راندو چیست؟

وقتی یه منظره یا ساختمان رو طراحی یا اسکیس میکنیم(فرق طراحی با اسکیس اینه که در طراحی ما مداد رو لازم نیست تا انتهای طرح بکشیم ولی در اسکیس باید تا انتهای طرح مدادرو ببریم و کاملا دقیق باشیم) ما فقط طرح کلی رو روی کاغذ اوردیم و مثلا در مورد پرسپکتیو داخلی ساختمان ٬کابینت ها ٬ مبلمان و اکثررنگ ها رو لحاظ نکردیم و در واقع با راندوی این پرسپکتیو جزئیات بیشتری به ان میدهیم.

افزودن عناصر محیط پیرامون و جزئیات گوناگون در خلق ظاهری واقع نما کمک می کند و ترکیب رسم را غنی می سازد.ممکن است عناصر نامطلوب را پنهان کنیم در حالیکه به موضوعات جذاب بیشتر اهمیت می دهیم.
عناصر محیط اطراف شامل اجزایی است که در ترسیم آورده می شود و نقاط کانونی را شکل می دهند و هر چیزی از آسمان و درختان گرفته تا خودرو ها و افراد را در می گیرد.این عناصر به ترسیم مقیاس می دهند و طرح را واضح تر می نمایانند.در کل،عناصر محیط پیرامون ،رسم را قابل قبول و طبیعی تر می سازد.برای مثال ساختمانی که بدون مردم یا درختان راندو شود حس اوج خود را از دست می دهد و دیگر به اندازه زمانی که عناصر جالب را شامل می شد جذاب نیست.

22

 

 

25

24

کامپوزیت
سقف کامپوزیت مرکب از دو جنس متفاوت فولاد و بتن می باشد و چون در ساخت آنها از فولاد و بتن تواما استفاده می شود به آنها سقف مرکب گفته می شود.
در این سقف تیر آهن ها به عنوان اعضای باربر و اتصال آن به بتن توسط میخ های اتصال که معمولا از سپری و یا نبشی است ٫ صورت می گیرد.

عناصر و جزییات ساختمانی

 

 

 

کامپوزیت

Picture4

غرفه ENDESA

طراحی غرفه ENDESA یک نمونه اولیه خودکفای خورشیدی است که در اسکله مارینای بارسلونا نصب شده است ؛ در چارچوب کنگره بین المللی شهر هوشمند BCN توسط گروه معماری IaaC طراحی شده است.

2405634848234986626484201238366210

 

فرم تابع انرژی  (غرفه ENDESA)

موقعیت : اسکله مارینای بارسلونا

گروه معماری : Iaac

 

سیستمهای فتوولتاییک
سیستم‌های فتوولتاییک سیستم‌هایی هستند که با استفاده از خواص نیمه هادی‌ها،نورخورشید را به الکتریسیته تبدیل می‌نمایند.

پدیده فتوولتائیک

اثر فتوالکتریک که برای اولین بار توسط آلبرت انیشتین شرح داده شد. بر اساس این پدیده وقتی که یک کوانتوم انرژی نوری یعنی یک فوتون در یک ماده نفوذ می کند، این احتمال وجود دارد که بوسیله الکترون جذب شود. و الکترون انتقال پیدامی کند.
اخیراً دانشمندان آمده اند سلولهای خورشیدی ساخته اند. وقتی که امواج الکترو مغناطیسی خورشید برروی آن می تابد، جفت ماده ها ( الکترون و پوزیترون ) یعنی در نوار گاف نیم رسانا به تعداد زیاد تولید می شود «تولید زوج). در نتیجه برهم کنشهای فیزیکی بین ذرات صورت می گیرد که نهایتاً منجر به یک پیل خورشیدی می شود.

 

2405634848234502397969201250323910

 

فرم تابع انرژی  (غرفه ENDESA)

غرفه ENDESA یک نمونه اولیه خودکفای خورشیدی است که در اسکله مارینای بارسلونا نصب شده است ؛ در چارچوب کنگره بین المللی شهر هوشمند BCN توسط گروه معماری IaaC طراحی شده است.

2405634848234833335469201223333310---Copy

 

این غرفه در طول یک سال به عنوان اتاق کنترل و آزمایش چندین پروژه مربوط به مدیریت انرژی هوشمند استفاده خواهد شد. این سازه در واقع یک نمونه اولیه از یک سیستم ساخت و ساز چند مقیاسه میباشد.

2405634848234364429219201236344210

 

نما در مقابل حرکت خورشید باز می شود و به سمت جنوب فعال و نفوذپذیر می شود درحالیکه از سمت شمال بسته شده و تبدیل به محافظ میشود. رفتار این پوسته فرآیندهای زیستی و آب وهوایی محیطی که در برش گرفته است را آشکار ونمایان میکند.

 

dfg

 

2405634848233851304219201245313010

 

2405634848234223647969201222336410

3r3r

برش

erg

نحوه اجرای زیرساختهای اولیه

wer3wer

نحوه قرارگیری قسمتهای مدولار خورشیدی

34r3r

 

_ نور طبیعی در معماری ایران

 

زیبائی که به چشم می آید از پرتو نور و روشنائی است و گرنه در تاریکی ،زیبائی مفهومی ندارد.زیبائی حقیقتی با نور معرفت درک می گردد و زیبائی ظاهری با عزیزترین حس ما که بینائی است دیده می شود. نور و روشنایی چه ظاهری و چه عرفانی باعث می شود که زیبائی به چشم آید و رنگ و سایر زیبائیهای شیء جلوه کند.

 

بنابراین بحث نور و پرداختن به آن می تواند در مباحث زیبائی شناسی و هنر جایگاه ویژه ای داشته باشد. از جمله علوم و هنرهایی که می توان به نقش نور در آن اشاره داشت ،هنر معماری است که بحث مفصلی را در زمینه روند بهره گیری از نور طبیعی به خود اختصاص می دهد. ابزار و وسایل روشنایی نیز به عنوان عواملی که تأمین کننده ی نور مصنوعی هستند ،مطرح می باشند. در هنر معماری نور یکی از اجزایی است که کنار عناصر و مفاهیم دیگر از قبیل ساختار ،نظم فضایی، مصالح، رنگ و … مطرح می شود و در طراحی به عنوان یک عنصر مجزا باید نقش خود را ایفا کند. یکی از مهمترین مشخصه های نور طبیعی، توالی و دگرگونی آن در طول روز است که باعث حرکت و تغییر حالت در ساعات مختلف می شود. در تاریخ نقاشی توجه به نور در دوره امپرسیونیست ها دیده می شود. هنگامی که نقاشان آتلیه های خود را ترک می کردند و در زیر نور خورشید با نور طبیعی مشغول نقاشی شدند. از مشخصات این سبک توجه به رنگ و نور در ساعات مختلف روز و انعکاس رنگ های اشیاء مختلف در یکدیگر و تأثیر رنگ های پیرامونی و به کار بردن رنگ های خاص و ناب می شد. این مقاله به بررسی نقش نور در معماری و معماری داخلی به عنوان یک جزء سازنده و مفهوم بخش می پردازد و در خاتمه امید بر این دارد که در آینده در ساختمان ها همانند نیاکانمان شاهد به کارگیری نور طبیعی به صورت یک عنصر کاملاً اثر بخش باشیم.

