گروه مهندسین ایران معماری
در این بخش تحت عنوان مقالات در معماری بر آن شده ایم تا مجموعه ایی از مقالات ،گفتارها و نظریات موجود در جامعه معماری ایران و جهان را ارائه دهیم، تا سرآغازی نوین در عرصه بحث مبانی و مفاهیم نظری معماری باشد.
تناسبات طلائی از نظر هندسی در معماری
خط تقسیم شده ای است که نسبت قسمت کوچکتر آن به بزرگتر مثل قسمت بزرگتر به کلش می باشد
و هم هندسی ( additive ) تصاعدی که بر مبنای تناسب طلائی باشد هم افزاینده است.
تصاعد عددی : در این تصاعد هر عبارت مجموع دو عبارت قبل است و همین طور که ادامه دهیم و جلو رویم نسبت بین دو عبارت متوالی به نسبت تناسب طلائی نزدیک می شود . تصاعد دیگری که در وزن کلی بسیار نزدیک به تناسب طلائی است مجموعه فیبوناچی است.
مستطیل طلائی : یک مستطیل که تناسب اضلاعش بر حسب تناسب طلائی تنظیم شده است به عنوان مستطیل طلائی ش ناخته می شود . اگر یک مربع بر روی ضلع کوچکتر این مستطیل احداث کنیم قسمت باقی مانده از مستطیل اصلی همان مستطیل طلائی خواهد بود ولی کوچکتر . اگر این عمل تا بی نهایت بار
تکرار شود تصاعدی از مربعها و مستطیل های طلائی ایجاد می نماید.
کاربرد تناسب طلائی در تناسبات نمای پارتنون:
در دو تحلیل زیر هر دو تحلیل ابتدا با تنظیم نما بر حسب مستطیل طلائی است و در مرحله بعدی هر کدام در روش پیاده کردن مستطیل طلائی و نحوه تأثیرگذاریش بر ابعاد نما و ترتیب اجزاء آن با یکدیگر متفاوت است.
موزه جهانی : جنوا ( پروژه ) ۱۹۲۹ ، لوکوربوزیه از تناسبات طلائی، مستطیل طلائی استفاده کرده است.
تناسبات در یونان:
در شیوه ستون سازی در تنظیم تناسبات اجزاء بیان کاملی از زیبائی و هماهنگی را ارائه می دادند واحد اصلی اندازه قطر ستون بود از این مدول ابعاد بدنه ستون، سرستون و نیز پاست ون در زیر و اسپاپیشانی در بالا و به همین ترتیب تا کوچکترین جزئیات استخراج می شود و همچنین تعیین فاصله بین ستونها نیز بر
اساس و مبنای قطر ستون بود. ویترویوس در عهد آگوستوس نمونه های شیوه های ستون سازی موجود را
مطالعه نمود و تناسبات ایده آل خود را برای هر یک در رساله خود به نام ده کتاب در مورد معماری ارائه داد.
وینیولا این قوانین را مجدداً برای رنسانس ایتالیا تدوین نمود و شیوه های ستون سازی او امروزه احتمالاً از همه مشهورترند.
تئوریهای رنسانس:
فیثاغورث پی برد که هماهنگی صداهای موسیقی را می توان توسط تساع د عددی ساده بیان کرد . اعتقاد فیثاغورثی بر این بود که همه چیز بر حسب اعداد ترتیب یافته است و بعدها پلاتو علم محسنات اعداد فیثاغورث را به صورت علم محسنات تناسب تکمیل نمود او تصاعد فردی ساده را مربع و مکعب نمود تا
تصاعد دو برابر و سه برابر را به دست آورد. معماران رنسانس، با اعتقاد به اینکه بناهایشان بایستی به یک نظام عالی تعلق داشته باشد به سیستم تناسبات ریاضی یونان رجوع نمودند . معماران رنسانس
معتقد بودند که معماری ریاضیاتی است که به واحدهای فمنائی برگردانده شده است و با کاربرد تئوری فیثاغورث در مورد واسطه های نسبت های فواصل در گام موسیقی یونان، آنان تصاعدی بی کرانه نسبت ها را که مبنایی برای تناسبات معماریشان تشکیل می داد تشکیل نمودند . این مجموعه نسبت ها نه فقط خود را در ابعاد یک اطلاق یا یک نما نشان می دادند بلکه در تناسبات بهم پیوسته یک رشته فضا یا کل پلان نیز ظاهر می شود.
