرده است. با گوش دادن به تاریخ موسیقی اصیل، می توانید در ابتدا خود را در کوچه باغهای شیراز و اصفهان دو صده قبل و شاید بیشتر بیابید. هر چه به آثار متأخر نزدیک می شویم خود را بیشتر در فضاهای شهری می یابیم تا اینکه بالاخره از تهران قدیم، لاله زار، سنگلج و غیره سر در می آوریم.
برای بررسی بیشتر روند شکلگیری موسیقی در مناطق  مختلف نیاز به بیان کامل روند تکامل موسیقی در تاریخ آن است که اینجا از مقال دور است.

مسئله ای که به نظر اینجانب بیشتر در معماری دخیل است، می تواند درک بصری، تخیل، تجسم و فضاسازی از آثار موسیقی باشد. گاهی از معمار خواسته می شود تا برای یک قطعه موسیقی، معماری کند و بنا یا دکور بسازد. این نمونه اغلب در طراحی صحنه استفاده میشود. گاهی یک موسیقی یا یک اثر می تواند الهام دهنده، ایده و یا آغاز یک طراحی باشد. برای مثال آقای دنیل لیبسکیند در‎‎روند طراحی موزه یهود برلین توضیح میدهد که این بنا قسمت و یا پارت دوم و ناتمام یک سمفونی است. گاهی از یک موسیقیدان خواسته می شود که برای یک اثر معماری موسیقی بنویسد و یا معمار برای آن اثر موسیقی انتخاب کند. شاید این روش در موسیقی متن آثار تئاتر و سینما و یا معرفی کار معماران حائز اهمیت باشد. در تمامی این روش ها و نمونه های مشابه معمار و موسیقیدان، هر دو باید از هنر یکدیگر آگاه و به موضوع مسلط باشند.
برخی از موسیقی ها و یا سبک ها، ذاتا روح فضاسازی، تجسمی و تصویری دارند. در دیگر موارد، موسیقی همواره بر ریلی از نشانه ها حرکت می کند. مثلا در موسیقی اسپِیس راک (راک فضائی-‏space rock‏)  و دوم متال(‏Doom metal‏)، اکثرا با گوش کردن به اثر و تفکر در مورد آن، می توان خود را در فضائی مجازی و خاص شناور کرد. این فضاسازی به دو صورت شکل می گیرد. اول اینکه موسیقیدان با اضافه کردن اِفکت ها، صداهای طبیعت و یا اصوات خاص الکترونیکی، برای شما یک فضای واقعی را شبیه سازی می کنند. برای مثال آقای دیوید گیلمور، خواننده، گیتاریست و آهنگساز گروه پینک فلوید (‏Pink Floyed‏) در قسمتی از آهنگ یادگرفتن پرواز (‏Learning to fly‏) با اضافه کردن صدای رادیوئی یک خلبان روی ریتم سبک و دلنشین گیتار لید، شما را از فضای اصلی به کاکبیت هواپیما دعوت می کند. با گوش کردن به این اثر شما برای مدت ۶۶ ثانیه احساس می کنید کنار خلبان نشسته اید و در حال پروازید! در قسمتی از آهنگ “این یک معجزه است” (‏It’s a miracle‏) اثر راجر واترز، با شنیدن صدای کودکانی که در حال بازی هستند، توسط یک فلش بک شما خود را در یک پارک بازی کودکان احساس می کنید. در حالت دوم موسیقیدان با چیدن ملودیها، و زیر صداهای مخصوص خود، و آمیختن آن با هنر تنظیم منحصر به فرد، برای شما یک فضا و حالت کاملا مجازی و تخیلی ایجاد می کند. این فضا و حالت می توتند خوشایند، آرامش دهنده، توهم زا، استرس آور و یا رعب انگیز باشد. موسیقی متن فیلم های جنایی یا ترسناک از این قائده بهره می گیرند و ترس و هراس شما را با این ترفند چندبرابر می کنند. در آلبوم روی یک جزیره (‏On an island‏) اثر دیوید گیلمور، با این ترفند شما خود را در جزیره ای دور افتاده، زیبا، آرامش بخش  و  رها می یابید.