نور و بشر

از دوران ماقبل تاریخ همواره اجسام نورانی که تجسمی از یک شیء زنده را در ذهن بیدار  می کردند توسط بشر مورد ستایش و احترام قرار گرفته و مشتاقانه برایشان جشن می گرفتند،   آن ها را عبادت کرده و می پرستیدند.این توجه بیش از اندازه به عنصر نور در اغلب فرهنگ های اولیه بشری و در جوامعی با آداب و رسوم و عقاید مذهبی متفاوت همچنان در طول زمان مشاهده می شود. برخی از جوامع نور خورشید را در تشریفات مذهبی شان به کار می بردند و برخی دیگر درخشش اجسام نورانی را به عنوان عامل ایجاد فعل و انفعالاتی رمزآلود جهت دست یابی به حیطه هایی ماورای دنیای زمینی تلقی می کردند. حتی امروزه در بسیاری از مدارس شرقی که به تدریس یوگا اشتغال دارند برای ایجاد تمرکز ذهنی از اجسام نورانی مانند لامپ، خورشید، ماه، بلور و نور آتش استفاده می کنند. در اغلب ادیان، نور نماد عقل الهی و منشأ تمام پاکی ها و نیکی ها است و خارج شدن انسان از تاریکی جهل و تابیده شدن نور معرفت در وجودش همواره یک هدف نهایی می باشد. در اثر تابیده شدن نور الهی به درون کالبد مادی، یعنی جایگاه نفس آدمی است که انسان به رشد و تکامل معنوی می رسد در نتیجه برای نمایش این تمثیل در معماری اغلب بناهای مذهبی نور به عنوان عنصری بارز و مستقل از سایر عناصر و مفاهیم به کار رفته در ساختمان به کار گرفته می شود به گونه ای که شعاع های آن به طور واضح در داخل کالبد مادی و تاریک حجم قابل مشاهده است. فضاهای عمیق و تاریک کلیساهای قرون وسطی و یا مساجد اسلامی که با عنصر نور مزین شده اند به خوبی قادر به انتقال یک حس روحانی و معنوی می باشند.انسان در چنین فضاهایی که با نوری ضعیف روشن می شوند با مشاهده سایه های مبهم از اشیاء و احجام در ذهن خود به کامل کردن تصاویر پرداخته و با این عمل به نوعی خلسه فرو   می رود که نتیجه آن یک حس نزدیکی به منبع وجود و هستی در درونش بیدار می شود.

تاریخچه بهره گیری از نور طبیعی در معماری ایران

دانستن روند بهره گیری از نور خورشید به اندازه روند شکل گیری مصالح و یا شکل های مختلف زیربنائی ساختمان جهت طراحی بسیار لازم می باشد.اولین تاریخی که ما از آن اطلاع داریم سده ی سوم هزاره چهارم ق.م می باشدکه در آن زمان جهت کسب نور و سایه از ایجاد اختلاف سطح در دیواره های خارجی استفاده می کردند. در شهر سوخته از هزاره های سوم و دوم ق.م از روی آثار خانه هایی که دیوار آنها تا زیر سقف باقی مانده بود می توان استنباط کرد که هر اطاق از طریق یک در به خارج ارتباط داشته و فاقد پنجره بوده اند، در دوره عیلام در حدود ۱۳۰۰ و ۱۴۰۰ ق.م نیز نمونه ای از پنجره های شیشه ای بدست آمده که شامل لوله هایی از خمیر شیشه می باشد که در کنار هم و در داخل یک قاب جای می گرفته و بطور حتم جهت روشن کردن داخل بنا مورد استفاده بود. از جمله کهنترین مدارک و نمونه های در و پنجره در معماری ایران را شاید بتوان در نقش قلعه های مادی در آثار دوره شاروکین یافت. از روی نقش برجسته آشوری می توان روزنه هایی را که بر روی برج ها ساخته شده اند تشخیص داد. در دوره هخامنشی در تخت جمشید وضع درها به خوبی روشن و پاشنه گرد آن ها اغلب به جای مانده است، همچنین در این کاخ ها بالای درها و حتی بام ها، روزن ها و جام خانه هایی داشته وگرنه فضای بزرگ و سرپوشیده آن ها را چگونه چند جفت در که اغلب بسته بوده روشن می کرده است؟

در اصل از خصوصیات سبک پارسی، تعبیه سایبان و آفتابگیر منطقی و ضروری برای ساختمان هاست. در این دوره از اصل اختلاف سطح، جهت جذب نور به داخل استفاده می شد. بر اساس تحقیقات پروفسور ولفانگ معلوم شده که انحراف زوایای بناهای تخت جمشید بر اساسی بنیاد گذاشته شده که بوسیله ایجاد سایه روشن های گوناگون تعیین روز اول سال و فصول مختلف میسر شده و این انحراف به معمار ایرانی اجازه می داده مکان های مورد نیاز برای زیستن را به صورتی بسازد که در فصول مختلف سال هر خانه به مقدار لازم از آفتاب و روشنایی استفاده نماید. از نورگیری بناهای اشکانی اطلاع چندانی در دست نیست ولی سرپرسی سایکس در مورد کاخ هاترا می گوید: تالارهای این مجموعه تماما دارای سقف چوبی بوده اند. ارتفاع آن ها مختلف و نیز روشنائی آن ها از دهنه و هلال هایی بوده که به سمت مشرق باز می شدند. از روی تصویر بازسازی شده نسا که نورگیری بنا را توسط سقف خرپا نشان می دهد این احتمال را ممکن می سازد که اشکانیان از این روش برای نورگیری بنا استفاده می کردند. ساسانیان تمایل به نشان دادن تضاد بین سایه و روشنائی داشته اند و این امر د رتمام بناهای آن ها مشهود است. نوک  گنبد های بناهای چهار طاقی آن ها بصورت روزنه درآمده زیرا برای افروختن آتش بدان احتیاج داشته اند. ایوان کرخه در خوزستان، طرز نور گرفتن از اطاق را برای اولین بار نشان می دهد، البته در بناهایی که طاق ضربی داشته اند معمولاً تأمین نور از آن قسمت هایی بوده که سقف مسطح داشته اند.روش استفاده از طاق گهواره ای که از انواع طاق سازی های عصر ساسانی است به معمار اجازه می داد که در فاصله میان دو قوس پنجره تعبیه نماید و روشنایی بنا را تأمین کند. طریقه نورگیری از جام خانه نیز همانطور که گفته شد بعد از هخامنشیان تا مدت های بسیار به عنوان یک سنت طرح گردیده و مورد استفاده قرار گرفت و در دوره ساسانی که استفاده از گنبد به شکل پذیرفته وسیعی معمول شده و جزء ویژگیهای این معماری می شود می بینیم که در روی گنبد روزنه هایی با حفره هایی تعبیه می کردند که احتمالاً برای پوشش آن ها از شیشه استفاده می کردند، تا زمانیکه ساسانیان از دیوارهای حمال جهت تحمل بار گنبد استفاده می کردند تنها از روزن وسط گنبد یا از روزنه های تعبیه شده بر روی آن جهت نورگیری استفاده می کردند.اما پس از آن که بار سقف گنبدی را توسط قوس ها روی جرزها انتقال دادند توانستند در قسمت هایی از بدنه گنبدها نورگیرهایی را بصورت هلال تعبیه کنند.

