گروه مهندسین ایران معماری با مدیریت آرتور امیدآذری
بخشی را درقالب اطلاع رسانی در رابط با آثار تاریخی معماری ایران ، تدوین نموده است تا امکان اطلاع رسانی برای علاقه مندان به معماری را مهیا کرده باشد.
نارین قلعه میبد
دژ در ایران زمین انواع مختلف داشته است. دژ هایى که بر بالاى بلندى ها ساخته مى شد داراى حصار و برج و بارو بودند ودژ هایى که در دشت ها و زمین هاى هموار پدید مى آمدند. بیشتر بعد از حصار داراى خندق هاى عمیق و وسیع بودند که به هنگام ضرورت آن ها را پر از آب مى کردند. گاه دژهاى تو در تو ساخته مى شدند یعنى دژ کوچک ترى در داخل دژ بزرگ تر پدید مى آمد.
دژ هاى کوچک تر را که در داخل حصارهاى بزرگ تر ساخته مى شدند نارین قلعه مى نامیدند. نارین قلعه شاید معنای دژ کوچک است. شاید نیز از رنگ و شکل خورشید گرفته شده باشد.
قلعه هاى بزرگ و مهم یا کهندژها، محل زندگی امیران و پادشاهان بودند و بخشى از آن ها که کاخ ها و ساختمان های دولتى و سلطنتى و معابد و انبارهاى اسلحه و آذوقه و محل نشیمن و زندگى نگهبانان و دولتیان قرار داشت، ارگ نامیده مى شد.
نارین قلعه ها شهر- دژ- نیایشگاه ها ی بسیار کهن ایرانی هستند. تو در تو. خشتی بودن آن ها یکی از رازهای ماندگاری آن هاست. خشت که گوهر ساختمان این قلعه هاست، دارای توان بسیار برای ایستادگی در برابر رویدادهای طبیعی است.
میبد
یک روایت افسانه ای حکایت از آن دارد که میبد در زمان «کیومرث» بنیان گذاری شد و نخستین آدمیان از راه آب و دریا به این سرزمین پا گذاشتند. راه های باستانی آن را سواران مادی، پارسی، اشکانی و ساسانی درنوردیدند. سکه های به جای مانده از دوران «پورانداخت ساسانی» که در این شهرستان ضرب می شده است، از جمله اسناد تاریخی است که اهمیت سیاسی و شهری میبد را در دوران ساسانی نشان می دهد.
نارینقلعه یا نارنجقلعه مهمترین و دیدنیترین بناى تاریخى شهرستان میبد است. می توان چنین گفت که «نارین قلعه» میبد، کهن ترین سند تاریخی و شهرسازی استان یزد است. برخی نیز آن را ساخته ی سپیبد ساسانی میبدار یا مهبد می دانند. مهبود البته از سرداران قباد و انوشیروان بود. در واقع میبد و نارنج قلعه یکی از شاهکارهای هنر و دانش انسان کهن ایرانی است.
وجود چاپارخانه ی میبد ، آب انبارها ، یخچال ها ، خانقاه ، نقاره خانه ، کاروانسراها ، ده ها برج که دیوارهای شهر را به هم پیوند می داده ، چندین آسیاب ، کوره پزخانه ، میدان ها، بازارها، دخمه و باغ ها نشانه های کافی برای شکوه و عظمت این شهر بهشتی و این گنگ دژ باستانی هستند.
نخستین قسمت در ساختن دژها، دیوارها یا حصار یا باره یا باروى قلعه بود که از خشت و گل ساخته مى شد. این بارو هر چه پهن تر بود مطلوب تر بود. گاه آن ها را آنچنان پهن مى ساختند که چندین سوار در ردیف همدیگر در بالاى آن رفت و آمد مى کردند.
به تناسب بزرگى و کوچکى حصارها، قلعه ها داراى چهار برج گرد یاچهارگوش، یا بیشتر، که از دیوار قلعه ها بلندتر بودند و دید بهتری داشتند ساخته مى شد.
پیرامون حصار قلعه ها و بالاى برج ها همه داراى دندانه هایى به نام کنگره بود. کنگره ها علاوه بر اینکه بر زیبایى معمارى قلعه ها مى افزودند، داراى سودهاى تدافعى و جنگى نیز بودند. بدین شکل که سربازان و مدافعان قلعه در پناه و پشت آن ها قرار مى گرفتند و از شکاف و روزنه اى که در وسط آن ها بود یا از فاصله دو کنگره دشمن را پاییده، تیر مى انداختند.