تناسبات انسانی:
سیستم های تنظیم تناسبات بر حسب تناسبات انسانی بر مبنای ابعاد و تناسبات بدن انسان پایه گذاری شده اند روشهای تنظیم تناسبات بر حسب تناسبات انسانی نه در پی یافتن نسبتهای سمبلیک یا مبهم بلکه ب ه دنبال نسبت های عملکرد می باشند آنها بر این تئوری استناد می کنند که فرمها و فضاها در
معماری، یا در برگیرنده و یا در تصرف بدن انسان هستند و بنابراین باید به وسیله ابعاد آن تعیین شوند . اشکالی که در تنظیم تناسبات انسانی وجود دارد نوع اطلاعاتی است که برای کاربرد آن مورد نیاز است . یا ابعاد متوسط همیشه باید با دقت برخورد نمود زیرا ابعاد واقعی مردم که به آنها طرفیم برحسب سن،
جنسیت و نژادشان متفاوت است. ابعاد و تناسبات انسان تأثیرگذار است بر تناسبات اشیائی که بکار می بریم، ارتفاع و فاصله اشیائی که باید به آنها دسترسی یابیم و ابعاد وسائل که برای نشستن، کارکردن، خوردن و خوابیدن مورد استفاده قرار می دهیم . ابعاد بدن انسان، علاوه بر تأثیر گذاری بر این اجزائی که در یک بتا بکار می بریم، بر حجم فضائی که برای حرکت، فعالیت و استراحت نیاز داریم اثر می گذارد.
مقیاس:
مقیاس عمومی: نسبت اندازه یک قسمت بنا به اندازه سایر فرم های پیرامونش مقیاس انسانی : نسبت اندازه یک قسمت یا یک فضای بنا به ابعاد و تناسبات بدن انسان
تفاوت زیاد مقیاس : برداشت ما را نسبت به کار تغییر می دهد مثلاً در نمای یک ساختمان اگر یکی از پنجره ها بزر گتر باشد مقیاس دیگری را در نما به وجود خواهد آورد یا اینکه نشان دهنده اهمیت فضای پشت پنجره است و یا می تواند برداشت ما را نسبت به سایر پنجره ها یا ابعاد نما عوض کند.
در هر حال، وقتی عرض فضا در حدی باشد که با دراز کردن دستها بتوان دیوارهایش را لمس کرد آن فضا را می توانیم اندازه گیری کنیم یا اگر بتوانیم با دراز کردن دست سطح طاق بالای سر را لمس نماییم می توانیم ارتفاع آن طاق را اندازه گیری کنیم هر گاه نتوانیم این کارها را کنیم به جای استفاده از شیوه لمس
کردن باید با سایر نشانه های بصری برای تشخیص مقیاس یک فضا تکیه کنیم . برای این نشانه ها می توانیم از عناصری که تأمین کننده مقاصد انسانی اند و ابعاد آنها در ارتباط با ابعاد انسان است استفاده کنیم از قبیل اسباب خانه، میز، مبل ی ا صندلی، یا پلکان و در یا پنجره، نه تنها در تشخیص اندازه یک فضا کمک
می کنند بلکه به آن یک مقیاس یا یک حالت انسانی می دهند . نزدیک بهم چیده شدن میزها و صندلیها راحتی در سالن نشیمن یک هتل بزرگ، حاکی از وسعت فضا و معرف فضاهای راحت و دارای مقیاس انسانی آن سالن می باشد . از بین سه بعد یک اطاق ( طول، عرض و ارتفاع ) ارتفاع بیشترین تأثیر را در
مقیاس آن می گذارد . در حالی که دیوارهای اطاق آنرا محصور می کنند . ارتفاع سقف بالای سر تعیین کننده کیفیت پناه دادن و حالت صمیمیت و گرمی آن است. مثلاً اطاقی با ابع اد ۱۲ ۱۶ فوت افزایش ارتفاع سقف از ۸ به ۹ فوت بیشتر به چشم می آید و برای غالب افراد راحت به نظر می رسد و فضای ۵۰ ۵۰ فوت با
همین ارتفاع موجب احساس ناراحتی می گردد. سایر عواملی که به غیر بعد عمودی، بر مقیاس فضا اثر می گذارند:
– شکل، رنگ، و نوع سطوح دیوار
– شکل و ترتیب بازشوها
– نوع و مقیاس عناصری که در درون آن قرار دارند.