حال به بررسی تاریخچه بهره گیری از نور طبیعی در معماری دیگر نقاط جهان می پردازیم:

در مصر باستان نور دارای اهمیتی ویژه بوده است.بنا به موقعیت سرزمین مصر، شدت نور و در نتیجه تضاد میان سایه و روشن بسیار زیاد می باشد. فرم های صریح و هندسی که در معماری مصر از آن استفاده می شده است با گوشه های تیز و دقیق در زیر نور شدید اثری خاص داشته. لوکوربوزیه در این ارتباط می گوید: «معماری بازی هنرمندانه دقیق و خیره کننده مجموعه ای از اجسام ساخته شده در زیر نور است. چشم های ما برای این آفریده شده اند که فرم ها را زیر نور ببینیم: این سایه و روشن ها هستند که فرم ها را در مقابل ما برهنه می سازند. مکعب، مخروط، کره،استوانه و هرم اولین فرم هایی هستند که نور آن ها را به ما عرضه می کند.تصاویر آن ها ناب، ملموس و صریح هستند».

اما در معماری مصر بازی نور و سایه تنها محدود به فرم های بزرگ اولیه نیست. سطوح این احجام از نقوش برجسته ای پوشیده شده اند که با کمال ظرافت نقش پردازی و بر سنگ تراشیده شده اند و به این ترتیب پدیده سایه – روشن در اینجا در مقیاسی کوچکتر نیز تکرار شده است. برای مصریان وجود ذات خداوند برای بشر غیر قابل دسترس و نامرئی بوده است پس به ناچار بایستی در تاریکی باشد. راه رسیدن به این خداوند که بایستی از روشنایی به تاریکی ختم شود با کمک چنین پدیده های نوری کمی واضح تر می شده است. ژان لوئی دو کانیوالJean-louis do canival  روشنائی مجسمه های معبد خفرن را به این ترتیب توصیف     می کند: «نور از پنجره های کوچک بین دیوار و سقف به داخل و به تک تک مجسمه می تابید و به وسیله سنگهای کف که مرمر سفید صیقلی بودند به ترتیبی منعکس می شد که نوری کاملاً محو و فاقد جهت، فضا را روشن می کرد و ستون ها و دیوارها که از گرانیت سرخ بودند در تاریکی باقی می ماندند». در مورد معابد یونانی هم می توان گفت که بیشتر این معابد مجسمه وار بودند و اثر آن ها می بایستی بیشتر بر فضای پیرامون معبد باشد. تنها وظیفه داخلی معبد نگاهداری  مجسمه های مذهبی بوده است. در بسیاری از معابد یونانی با روشی شبیه به معبد خون با استفاده از یک آب نما که در فاصله بین مجسمه و در ورودی ساخته می شد نورپردازی مجسمه را اصلاح  می کردند. نوری که به داخل می تابید با برخورد به سطح آب منعکس می شد و مجسمه را روشن می ساخت. در فضاهایی که احتیاج به نور بیشتری داشتند، یونانیان از نور سقف استفاده می کردند: بخشی از سقف را با ارتفاع بیشتر ساخته و از فضایی که به این ترتیب به وجود       می آمد برای تاباندن نور به داخل استفاده می کردند. در معماری آغاز مسیحیت و نیز در معماری بیزانس همواره تلاش می شده است هر چه بیشتر به فضای داخلی جنبه روحانی داده شود و فضایی رﺅیایی بیافرینند و روشن است که نورپردازی در این راه نقشی عمده داشته است.حال به بررسی عناصر نورگیری در معماری سنتی ایران می پردازیم.

عناصر نورگیری در معماری سنتی

این عناصر در معماری سنتی ایران از دو جهت مورد مطالعه قرار می گیرند، گروه اول به عنوان کنترل کننده های نور مانند انواع سایه بان ها و دسته دوم نورگیر ها.

گروه اول نقش تنظیم نور وارد شده به داخل بنا را به عهده دارند و به دو دسته تقسیم می شوند: دسته اول آنهایی که جزو بنا هستند مانند رواق و دسته دوم آنهایی که به بنا افزوده شده و گاهی حالت تزئینی دارند مثل پرده. عناصری که به عنوان نورگیرها مطرح می شوند نام های مختلفی دارند ولی همه نورگیر هستند و عبارتند از: روزن، شباک، در و پنجره مشبک، جام خانه، هورنو، ارسی، روشندان، فریز و خوون، گلجام، پالکانه، فنزر، پاچنگ و تهرانی. در مقابل عناصری مانند رواق، پرده، تابش بند، سایه بان ها، سرادق و ساباط قرار دارد که نقش کنترل کننده نور و تنظیم آن برای ورود به داخل بنا را به عهده دارند.

کنترل کننده های نور

رواق: فضایی است مشتمل بر  سقف و ستون که حداقل در یک طرف مسدود باشد و انسان را از تماس با بارش و تابش نور آفتاب مصون می دارد و در مناطقی که شدت نور و حرارت خورشید زیاد باشد نور مناسب و ملایمی را به داخل عبور می دهد و در این صورت روشنائی از طریق غیرمستقیم یا باواسطه خواهیم داشت.

تابش بند: تابش بند یا تاووش بند یا آفتاب شکن تیغه هایی  به عرض ۶ الی ۱۸ سانتی متر است که گاهی ارتفاعی تا حدود ۵ متر دارد و با کمک گچ و نی آنها را می ساختند. معمولاً در بالای در و پنجره کلافی می کشیدند که در واقع تابش بند افقی بوده و اصطلاحاً به آن سرسایه می گفتند و توسط آن ورود آفتاب به درون فضا را کنترل می کردند.

سایه بان ها: ایجاد سایه بر روی پنجره ها از تابش مستقیم آفتاب به سطح پنجره جلوگیری کرده و در نتیجه حرارت ایجاد شده ناشی از تابش آفتاب در فضای پشت آن به مقدار قابل ملاحظه ای کاهش می یابد. سایه بان ها ممکن است اثرات گوناگونی از قبیل کنترل تابش مستقیم آفتاب به داخل، کنترل نور و تهویه طبیعی داشته باشند. کارایی سایه بان ها متفاوت بوده و به رنگ و محل نصب آن ها نسبت به پنجره و همچنین شرایط تهویه طبیعی در ساختمان بستگی دارد. سایه بان ها به انواع ثابت، متحرک و همچنین سایه بان های طبیعی مثل درختان تقسیم می شوند.

سرادق: سایه بنا بر سرا که پرده آن بر خرپاهایی که بر بالای سرا نشانیده بودند کشیده می شد و بدین ترتیب مانع تابش بند خورشید به درون سرا می شد.