کنگره هاى هفت پله اى ساختمان هاى دوران هخامنشى به خصوص تخت جمشید بسیار معروفند. در هنر و معمارى این دوره از تاریخ ایران کنگره مفهوم و اهمیت فراوانى داشته است. کنگره در هنر هخامنشى از جمله نماد شهر و معبد و آتشکده و سمبل شهرنشینى و فرهنگ و شاهی بود. به همین جهت است که پیرامون و بالاى دیهیم و تاج هاى پادشاهان هخامنشى همه به شکل کنگره ساخته مى شد و در سایر آثار هنرى آن دوره کاربرد وسیعى داشت. در پیرامون نارنج قلعه نیز این کنگره های هفت پله ای که نشانی از هفت فلک و هفت آسمان نیز هست دیده می شود.
دور بالاى حصار قلعه هاى جنگى مهم، گذشته از کنگره ها در حاشیه بالاى بارو، تنوره هایى براى ریختن سنگ و گلوله هاى کروى شکل از سنگ و فلز وجود داشت که به آن ها سنگ انداز مى گویند. تا بیست سال پیش و کنار خیابان اصلی از این سنگ اندازها وجود داشت.
تاریخچه ایجاد بنا
می گویند این قلعه را دیوها ساخته اند. همه گنج حضرت سلیمان هم این جاست. احمد کاتب در تاریخ جدید یزد می نویسد: «اما قلعه در زمان سلیمان پیغمبر علیه السلام ساختند و آن چنان بود که در زمان سلیمان علیه السام، فارس تختگاه سلیمان بود…. چنانکه مشهور و مذکور است سلیمان بفرمود که دیوان، در کوهی که قابل قلاع باشد به جهت حفظ خزینه، قلعه بسازند…. دال دیو بدین کوه رسید….. خبر به سلیمان رسید. فرمود که بر این پشته، از گل و سنگ، قلعه حصین دال دیو بسازد. دال دیو به فرمان سلیمان، قلعه میبد بساخت… و چون سلیمان وفات کرد بوم لرزی پیدا شد… و اکنون که حصار او کندهاند همچنان سخت ترین قلاع است و او را قلعه دالان خوانند….»
محمد شبانکاره ای در مجمع الانساب ساختمان کهندژ یا دژ دالان را سرآغاز آبادی های یزد می داند.تخمین زده می شود که نزدیک سه هزار سال پیش، اقوام ماد در زمان جنگ های داخلی ایران، آن را ساختند. پیچ های تو در توی قلعه نشان می دهد که این جا قبلا یک شهر پرماجرا بوده است. بعضی ها نارین قلعه را همان دژ سفید شاهنامه فردوسی می دانند.
در نزدیکی های نارنج قلعه سفال های رنگی و نقش دار از دوران ایلامی نیز به دست آمده است و این گمان را به وجود می آورد که این دژ بیش از چهار هزار سال زندگانی کرده باشد و به همین سبب به زیگورات ها شبیه است. باید این سرزمین مورد تهاجمی دراز مدت قرار گرفته باشد که ده ها قلعه با یک نام و یک شکل در سراسر این کشور بنا شده است. علاوه بر آن باید کاربرد غیر نظامی نیز داشته باشد تا بتواند چنین شکوه و عظمتی پیدا کند و زندگانی درازی نیز بیابد.
روایتی که در تاریخ جدید یزد در باب قلعه میبد آمده بدین شرح است که اهمیت قلعه میبد مربوط به عهد سلاطین آل مظفر است که در عمران و آبادی میبد کوشا بودند و قلعه آنجا پناهگاه محلی آنان بود، و بنابر قول مولف تاریخ جدید یزد، “محمد بن مظفر در سال ۷۳۷ خزینهای که در یزد بود تصرف کرد و لشکر را مرسوم داد و قلعه دالان میبد را عمارت کرد و خندق دور کرد.”
مطالب تاریخ جدید یزد که در تاریخ یزد و جامع مفیدی هم با تفاوتهای مختصر دیده میشود، حکایت از قدمت قلعه دارد. مشاهده قلعه و مخصوصاً خشتهای قطور و بزرگ آن خود نیز موید کهنگی آن است.
امروزه در محل، قلعه موجود را با نسبت “دالان” نمیخوانند و نامی است که متروک شدهاست. این تسمیه قدیم باید ماخوذ از «دال» باشد که نام مرغان بزرگ شکاری از نوع عقاب است. نظیر این اسم به شکل «دالدون» بر کوهی در نزدیک میمند شهر بابک اطلاق میشود.
