اسکیس خاص (شخصی) :
مفاهیمی که به صورت ارادی و غیر ارادی از ناخودآگاه فرد تراوش می کنند و از طریق ابزار طراحی بر روی کاغذ یا هر چیز دیگری آورده می شوند .ارتباط صمیمی شخص با ابزار ˛ سبب می شود که یک سری قیود از میان برداشته شود و بتواند راحت ˛ بی واسطه و سریع افکار خویش را ترسیم نماید و چه بسا یک اثر هنری خلق نماید .اغلب کانسپت های معماری به این صورت ایجاد می شود.به خاطر همین موارد است که اکثر معماران بزرگ دفترچه اسکیس با خود دارند و هر ایده یا اسکیسی را سریع یادداشت می کنند حتی ممکن است که از خواب خویش تصویر بردارند. این ایده ˛ البته در تمام زمینه های علم مطرح است و مجموعه الهام ها و ادراک های شخص را تشکیل می دهد . ایده ناشی از زیر گنبد کلیسای سن پیترو ˛ زمانی بر ذهن میکن آنژ خطور کرد ک وی داشت ابر ها را نگاه می کرد و از شکل هایی که آن ها به وجود می آورند تصویر می کشید .
اسکیس عام :
بعد از مرحله اسکیس خاص ˛ نوبت به اسکیس عام می رسد .در این مرحله˛ معمار افکار خویش را منظم و قابل ارائه و تفهیم برای مردم می نماید .طرح او ˛ دیگر آن حالت رها و شخصی لجام گسیخته را ندارد.معمار به طور دقیق به جزئیات و مصالح به کار رفته اشاره می کند .عناصر محیطی مانند : سنگ ˛ کوه ˛درخت و … متناسب با موضوع طرح معماری ˛ انتخاب می شوند و به خوبی با آن تلفیق می یابند . ارائه خوب ˛ به ویژه در اینجا معنی و اهمیت می یابد . یک راندوی خوب باعث غنی تر شدن اسکیس می گردد. تاثیر رنگ˛ سایه _روشن و استفاده از رنگ های مکمل غیر قابل انکار است . از لک های قرمز در شیتی که رنگ سبز زیاد به کار رفته است ˛ یا استفاده از رنگ های نارنجی در شیتی با آسمان آبی باعث می شود که از لحاظ بصری اسکیس زیباتر˛جذاب تر . گویا تری داشته باشیم . بنابراین در اینجا یک ارتباط سه گانه بین معمار و ابزار و مردم مطرح است .در این مرحله میکل آنژ طرح خود را که از ابر ها الهام گرفته و بر کاغذ آورده است را گویا و جذاب نموده و به پاپ و اطرافیانش ارائه می دهد و همین باعث پذیرفته شدن طرح او و اجرای آن می گردد .پس اسکیس خاص و عام از هم جدا و مستقل نیستند بلکه دومی در طول و امتداد اولی است.
اسکیس مفهومی :
در برخی موارد موضوعاتی را می خواهیم طراحی یا به عبارتی نقاشی کنیم که از حال و هوای شاعرانه ی درونی برخوردار هستند . البته هدف ˓صرفا ترسیم یک نقاشی ساده نیست بلکه در پشت این خطوط رنگ ها و اشکال ˛ یک حس یا حرکت یا مفهومی نهفته است که با مقداری تامل کشف می گردد. در اینجا طراح با یک پرزانته قوی و صریح و با استفاده از پرسپکتیو مناسب ˛نقطه ی عطف طرح که همان مفهوم نهفته در آن است را از لحاظ بصری همان نقطه ی عطف کادر خویش انتخاب می نماید .
باید عناصر محیطی به گونه ای انتخاب شوند که به گویایی مفهوم افزوده گردد.به عنوان مثال در اسکیس مفهومی جاده خطوط منحنی که به نقطه گریز می رسند یا شکافی که بر دریا ایجاد شده است همگی حس جاده را ولو شاعرانه بیان می کنند .