ساباط: کوچه ای سر پوشیده که هم در شهرهای گرمسیری و هم سرد سیری به چشم می خورد. در شهرهای گرمسیری مجبور بودند کوچه را تنگ و دیوار را بلند بگیرند و برای ایجاد سایه ساباط می گذاشتند.

پرده: استفاده از پرده های ضخیم برای جلوگیری و تنظیم نور خورشید برای ورود به ساختمان از دوره صفویه معمول بوده و همچنین در دوره قاجار نیز از آن استفاده می شد. این پرده ها معمولاً از جنس کرباس و یا ابریشم بوده و به صورت یک لا و دولا استفاده می شدند و به طور معمول در جلو ایوان ها و یا پنجره ها و ارسی ها نصب می شد. بالا کشیدن این پرده ها توسط قرقره و بند هایی بوده که ب طور هماهنگ تمام قسمت های آن ها را یکنواخت جمع می کرده است چون این پرده ها معمولاً ضخیم و سنگین بوده و غیر از این نمی شد آن ها را بالا کشید.

نورگیرها

شباک: هوای متغیر ایران، آفتاب تند و روشن، باد و باران، توفان و گردباد و عقاید خاص ملی و مذهبی ایجاب می کرده که ساختمان علاوه بر در و پنجره، پرده ای یا شباکی برای حفاظت درون بنا داشته باشد.درون ساختمان با روزن ها و پنجره های چوبی یا گچی و پرده محفوظ می شد و بیرون آنرا با شبکه های سفالی یا کاشی می پوشاندند، این شبکه ها شدت نور را گرفته و نور ضعیف تری از لا به لای آن ایجاد می شود. انحراف پرتوهای نور در اثر برخورد با کنارهای منقوش شبکه سبب پخش نور شده و به یکنواختی و پخش روشنایی کمک می کرد. ضمناً علی رغم آنکه تمام فضای بیرون از داخل به راحتی قابل رﺅیت بود از بیرون هیچگونه دیدی در طول روز به داخل نداشت.

در و پنجره های مشبک

پنجره معمولاً برای دادن نور، جریان هوا و رﺅیت مناظر بیرون بدون بر هم زدن خلوت اهل خانه است. در مناطقی که نور خورشید شدید است، پنجره باید متناسب با شدت نور ساخته شود.  پنجره های مشبک تعادلی بین نور خارج و داخل ایجاد می کند، تعادلی که وقتی از داخل نگاه کرده شود جلوی نور شدید آفتاب را می گیرد و مانع خسته شدن چشم در مقابل نور شدید خارج می شود.طرح هایی که در ساختن پنجره های مشبک به کار برده می شود اغلب به گونه ای است که نور داخل اتاق را تنظیم می کند. پنجره های مشبک نور شدید خارج را پخش کرده و آن را تعدیل می کنند و وقتی نور بیرون شدید نیست همه ی آن را به داخل اتاق عبور می دهند. گاهی برای در و پنجره های مشبک شیشه نیز به کار برده می شود. (به درهای مشبک، در و پنجره گفته می شود). در و پنجره و روزن های مشبک چوبی، سفالین و گچین در زمستان با کاغذ روغن زده مسدود و در تابستان ها باز می شد.

روزن

روزن و پنجره را نمی توان از هم تفکیک کرد. در واقع روزن را می توان یک پنجره کوچک دانست که معمولاً در بالای در و گاهی در دو سوی آن برای گرفتن روشنایی و تأمین هوای آزاد برای فضاهای بسته به کار می رفته است. به عبارت دیگر روزن به سوراخهائی اطلاق می گردید که در کلاله و یا شانه طاق ها تعبیه می شده است. روزن گاهی با چوب و گاه با گچ و سفال ساخته می شده و اغلب ثابت بوده است. در بناهایی که دارای بافت مرکزی و درونگرا بودند و از سقف هشتی یا از نقطه ای دیگر نور کافی برای هشتی تأمین می شد، در بالای در ورودی روزن قرار می دادند.

ارسی

ارسی پنجره مشبکی است که به جای گشتن روی پاشنه گرد، بالا می رود و در محفظه ای که در نظر گرفته شده جای می گیرد. ارسی معمولاً در اشکوب کوشک ها و پیشخان و رواق     ساختمان های سردسیری دیده می شود. نقش شبکه ای ارسی، معمولاً مانند پنجره و روزن های چوبی است.

جامخانه

در کلاله گنبد ها و کلمبه های گرمابه ها و غلامخانه ی رباط ها و رسته ها و بازارها هنوز هم روزن هایی وجود دارد که با چند حلقه سفالین به صورت قبه یا کپه ی برجسته ای درآمده اند. در این قسمت حلقه های سفالین را در کنار هم چیده اند و در زمستان ها جام های گرد شیشه ای مانند ته قرابه در میان حلقه ها کار می گذارند و تابستان ها یک یا کلیه آن ها را بر می دارند، امروزه هم برای روشنایی سرپوشیده هایی که به مناسبت فصل باید گاهی سرد و گاهی گرم باشد مناسبترین وسیله است و بر فراز بام گرمابه ها جای خود را حفظ کرده است.

هورنو

به نورگیری بالای سقف گفته می شود. چون در نزدیکیهای تیزه گنبد امکان اجرا به صورت   بقیه ی قسمت ها میسر نیست، لذا در نزدیکیهای تیزه، سوراخ را پر نمی کنند تا در بالای طاق کار نور رسانی را انجام دهد. مثلاً در پوشش بازارها اکثراً سوراخ هورنو باز است تا عمل روشنایی و تهویه صورت پذیرد.

در بناهایی که استفاده از پنجره در دیوارها ممکن نبوده مثل بازارها و سایر بناهای عمومی، معماران در قسمت «خورشیدی کاربندی» روزن هایی ایجاد کرده اند که عبور مناسب و تهویه را به بهترین وجه میسر می ساخته است و به آن روشندان می گویند. روشندان ها معمولاً به شکل یک کلاه فرنگی بوده و عمود بر قسمت خورشیدی کاربندی ساخته می شوند و برخی از آن ها دارای شیشه بوده، بعضی از آن ها زمینه چند ضلعی دارد، مثل روشندان حوضخانه کاخ هشت بهشت اصفهان.

فریز و خوون در ساختمان

خوون یک نقش تزئینی است که با تکه های آجر تراشیده و موزائیک آن را پدید آورده اند، آن گاه روی آن را با خاک و سریشم  رنگ هائی که در آب حل  کرده اند به رنگ های گوناگون رنگرزی می کنند و در پیشانی ساختمان، میانه ستون ها و «فریز در» چیده می شود. برای ورود روشنایی و هوا به اتاق ها لوله های گلچین را سوراخ کرده و نقش هایی پدید آورده و آن لوله ها را در بالای درها و پنجره ها می نشانیدند.