انتخاب سازها در طراحی این فضاها بسیار مهم هستند. سازها و جنس صداها می توانند شما را یاد سرزمین های گوناگون بیندازند. در قطعه “هر کجا پرسه زنم” (‏where ever I may roam‏) اثر جیمز هتفیلد و کرک همت، در ژانر هوی متال، با اینکه اصوات غربی هستند ولی به دلیل اینکه این قطعه از مسافرتهای طولانی مدت گروه به سرزمینهای شرقی تر سخن می گوید، با اضافه کردن اصوات گیتار بیس ۶ سیم توسط جیسن نیوستد، و لید توسط کرک همت، شما مسافرت به سمت شرق را کاملا احساس می کنید. موسیقی متن فیلم سینمایی اخراجی های ۱، اثر فریدون شهبازیان، با ملودی بسیار زیبایی از آکاردئون شروع می شود و بسیار تأثیر گذار است. این فیلم در ژانر دفاع مقدس ساخته شده و آکاردئون یک ساز ایرانی آن هم از نوع جنوبی نیست. اگر شما فیلم را ندیده باشید و فقط موسیقی را بشنوید، فکر میکنید این موسیقی یک فیلم اسکاتلندی یا ونیزی است و مثلا یک ماهیگیر محزون، در ونیز کنار آب نشسته است. گروه آلبا برای ساخت آلبوم آلبا، به همراه کریستف رضائی و مسعود شعاری و چندی از نوازنده های ارمنی و ایرنی، راهی قلعه رام اردشیر از آثار اولیه دوره ساسانی شدند. گروه آلبا سعی داشت روح مشترک بین موسیقی ایرانی، کلیسائی و ارمنی را پیدا کرده و کاری تلفیقی و خاص ارائه دهند. گروه به بهانه آنکه رام اردشیر از بناهای منحصر به فرد و خاص و بدون نمونه ایران و یک نمونه کهن است این بنا را انتخاب کرد، تا حضور در فضای معنوی قلعه، روح و حال و هوای موسیقی را تحت تأثیر بگذارد.
موسیقی هایی که برای ما نشانه هایی از خاطرات بصری و ناخودآگاه انسان دارند ممکن است فقط برای ما جرقه ای ایجاد کنند و ما باید خود به دنبال فضا باشیم. صدای تَمبورین (دایره زنگی) در اپرای تراویاتا (‏Traviata‏) و تروواتور (‏Trovator‏) اثر وِردی (‏Verdi‏)، شما را به یاد تزئینات خاص بناهای اروپایی می اندازد. موسیقی فولکلور و اصیل ایرانی با اینکه فضاسازی نمی کند ولی اطلاعات خوبی را به ذهن انسان وارد می کند. با شنیدن موسیقی مقامی کردها، خود را در شور عرفانی، با شنیدن موسیقی تهران قدیم خود را در کوچه باغهای تهران، با رنگ شهرآشوب خود را در اُرُسی های شیراز و اصفهان، و بالاخره با شنیدن موسیقی محلی بوشهر خود را در کوچه های بافت، زیر شناشیرها، در حال نظاره خانه ها می یابید. رنگ، معنویت و سیالیت در موسیقی ایران ما به ازاهای زیادی در معماری دارد.

