فضایبیرونی موزه ماکسی آدم را یاد کارهای فرانک گهری، معمار مشهور معاصر میاندازد؛ همان جسارت در بهنمایش درآوردن فضاهای غریب و همان تأثیری که در زیباتر شدن شهر دارند.
این ساختمان با نمای رنگارنگش بخشی است که به یک مدرسه قرن نوزدهمی اضافه شده. رنگهای نما مستقیمن از محیط اطراف گرفته شدهاند: آجرهای ساختمان قدیمی مدرسه، آسمان، درختها و گیاهان زمین بازی رنگهایشان را به این ساختمان تازهوارد قرض دادهاند.
پنجرههای این ساختمان خیلی کوچکاند، بهاندازه قطعات دیگر نما، در عوض تعدادشان زیاد است و همین باعث میشود نور به اندازه کافی وارد فضای داخل شود و آن را کاملن روشن کند. وقتی برای نور بیشتر از پنجرههای بزرگ استفاده میشود، منظره بیرون به راحتی حواس دانشآموزان را پرت میکند، اما اینطوری این اتفاق هم نمیافتد.
این موزه را زاها حدید، هنرمند مشهور معمار طراحی کرده است. در نگاه اول ساختمانی جذاب و زیبا بهنظر میآید و فضاهای غیر معمولش توجه آدم را جلب میکنند، مثل همه آثار دیگر این هنرمند. اما وقتی وارد آن میشویم، میبینیم که با همه زیباییهایش برای موزه یا مکانی که قرار است در آن آثار هنری بهنمایش در بیایند، خیلی مناسب نیست. ورودی آن فضای بزرگ و پیچیدهای دارد و کسانی که به موزه میآیند بهراحتی راهشان را پیدا نمیکنند. از آن مهمتر این که تعداد دیوارهایی که میشود رویشان تابلو آویزان کرد خیلی کم است در نتیجه تنها نمایشگاههایی میتوانند در این ساختمان برپا شوند که تعداد آثارشان محدود باشد.