کار بندی و مقرنس

در فضاهایی که نورگیری و در نتیجه روشنائی فضا از طریق سقف انجام می شود، نور به طور مستقیم وارد فضا شده و فقط بخشی از آن را روشن می نماید. کاربندی و مقرنس به غیر از زیبائی برای بهره گیری هر چه بیشتر از نور خورشید نیز استفاده می شود. بدین ترتیب که موجب      می شود در جهات مختلف از مسیر خود منحرف شده و آن را به صورت پخش شده به داخل راه می دهد، در این صورت در داخل بنا روشنائی یکنواخت و غیرمتمرکزی خواهیم داشت، که حجم بیشتری را در بر می گیرد.

نقش هشتی در نور رسانی به بنا

بعد از ورود به ساختمان به علت شدید بودن نور در بیرون می بایست نور شکسته شود، تا داخل ساختمان حالت نامطلوبی از نظر وارد شونده نداشته باشد. یکی از عوامل مهم معماری در تقسیم و شکست شدت نور، هشتی های ورودی هستند که گرد و یا چند ضلعی ساخته می شدند. در بالای هشتی معمولاً نورگیری وجود دارد که نور متمرکز ملایمی را در ساعات مختلف روز به داخل انتقال می دهد، به کار بردن این شیوه برای تنظیم و متعادل کردن نور و حرارت از ویژگیهای معماری سنتی، به ویژه در حاشیه کویر است.

انواع طاق ها، قوس ها و فیلپوش ها نیز در چگونگی نورگیری در داخل بنا سهم به سزایی دارند. وجود فیلپوش منجر به ایجاد سه منطقه متمایز ساختمانی در قسمت گنبد ها شده است. منطقه سوم همان گنبد اصلی است که گاهی در محورهای آن پنجره های کوچکی باز می شد و به نورگیری بنا کمک می کرد. ابداع شیوه طاق و تویزه باعث شد تا بار سقف مستقیماً بر روی جرزها عمل کند و دیوارها و طاق ها سبک شده و آن ها را شکافته و پنجره در آن قرار دهند و بدین طریق نور فراوان و غیر مستقیم حاصل می شود. طاق های آهنگ نیز یا دارای پنجره های جانبی است و یا در بالای آن ها گنبد های کوچکی با پنجره تعبیه شده است. در طاق چهار بخش نیز که از تقاطع دو «طاق آهنگ» هم ارتفاع و هم عرض حاصل می شود نیز می توان روزنه های وسیعی ایجاد کرد. طاق گهواره ی نیز به معمار اجازه می دهد که در فاصله میان دو قوس پنجره تعبیه کرده و روشنایی طبیعی داخل بنا را ایجاد کند. عمل نورگیری در بناهای مختلف به اشکال گوناگونی صورت می گرفت، از جمله اینکه در حمام ها از طریق روزنه های متعدد و یا جامخانه ها بر حسب درونگرا یا برونگرا بودن، نورگیری متفاوت بود.

هر چند که نور خورشید همیشه برای ایجاد روشنایی طبیعی در یک ساختمان مورد نیاز است اما از آنجا که این نور سرانجام به حرارت تبدیل می شود باید میزان تابش نور مورد نیاز برای هر ساختمان با توجه به نوع ساختمان و شرایط اقلیمی آن تأمین شود. چون اهمیت تابش آفتاب به نوع اقلیم منطقه و فصول مختلف سال بستگی دارد. در شرایط سرد حداکثر انرژی خورشیدی مورد نیاز بوده و ساختمان باید در جهتی قرار گیرد که بیشترین تابش آفتاب را دریافت نماید، بر عکس وقتی هوا گرم است جهت ساختمان باید به نحوی باشد که شدت آفتاب در دیوارهای آن به حداقل رسیده و نیز امکان نفوذ مستقیم اشعه خورشید به فضاهای داخلی وجود نداشته باشد، به همین دلیل نحوه نورپردازی بنا در اقلیم های مختلف مثل گرم و خشک و حاشیه کویر و اقلیم گرم و مرطوب و سردسیر با هم متفاوت است و هر کدام در این مناطق بر حسب اقلیم خاص خود نحوه ی نورگیری و نور پردازی خاصی را می طلبد.

ابزار و وسایل روشنائی

بعد از به پایان رسیدن روشنائی روز، انسان در تاریکی شب نیز نیازمند نور بوده است. لذا پس از استقرار دائم و تشکیل شهر ها و ساخت خانه های مسکونی وجود یک وسیله بعنوان عامل نور مصنوعی که بتوان آن را از جایی به جایی حمل کرده؛ و یا اینکه بتوان از آن در هر جایی از ساختمان استفاده کرده حس شد. بنابراین از این زمان تأمین نور مصنوعی با وسایلی که عوامل نوری نامیده می شوند آغاز شد و بشر به ساخت وسایل گوناگونی در این زمینه روی آورد. این وسایل که در مجموع وسایل روشنائی نامیده می شوند جهت تأمین نور مصنوعی برای روشنائی بخشیدن محیط اطراف در هنگام تاریکی شب بودند. این وسایل عبارت بودند از: پیه سوزها، شمعدان ها، چراغ دان ها، پایه چراغ ها، قندیل ها، فانوس ها، مشعل ها، شمع ها و چراغ های روغنی.

تصاویر زیر مربوط به مسجد شیخ لطف الله هستند که یکی از شاهکارهای معماری در دوره ی صفویه است. در این مسجد ورود نور از راه روزنه هایی است کوچک، بر فراز گنبد خانه که حالت های متغیر و گوناگونی را در طول روز ایجاد می کند. از آنجا که – به علت گردش نور خورشید- تابش نور در طول روز فقط بر تعدادی از این روزها صورت می گیرد، فضای داخلی مسجد در هر ساعت روز حال و هوایی متفاوت و مخصوص به خود (به همان زمان) پیدا می کند.

بررسی بهره گیری از نور طبیعی در چند نمونه از بناهای غربی در دوره های مختلف

ابتدا به چگونگی بهره گیری از نور طبیعی در کلیسای گوتیک می پردازیم. ایده اصلی سبک گوتیک که «ساختن بخشی از آسمان در روی زمین » بود فضایی غیر مادی طلب می کرد. دو عامل در حل این مشکل کمک می کردند. عامل اول انتقال سازه باربر ساختمان به بیرون و عامل دوم نورپردازی مناسب را می توان دانست. ابعاد عناصر سازه ایدر درون را تا حد امکان کم کردند و به این ترتیب توانستند که در سطوح آزاد شده پنجره های بسیار بزرگ به کار گیرند. نوری که از بخش بالای دیوارهای ناومیانی به داخل می تابد چنان شدید است که در این بخش هیچ قسمت تاریکی باقی نمی ماند. بیننده واقعاً خیال می کند که سقف میانی بالای سر او معلق است. به عکس بخش پائین ناومیانی نیمه تاریک است. دو ناو کناری با داشتن ابعاد لازم برای عناصر سازه ای در قسمت پائین دیوارهایشان امکان چنین نورپردازی ای را نمی دهد. انسان در این قسمت خیال می کند که در فضای نیمه تاریک زمینی ایستاده است و وقتی به بالا نگاه می کند«آسمان» روشنی را که جایگاه هر آنچه که خدائی است می بیند. سقف کلیسا می بایستی «سقف بلند و معلق» آسمان را القا کند.

