معماری داخلی
معماری داخلی که به عنوان یک حرفه، یک هنر و یک صنعت در دنیا شناخته شده، معماری داخلی آفرینش فضاست، فضایی که در عین زیبا یی و خاطره انگیز بودن عملکرد گرا و کارآمد نیز باشد.در واقع طراح با تنیدن اصول فنی و تخصصی معماری داخلی با حس زیبایی شناسی، فضایی را طراحی می کند که بیانگر هویت، نیاز، درک و خواسته های مخاطبش است. حلقه اتصال میان معماری و طراحی داخلی است. این رشته از طرفی همانند معماری با ساختمان و اجزا و عناصر سازنده ساختمان سروکار دارد و از طرفی مانند طراحی داخلی بر فضاهای داخلی تاکید دارد اگر بگوییم معماری با مسائلی با مقیاس بزرگ شهری در تماس است تخصص معماری داخلی در مقیاس انسانی و ارتباط با فضاهای عمومی و شخصی است. و ماحصل آن ارتباط انسان با جهان پیرامون است. معماران داخلی علاوه بر داشتن دانش کافی در زمینه معماری به توسعه و دریافت حس دریافتی از فضاهای معمارانه می پردازند به گونه ای که حس تعلق و یکپاچگی را در فضا به وجود می آورد و به عبارت دیگر به معماری فضا از نقطه نظر ساکنان یا استفاده کنندگان آن می پردازد.
بهینه سازی فضاهای داخلی ساختمانها به منظور انجام فعالیتهای روزمره یعنی زندگی و کار است و براساس معنی مندرج در لغت نامه آکسفورد، دکوراسیون داخلی عبارت است از :« هماهنگ سازی طراحی شده برای به جلوه درآوردن رنگها، اثاثیه و سایر اشیاء در یک اتاق یا ساختمان به صورت هنرمندانه ».
بخش اعظم عمر ما در فضاهای داخلی بناها سپری میشود. این فضاها محیطی را ایجاد میکنند که پاسخگوی نیازهای اساسی ما نظیر نیاز به سرپناه بوده و بسیاری از فعالیتهای ما در آن صورت میگیرد. همچنین آنچه به یک بنا روح میبخشد، فضای داخلی آن است. بنابراین میتوان گفت کیفیت فضای داخلی از یک طرف تأثیر مستقیمی بر نحوه انجام فعالیتهای ما در آن دارد و از طرف دیگر نگرش، احوال و شخصیت ما را تحت تأثیر قرار میدهد. بر این اساس، هدف معماری داخلی، بهبود عملکرد فیزیکی و روانی فضا برای راحت سازی زندگی در آن است. فضای معماری بدون معماری داخلی یا اصلاً قابل استفاده نیست و یا در صورت قابل استفاده بودن، کارآیی لازم و بهینه را نخواهد داشت.
معماری داخلی زندگی همه آحاد جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد و تأثیرات آن در زندگی به وضوح قابل مشاهده است. از اینرو موضوع معماری داخلی به هیچ وجه محدود به اقشار مرفه و خانه های اعیانی نیست. معماری داخلی میتواند برای کل جامعه و طبقات کم درآمد هم مفید باشد. اگر قناعت را اصل اساسی امروز جامعه بدانیم و قصد داشته باشیم امکان زندگی راحت را در فضای ۴۰ یا ۶۰ متری آپارتمانها فراهم کنیم، معماری داخلی یک ضرورت گریزناپذیر خواهد بود. طراحی داخلی میتواند به ما نشان دهد که در این فضای کوچک چطور و با چه وسایلی باید زندگی کنیم.
از آنجا که معماری داخلی در ارتباط مستقیم با ویژگیهای روحی ـ روانی انسان قرار دارد، بایستی برای نیل به یک طرح مطلوب، ویژگیهای رفتارهای انسانی در فضاهای داخلی زیستی اعم از عمومی و خصوصی، در طراحی به دقت مورد توجه قرار گیرد. از اینرو طراح به هنگام طراحی فضای داخلی با دو مقوله سروکار دارد: کاربرد آن فضا، و احساس و تأثیری که میخواهد آن فضا بر استفاده کننده داشته باشد.