 

رابطه بین معماری و رنگ

color and architecture

مربع,نمایانگر ماده ,وزن و حدود مشخص است وحسی از کشش و امتداد و تجربه حرکت را القاء میکند.مربع با رنگ قرمز منطبق است و وزن حجم قرمز با شکل سنگین و ساکن مربع مطابقت دارد.

مثلث با زوایای حاد و تند,تاثیر ستیزه جویی,پرخاش و تهاجم را ایجاد میکند.مثلث سمبل تفکر است و حالت وخصوصیت بی وزن ان با زرد روشن هماهنگی دارد.

دایره بر عکس مربع,احساسات را ملایم و معتدل میکندو حس ارامش و حرکت ارام و اهسته را القاء مینماید.دایره سمبل روح است که در درون خود همواره در حال حرکت است.

در واقعیت، رنگ وجود ندارد! از نظر علم فیزیک چیزی وجود دارد که دارای جسم و یا ماده باشد و بتوان به آن شکل داد و آن را لمس کرد. شیء رنگی را می توان لمس کرد و یا به آن شکل داد؛ اما این خود آن شیء است که موجودیت خارجی دارد نه رنگ آن. رنگ تنها ظاهر دارد، چیزی که به صورت لحظه ای دیدهمی شود.

رابطه معماری با رنگ

رنگ بازتابی از نور است که به شکل‌های متفاوتی در می‌آید و این بازتاب مجموعهٔ وسیعی را شامل می‌شود.اگر یک ناحیه باریک از طول موج‌های نور مرئی توسط ماده جذب شود رنگ بوجود می‌آید.

رنگ یکی از از خاصیتهای نور است.ادراک رنگ ،نتیجه نور تابیده شده ،تغییرات در آن،ویژگی های جذبکنندگی،انعکاسی و انتقالی سطح ،رابطه سطح با رنگهای اطراف ان و ویژگیهای چشم می باشد.

برای دیدن ادامه مطلب و دریافت مطلب به صورت کامل به ادامه مطلب مراجعه کنید.

نقش رنگ در معماری
رنگها روح دارند و زنده اند,رنگها کلمه اند و همچنین کلمات سخن میگویند
از نهان سبز جنگل ها,از راز آبی آسمان و دریاها,از شفافیت و زلالی قطرات باران و از پاکی سفید برف;بلی رنگها از روح آدمی و دنیای پر رمز و راز انسان سخن میگویند و رنگهایی که انسانها بدان می پوشند و می نگارند و نقش میزنند نیز حکایت از گوشه ای دیگر از درون ایشان دارد.

.
غایت و هدف همه مجاهدت های هنری بیرون کشیدن و استخلاص ماهیت و سرشت معنوی فرم و رنگ و آزادی آنها از زندان دنیای مادی است.از چنین آرزو و سودایی است که هنر غیر مادی نشات میگیرد.دنیائی که امروز در آن زندگی میکنیم , به دنیای انسان در سالهای گذشته , شباهتی ندارد.دنیای ما با ابداع و خلاقیت شکل گرفته است.ما بناهائی میسازیم که محتوای آنها در عملکرد آنها نهفته است;در عین حال بناها سمبول افکار و عقاید نیستند ; بلکه تجسم افکاری هدف دار هستند.

.
با گذشت زمان فکر انسان به اسرار پدیده های طبیعت چون رنگین کمان , رعد و برق , جاذبه و امثال آن پی برده است , با وجود این , پدیده ها هنوز هم در اسرار باقی مانده اند; رعد و برق ما می ترساند.ولی رنگهای رنگین کمان و نور ستاره شمالی روح را تعالی می بخشد و آن را تهذیب می کند.رنگین کمان سمبل صلح است.فقط کسانی که عاشق رنگ هستند می توانند زیبائی و کیفیت ذاتی آن را درک کنند.

رنگ مواهب خود را به همه تقدیم می کند , ولی رموز و اسرار پنهان خود را فقط برای علاقه مندان واقعی آشکار می سازد.رنگ زندگی است زیرا جهان بدون رنگ برایمان مرده جلوه می کند , رنگ ها ایده آغازین و ثمره نور اصلی بدون رنگ هستند و مقابل آنها تاریکی بدون رنگ است.