در سبک باروک فضا پر از تضا بوده و حواس را می فریبد. در اینجا نیز نورپردازی بسیار مهم است، ترتیب دادن متناوب بخش روشن بخش هایی که در سایه هستند باعث می شود که تصور عمق تقویت گردد. بیننده خیال می کند که فضا تا بینهایت ادامه دارد. سازه ساختمان با نورپردازی مناسب به صورتی «غیرخوانا» در می آید و تمامی ساختمان حالتی خیال انگیز به خود می گیرد. در این دوره بخصوص در بناهای آخر دوران باروک استفاده از نور غیر مستقیم نیز رایج بود. اغلب در این ساختمان ها بیننده تقریباً نمی توانست پنجره ها را ببیند و روشنایی فضای داخلی از انعکاس نور روی دیوارها تأمین می شد.

لوئی کان به دلیل حساسیتش نسبت به ارزش نور در طراحی ساختمان «شاعر نور پردازی» نامیده شده است و موزه هنری کیمبل که توسط او طراحی شده چکیده تمام طراحی های خوب نورپردازی با نور روز می باشد. این ساختمان می بایست در زمره کلاسیک های تمام دوران ها قرار گیرد.

از قدیم نورپردازی موزه های هنری با شک و تردید فراوان همراه بوده، زیرا اشعه ماوراء بنفش موجود در نور روز، بخصوص بر نقاشی ها، می تواند تأثیر مخرب داشته باشد. کان ملایم ترین سطح نور روز را برای روشنائی محیط در موزه کیمبل انتخاب کرد، با تصور اینکه تأثیر مخرب وجود نداشته یا حد اقل بسیار کم خواهد بود. او انتظار داشت با نور روز احتیاجات بیولوژیکی را ارضا نماید، و ایجاد احساس آرامش از طریق آگاهی به زمان، و فراهم نمودن حالت ها و احساس های بسیاری دیگر. این موزه از یک سری طاق های مدور بتنی متصل به یکدیگر به طول ۳۰ متر و به عرض ۷ متر با یک نورگیر سقفی شفاف در امتداد برآمدگی هر طاق ساخته شده است. نور روز از طریق «اتصالات نور طبیعی معلق» «natural light fixlure » که در زیر نورگیر سقفی قرار دارد بازگردانده و تصفیه می شود. اتصالات نور روز شامل قابی است که صفحه ای فلزی به آن متصل شده است، و دارای سوراخ های ریز می باشد که اجازه نفوذ مقداری از نور روز را داده تا هر گونه کنتراست شدید ممکن بین قسمت تحتانی اتصالات و اطراف آن را تعدیل نماید. تصاویر زیر بخش هایی از این موزه هنری را نشان می دهند.

از دیگر بناهایی که از نور روز به زیبائی هر چه تمام تر در آن بهره گیری شده ساختمان جدید «بانک هنگ کنگ و شانگهای» اثر نورمن فاستر است. در این ساختمان سعی شده تا با استفاده از یک آئینه مقعر غول آسا سالن ورودی را که در داخل ساختمان قرار دارد و بیش از سی متر ارتفاع دارد روشن کنند. با استفاده از یک آئینه که در بیرون ساختمان است ابتدا نور به داخل ساختمان منعکس می شود و سپس با استفاده از آئینه دوم نور ۹۰ درجه تغییر جهت پیدا کرده و از بالا به داخل سالن ورودی تابانده می شود.

نتیجه گیری

نور، غیر مادی ترین عنصر محسوس طبیعت، همواره در معماری ایرانی وجود دارد و در واقع نشانه ی عالم والا و فضای معنوی است. در دوران معماری سنتی نحوه ی نگاه به نورتحت تأثیر تفکر اسلامی به عالی ترین درجه ی خود می رسد و مظهر تقدس و عالم معنوی شناخته می شود. معماری ایرانی معماری ای حقیقت جوست، حقیقت در معماری کمال است و کمال از آن باریتعالی است و هر چه در این معماری حضور دارد، عضوی از آن است که جداناپذیر است و روی به سوی حقیقت دارد. نور نشانی از حرکت به سمت حقیقت است که حالت فیزیکی و مادی ندارد و این موضوع در کنار عوامل دیگر مانند اقلیم و موقعیت قرارگیری یک بنا، و نحوه ی استفاده از نور، مطرح می شود. در صورتی که این امر در معماری غرب به شکل دیگری است. اصول حاکم در معماری معاصر چیزی به غیر از حقیقت است، حتی اگر خلاف آن باشد. معماری مدرن روی به سادگی و خلوص دارد که با عناصر شکلی و فرمال به کمال خود می رسد و این غیر از خلوص معنوی است. با این نگرش و تفکر نور در معماری حضور مستقیم دارد، در صورتی که در معماری ایرانی نور همیشه تعدیل شده دریافت می شده است و این امر همانطور که قبلاً هم به آن اشاره شد از طریق عناصر تشکیل دهنده ی معماری، مانند انواع روزن ها، نورگیرها، گلجام و شیشه های رنگی و ارسی ها تأمین می گردید. نا گفته نماند که گرچه در معماری غرب ساختمان کاملاً در مقابل نور گسترده می شود و یا مزاحمت های مستقیم نوری کاملاً منع می گردد، ولی می توان آن را به طریق نورپردازی های مصنوعی جبران و تأمین کرد که از نظر نگرش آنها به حضور عینی نور مورد قبول و بسیار جالب توجه است.

گردآورنده : مهدی شبانزاده

 

 

 

Kenzo Tange

دنیای معماری در ماه مارس سال ۲۰۰۵ دو نفر از معماران برجسته قرن بیستم را از دست داد. یکی از این دو نفر “رالف ارسکین” از انگلستان و “کنزو تانگ ” از ژاپن بودند که هر در سن ۹۱ سالگی درگذشتند. این دو معمار عالیرتبه سراسر عمر خود را صرف خدمت به جامعه معماری و مردم کردند.

 

کنزو تانگ

 

هنوز هم داستان بازسازی ژاپن پس از جنگ جهانی دوم توسط “تنگ” در اذهان مردم باقی مانده است وی پس از پایان جنگ جهانی از مخروبه ها و خاکسترهای بر جای مانده از جنگ ساختمان هایی با ساختارهای پویا ساخت. “ارسکین” هم به خاطر نقشه کشی های شهری و طراحی هایش در بریتانیا و سوئد که بر اساس اصول انسان مداری انجام می شد، به شهرت رسید.

“کنزو تنگ” در سال ۱۹۱۳ در اوساکای ژاپن متولد شد. وی در دانشگاه توکیو و در رشته شهرسازی و مهندسی به ادامه تحصیل پرداخت. در سال ۱۹۶۱ موسسه ای با عنوان “کنزو تنگ آرتک” که بعد ها “کنزو تنگ آسوشیتس” نام گرفت را تأسیس کرد و تا زمان بازنشستگی اش یعنی سال ۱۹۷۴ در دانشگاه توکیو به تدریس مهندسی شهرسازی مشغول بود.