معماری داخلی طیف گوناگونی از عناصر و مؤلفه ها از قبیل فرم، نور، رنگ، بافت، کف، سقف، دیوار، عناصر کارکردی و تزیینی و مبلمان را در برمیگیرد. این عناصر ابزارهای کار طراح هستند که همگی باید بطور هماهنگ و متناسب در یک طرح مرتبط و خوشایند قرار گیرند. معماری داخلی که در حد واسط میان معماری و طراحی قرار میگیرد، به همان میزان که شامل جنبههای کاربردی، ساختاری و فنی میشود، طراحی تجسمی و جنبه های بصری و زیبایی شناسانه را نیز در بر دارد. از اینرو معماری داخلی اغلب در ردیف هنرهای تجسمی به حساب آمده است و برای موفقیت در آن، بایستی تا حد نسبتاً زیادی با عناصر و اصول طراحی تجسمی و مبادی سواد بصری آشنا بود.
ازطرف دیگر با توجه به اهمیت مسائل مالی و اقتصادی ، هنر یک مهندس معمار اینست که بهینه ترین و زیباترین فضا را با حداقل هزینه ها فراهم کند تا مراجعه به او نتنها هزینه ای بر کارفرما تحمیل نکند بلکه باارائه راهکارهای کارشناسانه وعلمی ازهدر رفتن منابع مالی جلوگیری کرده و آنها را به بالاترین بازدهی برساند .نکته ظریف دیگری که نباید ازخاطردور داشت اینست که برای فروش یک واحد مسکونی مهمترین عامل تاثیرگذاربر خریدار پیشتر و بیشتر از اسکلت بندی و زیرکار خانه، ظاهر آنست که میتواند حس راحتی و خوشایند بودن خانه را به او القا کند یا فضایی دلگیر و ناخوشایند را دربرابر اوقرار دهد. گاه یک کاغذدیواری شیک یا یک نورپردازی مناسب چنان جلوه ای به یک مکان می بخشد که تردید درخرید را ازدل هرخریداری میزداید.
درمورد فروشگاهها ورستورانها نیز معماری ودکوراسیون داخلی ازاهمیت بسیاربالایی برخورداراست چراکه القای یک فضای دلپذیر وخوشایند میتواند تاچندین برابر فروش آن فروشگاه یا رستوران راافزایش دهد و باایجاد روحیه ای شادوفعال ،کارمندان را به بالاترین بازدهی برساند . رنگ آمیزی ، دکوربندی ، نورپردازی و ایجادفضاهای مناسب برای جلوه بخشیدن به کالاها یا خدمات ارائه شده در فروشگاه چنانچه تابع اصول فنی و روانشاسی باشد میتواند یک فروشگاه درحال ورشکستگی را به یکی ازپردرامدترین فروشگاهای آن منطقه تبدیل کند. لذا هزینه کردن در دکوراسیون بهترین سرمایه گذاری برای هرفروشگاه است . برای اثبات این مدعاکافیست پرفروش ترین فروشگاهها و رستورانها را مورد توجه قراردهید و به احساسی که ازرفتن به آنجا به شما دست میدهد توجه کنید. بی آنکه متوجه باشید رنگ قرمز و نارنجی فروشگاه فست فود موردعلاقه شما اشتهای شما را تحریک میکند. و شاید توجه نکرده باشید که فروشگاههای فست فودی که به رنگ آبی رنگ آمیزی شده اند به اندازه فروشگاههای با دکوراسیون قرمز رنگ شلوغ نیستند. اینها ظرافتهایی است که بصورت شانسی و بی توجه به اصول علمی و روانشناسی محقق نمیشود ،ولی متاسفانه اغلب افراد از آنها غافلند و فکر میکنند چرا بیهوده برای انتخاب رنگ یا طراحی دکور و نورپردازی فروشگاهشان به یک متخصص هزینه بپردازند ؟ تنها انسانهای موفق هستند که به آنها توجه دارند و برای هر کار به متخصص آن مراجعه میکنند هرچند که از چگونگی آن کار چندان هم بی اطلاع نباشند.