.
گوته در ” فاربن لهر ” در مورد هماهنگی و کلیت رنگ می نویسد: وقتی چشم رنگی را می بیند , بلافاصله فعالیتش را شروع می کندو عملکردش چنان است که به شکلی نا خود آگاه و اجتناب ناپذیر , رنگ دیگری ایجاد می کند که با پیوستن به حلقه رنگها , ترتیب حلقه رنگ را کامل میکند و این تاثیر متقابل , احساسی از غنای رنگ به انسان می بخشد.مقصود از هماهنگی رنگ , هنر وسعت دادن به درون مایه ها و مضامینی از تناسبات اصولی رنگ است که می تواند بعنوان پایه ای برای کمپوزیسیون ( یا آفرینش هنری )به خدمت گرفته شود.
رنگهای درخشان به تنهایی جذاب هستند اما اگر در یک الگو یا ردیفی منظم قرارگیرند از نظر بصری تاثیر بیشتری خواهند داشت. این نوع آرایش یک ساختار ساده را بر این رنگها حاکم میکند و در نتیجه یک مفهوم و یا نوعی نظم را، ورای حضور محض رنگها، منتقل خواهد کرد.پدیده های بصری , معنوی و روانی در حیطه رنگ و هنرهای رنگ روابط مشترک زیادی دارند.وقتی که موضوعی در نظر مشترک گرفته شد , طرح باید از این موضوع اولیه و حاکم بر کار , پیروی نماید.
اگر رنگ مهمترین وسیله بیان حالت و مفهوم باشد , ترکیب رنگ باید از سطوح رنگ شوع شود و این سطوح , خطوط را مشخص خواهند کرد.کسی که اول خطوط را رسم می کند و بعد رنگ را بدان می افزاید , هرگز نخواهد توانست یک اثر رنگی خوب و واضح به تصویر بکشد.رنگها , ابعاد و جهات مخصوص به خود را دارند و سطوح را به شیوه خود , ترسیم می کنند.

.
شاید به نظر عجیب برسد که در حوزه حس بصری رنگ حرارت را می توان تشخیص داد.به هر حال تجربه نشان داده است که بین دو آتلیه که یکی با رنگ سبز-آبی و دیگری با قرمز-نارنجی رنگ شده باشد , ۵ تا ۷ درجه اختلاف حرارت یا بودت از طریق ذهنی احساس می شود.به عبارت دیگر , کسانی که در آتلیه سبز هستند , در ۱۵درجه سانتیگراد احساس سرما می کردند , اما در اتاقی که با رنگ قرمز نارنجی رنگ شده بود تا ۱۳-۱۱ درجه سانتی گراد نیز احساس سرما نمی کردند.حقیقت این است که رنگ آبی-سبز جریان خون را کند و رنگ قرمز نارنجی همانند داروی محرکی است که باعث حالت هیجانی و تسریع جریان خون در بدن می گردد.

.
این تاثیرات مختلف قدرت وسیع مفهومی و بیان حالت کنتراست سرد و گرم را نشان می دهد و از آن می توان برای ایجاد اثرات تصویری فوق الهاده زیبا استفاده کرد.مناظری که فاصله اشیاء در آن زیاد است , همیشه از لحاظ رنگ سرد تر بنظر می رسند , زیرا که در عمق هوا قرار دارند.پس کنتراست سرد و گرم وسیله مهمی است که اثرات پرسپکتیو و حجمی را نشان می دهد.

شکل ها نیز دارای خصوصیت گویا ومعنی دار نظام زیباشناختی خود هستند.در طراحی,این کیفیت های معنی دار شکل و رنگ می بایست با یکدیگر مطابقت داده شوند,یعنی شکل و رنگ در معنی دار بودن و مفهوم خود یکدیگر را تایید و اثبات نمایند.

سه شکل اصلی مربع,مثلث و دایره نیز مانند سه رنگ اصلی قرمز,زرد و آبی دارای خصوصیات مفهومی و بیانی مشخص هستند.مربع,نمایانگر ماده,وزن و حدود مشخص است وحسی از کشش و امتداد و تجربه حرکت را القاء میکند.مربع با رنگ قرمز منطبق است و وزن حجم قرمز با شکل سنگین و ساکن مربع مطابقت دارد.مثلث با زوایای حاد و تند,تاثیر ستیزه جویی,پرخاش و تهاجم را ایجاد میکند.مثلث سمبل تفکر است و حالت وخصوصیت بی وزن آن با زرد روشن هماهنگی دارد.دایره بر عکس مربع,احساسات را ملایم و معتدل میکند و حس آرامش و حرکت آرام و آهسته را القاء مینماید.دایره سمبل روح است که در درون خود همواره در حال حرکت است.

شرکت معماری آرتور و همکاران (AOA)
تلفن: ۲۲۹۸۳۳۸۵ و ۲۲۷۰۶۶۳۱
آدرس: فرمانیه، بلوار اندرزگو، خیابان وطن پور شمالی، بن بست هنگامه، پلاک ۳