این دو معمار به دلیل تلاش هایشان در جهات تدریس معماری نوین به عنوان یک مدل معماری در سراسر جهان، جوایز ارزنده ای را به خود اختصاص دادند. “تنگ” در سال ۱۹۸۷ جایزه معماری “پریتزکر” و مدال طلای موسسه رویال بریتانیا و موسسه معماران آمریکا و آکادمی معماری فرانسه را به خود اختصاص داد. کارهای اولیه “تنگ” تحت تاثیر “لی کوربوژر” بود. یکی دیگر از هنرمندانی که وی در آثارش از او تاثیر می پذیرفت فردی ایتالیایی با نام “میشل آنجلو” بود و دیگری معماری آلمانی-آمریکایی با نام “والتر گروپیوس” بود.

در مقابل “تنگ” نسل بعدی معماری را در بسیاری از موارد متأثر ساخت. عملکردهای کاری وی باعث شد که ۱۳۰ معمار در سراسر جهان دست به کار شوند که در این میان دو معمار با نام های “فومیهیکو ماکی” و “آراتا ایسوزاکی” به شهرت رسیدند. “تنگ” در سال ۱۹۴۹ پس از طراحی شاهکار وی برای بازسازی مخروبه های هیروشیما پس از جنگ جهانی دوم به مرکز ثقل توجه جهان معماری مبدل گشت. وی “مجموعه یادبود و موزه” هیروشیما که در ۶ آگوست سال ۱۹۴۵ بمباران اتمی شد را ساخت. وی در پیشرفت و توسعه ژاپن نقش مهمی را ایفا کرد و در سال ۱۹۶۴ استادیوم المپیک توکیو را بنا کرد. وی همچنین در سال ۱۹۶۷ کار ساخت مرکز رادیویی و تلویزیونی را به پایان رساند و در سال ۱۹۹۱ ساختمان مرکزی شهر توکیو را بنا کرد.

این معمار بر روی تطابق معماری با موقعیت جغرافیایی و اقلیمی تحقیقات بسیاری انجام داد و در سن ۹۱ سالگی دار فانی را وداع گفت.

 

Yoyogi National Gymnasium

Tokyo Olympics Gymnasium

کنزو تانگ

مترو به عنوان فضای چند عملکردی زیر زمینی

در دنیای امروز معماری زیر زمینی به دلیل عدم اشتغال سطح زمین اهمیت زیادی یافته است . که مترو از نمونه های بارز این نوع معماری می باشد. ایستگاه های مترو در سراسر جهان ، با کاربری های مکمل تجاری و خدماتی مرتبط ، مجموعه های بزرگی تشکیل می دهد که بخش عمده آن ها زی زمین و بخش های کوچک ، همچون نشانه ای محیطی که مردم را به داخل دعوت می کنند ، روی زمین قرار دارند.مترو و گسترش سریع آن حتی ادراک فضای شهروندان را از شهر شهر گرگون ساخته ، زیرا انسان از نقطه ای به نقطه دیگر سفر می کند ،بی آن که کوچکترین ادراک بصری از شهر شکل گیرد.در سال های اخیر برخی از معماران کوشیده اند به ایستگاهای مترو چهره جدید و جذاب تری ببخشند .ورودی های ایستگاه مترو باید به گونه ای توجه عابران پیاده را به خود جلب کنند و آن هارا به درون دعوت کننند.از آنجای که ایستگاه مترو در فضایی بسته ومحصور در زیر زمین است ، فضای داخلی آن باید چنان طراحی شود که احساساتی چون ترس از فضای بسته را ، که اغلب در فضای زیر زمین پدید می آید ، خنثی کند-مثلا با استفاده از نور پردازی و رنگ های مناسب .

طراحی دکوراسیون داخلی مترو

 

طراحی دکوراسیون داخلی مترو

 

طراحی دکوراسیون داخلی مترو

 

طراحی دکوراسیون داخلی مترو

طراحی دکوراسیون داخلی مترو

 

طراحی دکوراسیون داخلی مترو

طراحی دکوراسیون داخلی مترو

طراحی دکوراسیون داخلی مترو

 

برج میلاد

 

 

برج و ساختمان راس آن :این برج چند منظوره با هدف ساختن سازه ای به یاد ماندنی و به عنوان نمادی برای شهرتهران و به منظور رفع نیازهای مخابراتی و تلویزیونی تهران ساخته شده است .برج میلاد تشکیل شده از ستون اصلی سازه و راس . ستون اصلی یک سازه بتونی با مقطع هشت ظلعی است که حدود ۸۰ هزار تن وزن دارد و ارتفاع آن به ۳۱۵ متر میرسد این بدنه که اصطلاحاً شفت نامیده می شود به جدید ترین روش ساخت یعنی قالب لغزان ساخته شده است . عملیات ساخت بدنه دی ماه ۷۷ شروع شد و دی ماه چهار سال بعد به پایان رسید .

برج میلاد

 