پیمون در ایران :
نیارش به دانش ایستایی، فن ساختمان و ساختمایه ( مصالح ) شناسی گفته شده است معماران گذشته به نیارش ساختمان بسیار توجه می کردند و آنرا از زیبایی جدا نمی دانستند . آنها به تجربه، به اندازه هایی برای پوشش ها و دهانه ها و جرزها دست یافته بودند که همه بر پایه نیارش بدست آمده بود پیمودن ( اندازه
و مقیاس، اندازه های مشخص و معینی که در طرح تکرار شود . پیمون، عرض در و شناخته شده به دو نوع اصلی است : پیمون کوچک به طول ۱۴ گره و پیمون بزرگ به طول ۱۸ گره ) که با توجه به نیازی که به پیمون بود بکار گرفته می شد
و پیروی از پیمون هر گونه نگرانی معمار را درباره نا استواری یا نازیبایی ساختمان از میان می برد و معماران همراه با بهره گیری از پیمون و تکرار آن در اندازه ها و اندام ها، ساختمانها را بسیار گون اگون از کار در می آورند . هیچ دو ساختمانی یکسان از کار در نمی آمدند و هر یک ویژگی خود را داشت گر چه این پیمون در آنها پیروی شده بود.
کن در ژاپن:
کن واحد دیگر سنجش در نیمه دوم قرون وسطی در ژاپن مطرح شد با اینکه کن در اصل فقط برای تعیین فاصله بین دو ستون ب کار می رفت و دارای اندازه های متفاوت بود ولی بزودی در معماری مسکونی به صورت استاندارد درآمد بر خلاف مدول ( پیمون ) شیوه های کلاسیک که قطر یک ستون بود و بر حسب اندازه هر بنا تغییر می کرد کن به صورت اندازه ای مطلق و غیر مشروط مطرح شد کن نه تنها اندازه ای برا ی ساختن بنا بود بلکه به صورت مدولی زیبا که سازه، مصالح و فضای معماری ژاپنی را نظم می داده توسعه یافت. دو روش طراحی با شبکه مدوله کن توسعه یافت که بر اندازه آن اثر گذاشت در روش ایناکا، ما شبکه کن ( ۶ شاکو ) فواصل آکس تا آکس ستونها را تعیین می ½ × کرد. بنابراین اندازه مقرر حصیر کف اتاق تاتامی ( ۳ ۶ شاکویا ۱ کن ) به خاطر احتساب ضخامت ستونها به طور جزئی فرق می کرد . در روش کیومها حصیر کف ثابت باقی می ماند و فاصله بین ستونها تغییر می یافت بین
۶ شاکو تغییر می کرد ابعاد اطلاق به وسیله حصیرها ی کف تغییر می / ۶۴ تا ۷ کرد اندازه حصیر کف برای جا دادن دو انسان نشسته یا یک انسان در حالتخوابیده طراحی شده است در هر حال با تکامل نظام شبکه ای کف وابستگی حصیر کف به ابعاد انسانی از بین رفت و تابع خواسته های سیستم ساز و فواصل ستونها شد. می توانند به طرق متعدد و ½ مدول های حصیرهای کف به خاطر داشتن نسبت برای هر اندازه اطلاقی تنظیم شوند. ارتفاع برای هر اندازه اطلاق فرق می کند و به قرار زیر تعیین می شود.
تعداد حصیرها = ارتفاع سقف ( شاکو ) ×۰/۳ در نمونه نوعی از یک مسکن ژاپنی، شبکه کن، سازه و همچنین ردیف اطلاق های تو در توی الفاقی را تنظیم می کند . اندازه نسبتاً کوچک مدول به فضاهای
مستطیل شکل امکان می دهد که آزادانه به صورت خطی ، نامنظم یا مجموعه ای آرایش یابند.