ویژگی های بنا
قسمتهای مختلف قلعه بر سطح تپهای در چهار طبقه قرار دارد و هر طبقه بر طبقه دیگر اشراف دارد. بنای ارگ آن در مرتفع ترین نقطه تپه واقع شدهاست و یک طبقه هم در قسمت زیر قرار که اطاقکهای کنده شده در دل خاک است از نوع بوکن یا بوکنه. اطراف قلعه، خندق عظیمی بوده که بعضی قسمتهای آن به باغ تبدیل شدهاست و نقبهای زیر آن گاهی تا یک فرسنگ امتداد دارد. و در هر گوشه نیز برجی برای نگهبانی و اتاق هایی تو در تو برای زندگانی مردمان. که در حال حاضر قسمتهایى از این اتاقکهاى کوچک تودرتو، موجود است و بسیارى از آنها نیز به علت قرار گرفتن در طبقات پایین و ریختن راهروها هنوز کشف نشده است.بعضی می گویند قلعه نظامی بوده و برخی با توجه به شکل پنج طبقه آن، احتمال می دهند زیگورات بوده و از آن به عنوان یک مرکز مذهبی و معبد استفاده می شده است. خشت های بزرگ آن باید که یادگاری از دورانی پیش از هخامنشی ها باشد.
مساحت این قلعه ۳ هکتار و بنا در ۷ طبقه و داراى برج و بارو و دربندهاى متعدد است و بالاى تپهاى مسلط بر شهر میبد قرار دارد.قطر پایینترین حصار قلعه که قسمت بزرگى از آبادى میبد را دربر مىگرفت، ۵ و در بعضى قسمتها به ۲۰ متر مىرسیده است.
باروی نارین قلعه ی میبد هنوز هم نشانه های از خود دارد. همچنین قلعه، چهار برج گرد بلند دارد و باید دانست که آنچه امروز از آن باقی مانده قسمت مرکزی آن است و نشانه هایی از برج ها و باروها در روستای کوچک(کوشک) از آن باقی است. کوشک یا کوچک نزدیک ترین روستا به دژ بود و بیشتر آن را باغ ها و قنات ها و آسیاب در برگرفته بود.
اوج اقتدار این قلعه در پیش از اسلام، مربوط به دوره ساسانیان و پس از آن مربوط به دوره آل مظفر است.
در محرم سال ۷۴۴ جنگ سرنوشت سازی که باعث پیروزی آل مظفر بر چوپانیان گشت در این محل اتفاق افتاده است. بقایای کنونی قلعه میبد، با وجود خرابیهایی که به مرور ایام بر آن روی آورده دیدنی است و متاسفانه در این سالها به سبب ایجاد خیابان، قسمتی از آن خراب و تسطیح شدهاست.
این قلعه و شهرستان پیرامونش چهار دروازه داشته است: دروازه ی شمس آباد رو به جنوب که به آن دروازه فارس هم گفته اند. تا همین نزدیکی ها راه به فارس و یزد از کنار همین دروازه می گذشت.
دروازه کسنویه و رباطی که در کنار خود دارد و برای مسافران بین شهرها، کاروانسرا و آب انبار و چاپارخانه داشته است و هنوز پابرجاست.دروازه ی کوچک در کنار خود یک آسیاب داشته است. دروازه ی بشنیان که احتمالا در آخر روستای بشنیغان قرار دارد.
در کنار آن باید از بیده نیز نام برد. بیده با همان قدمت، یکی از دهاتی است که به مانند دژی بر فراز تپه ای بنا شده است و از اینگونه روستاها در ایران بسیار است.در روستاهای وابسته به میبد نیز دژهایی بنا نهاده شده بود که از دسته دوم و کوچکتر و با شش برج است و برخی مانند دژ مهرجرد باقی است. بقیه آن ها که برخی کاملا نابود شده اند: دژ بارچین. دژ بیده. دژ بشنیغان. دژ رکن آباد.دژ حسن آباد.
دژهای هر روستا نیز دروازه ها داشت که حکایت از شکوه این گهندژها داشته است. مانند روستای بشنیان یا بشنیگان (بشن یعنی بدنه و بیرون و بشنیان به معنی مکان بیرونی) که هفت دروازه داشت و هنوز بخش هایی از این دروازه ها باقی است:دروازه های سرکوره.کولی خانه.آسیاب لکگ.کنزی ها.سلمان.باغ خان.حاجی ملا رضا.
میدان هایی با یک ستون و جای آتش در میان آن و همراه با سکوهایی در پیرامونش بیشتر از آن که مکانی برای برگزاری شبیه خوانی باشد باید مکانی برای نیایش و گردهمایی و بازار روستا بوده باشد که در هر محله یکی از آن ها را می توان دید. به بنای بیشتر میدان ها هنوز آب انبار و بازار چسبیده است و تا همین نزدیکی هاکولیان برای فروش هیزم و انبر و بیل و چکش در آنجا بنه می زدند.