  • سازه راس برج میلاد مرتفع ترین ساختمان ۱۲ طبقه دنیاست . با اینکه فقط سه برج بلند تر از برج میلاد در دنیا وجود دارد ،‌در هیچ کدام چنین عمارتی در ارتفاع تعبیه نشده است . ساخت یک سازه به بلندی ۶۸ متر با اجزای لوله ای شکل از نظر سازه یک کار پیچیده و دشواراست حالا به آن اضافه کنید که این سازه عظیم باید در ارتفاع ۳۰۰ متری از سطح زمین نصب شود، یعنی جایی که سرعت باد سرسام آور است و البته باید کاملاً‌ایمن باشد آ نقدر که مردم بتوانند به راحتی از امکانات آن استفاده کنند.
  • دقت کار فنی در ساختمان برج به قدری است که همه قطعات برای خودشان شناسنامه ای دارند که تمامی مشخصات قطعه شامل اینکه ماده اولیه قطعه چه بوده ، از کجا تهیه شده ، قطعه کجا تولید شده و چه کسی مسؤل کنترل و بازرسی آن بوده است . برای کارهایی مثل جوش دادن قطعات هم این فرایند طراحی شده است ، به طوری که معلوم است یک جوش کی انجام شده چه کسی جوشکار آن بوده و چه کسانی کنترل و تایید کر ده اند .برج مخابراتی ـ تلویزیونی میلاد همچنین نماد اقتدار و عزم ملی ملت مسلمان ایران و جمهوری اسلامی ایران خواهد بود تاسیس موزه انقلاب اسلامی نیز عاملی است که می‌تواند برای اشاعه فرهنگ ملی تأثیر به سزایی داشته باشد وجود این بخش در کنار سایر اجزا مجموعه قداست و ویـژگی جهت دهنده‌ای داشته باشد . هدف اصلی مرکز ارتباطات بین المللی تهران ، فراهم سازی تسهیلات به منظور توسعه و ساماندهی ارتباطات و همکاری ‌های بین المللی در جهت شکوفایی اقتصاد کشور و آزاد سازی اقتصاد کشور از صادرات تک محصولی است . مجموعه مرکز تجارت بین المللی ، مرکز جشنواره ها و همایش‌ها و هتل به عنوان یک مجموعه کامل در کنار برج مخابراتی تهران از مزیت نسبی به وجود آمده ، بهره خواهند داشت. هر چند هر یک از فعالیت‌های مرکز می‌توانند اهداف مستقلی را تعقیب کنند اما در مجموع این اهداف از سویی در راستای هدف اصلی و برای تحقق آن به کار گرفته می‌شوند به همین لحاظ ابتداء اهداف اصلی هر یک از فعالیت‌ها مورد بررسی قرار گرفته و سپس سایر اهداف آن مورد توجه قرار می‌گیرد . کارکردهای عمده این برج به شرح زیر است.
  • ایجاد و گسترش شبکه دسترسی بدون سیم به اطلاعات Wireless Access Network زیرساخت مناسب برای سیستم های جدید تلویزیونی دیجیتال MVDS , DVB) بهینه سازی پوشش رادیو تلویزیونی FM,UHF,VHF) گسترش و بهینه سازی پوشش شبکه های بی سیم و پی جو . ایجاد جاذبه گردشگری و بهره مندی از فضاهای گردشگری، تجاری و فرهنگی (رستوران گردان، سکوی دید ، گالری هنری ، گنبد آسمان ، موزه انقلاب اسلامی) برج میلاد با ارتفاع کل ۴۳۵ متر چهارمین برج بلند مخابراتی – تلویزیونی دنیا است که شامل ساختمان سرسرا (لابی) در پای برج با زیربنای ۱۶۰۰۰ مترمربع ، شافت بتنی به ارتفاع ۳۱۵ متر ، سازه راس ۱۲ طبقه با زیربنای بیش از ۱۲۰۰۰ مترمربع ـ که یکی از بزرگ ترین سازه راس برج های مخابراتی ـ تلویزیونی دنیا است ـ و یک دکل فلزی ۱۲۰ متری است . در سه طرف بدنه برج ۶ آسانسور شیشه ای ، هر یک با ظرفیت ۲۵ نفر قرار خواهند گرفت که با سرعت متوسط ۷ متر بر ثانیه ، بازدید کنندگان را به بالای برج منتقل خواهد کرد.
  • هتل پنج ستاره بین المللی: هتل پنج ستاره مرکز چند منظوره ارتباطات بین المللی تهران برای پذیرایی بازرگانان و سیاحت کنندگان داخلی و خارجی از اهمیت خاصی برخوردار است . ساخت چنین بنایی با دارا بودن زمینه‌های معماری کم نظیر ایران و بهره مندی از فن آوری موجود می‌‌تواند ضمن نشان دادن توان فنی، صنعتی معماری متخصصان داخلی گویای پیشرفت ملی در عرصه رفاهی نیز باشد . با توجه به کمبود هتل مجهز پنج ستاره در تهران که در حال حاضر تعداد آنها فقط ۴ عدد است افزایش چنین امکاناتی یک نیاز مبرم می‌باشد همچنین کشور برای برگزاری کنفرانس‌های ملی و بین المللی به هتل‌های مجهز نیاز دارد امروزه هتل‌ها فقط جایگاهی برای استراحت نیست و دارای کاربردهای فراوان دیگر است. هتل‌ها علاوه بر اطاق استراحت، رستوران، سالن‌ها و فضاهای ورزشی و تفریحی یکی از بزرگ‌ترین مراکز خرید شهر نیز محسوب می‌شوند تا ضمن جلب گردشگران و افزایش تقاضای خرید از فروشگاه‌های هتل ، تقاضای اقامت را نیز افزایش دهد .
  • هتل چند منظوره مرکز ارتباطات تهران دارای ۱۸ طبقه ، ۵۰۰ اتاق و ۱۶ سوئیت است . علاوه بر آن تعدادی سالن جهت برگزاری همایش‌ها و کنفرانس‌های محدود، کافه و رستوان و مراکز تفریحی و ورزشی در آن در نظر گرفته شده است برای برخی از صرفه جوئی‌های اجتماعی تعیین بهاء بسیار دشوار است. به طور مثال نزدیکی مرکز همایش‌ها با هتل باعث صرفه جویی در وقت و زمان برگزارکنندگان اجلاس‌های بین المللی می‌شود . همچنین ضریب امنیتی هیات‌های شرکت کننده افزایش و هزینه اسکورت و محافظت از این هیات‌ها کاهش می‌یابد . ترافیک شهری با توجه به محدود بودن رفت و آمدها کاهش یافته به تبع آن آلودگی هوا و صدا به میزان قابل توجهی تقلیل داده می‌شود . میزان تصادفات و خسارت مالی ناشی از رفت و آمد به حداقل می‌رسد. محیط اطراف هتل مرکز همایش رونق و در عوض از امکانات عمومی می‌توان برای احداث بزرگراه‌ها و سایر فعالیت‌های اجتماعی بهره جویی کرد .
  • مرکز ارتباطات بین المللی تهران (مجموعه یادمان) :مکان مجموعه یادمان با ویژگی خاص و منحصر به فرد ، پس از بررسی و مطالعه ۱۷ نقطه مختلف شهر تهران، در تپه‏های کوی نصر برگزیده شد . محل این مجموعه موقعیتی بسیار استثنایی از حیث ارتفاع ، موقعیت و راه های دسترسی دارد . این مجموعه از چهار طرف به چهار بزرگراه اصلی تهران یعنی بزرگراه های رسالت ، شیخ فضل الله نوری ، شهید همت و بزرگراه شهید چمران متصل است . همچنین پیش بینی یک خط اختصاصی از یکی از ایستگاه‏های مترو و تدارک امکانات حمل ونقل هوایی برای ارتباط سریع با فرودگاه پیش بینی شده است . در ادامه به معرفی تک تک اجزای این مجموعه و بررسی نقش هرکدام می‌پردازیم و زیرساختهای پیش بینی شده برای این مجموعه را اجمالاً بررسی می‏کنیم .

برج میلاد

  • مرکز جشنوار ه ‏ها و همایش های بین المللی:ارتباطات رودررو با وجود پیشرفت گسترده وسایل ارتباطی هنوز نیز از مهمترین و موثرترین شیوه ‏های ارتباطات تجاری، علمی و فرهنگی است. نقش فناوری‏های جدید اثربخش‏تر کردن ارتباطات رودررو و کاهش ارتباطات غیر ضروری است نه حذف آن . به همین دلیل یک مجموعه جامع برای ایجاد ارتباطات تجاری و فرهنگی بایستی توجه ارتباطات زنده و گسترده رودررو را نیز مورد توجه قرار دهد . به این منظور و برای ایجاد فضائی برای تبادل آرا و افکار ، مرکز جشنواره ها و همایش‌های بین المللی تهران به عنوان یکی از ارکان مرکز ارتباطات بین المللی تهران (مجموعه یادمان) به منظور برگزاری همایش‌های ملی و بین المللی و در راستای هدف اصلی آن و برای رفع نیازهای کلان شهر تهران ـ که سالهاست از کمبود یک محل مناسب برای همایش‌های بزرگ و در سطح بین المللی رنج می برد ـ ، ساخته خواهد شد. در حال حاضر در شهر تهران، ساختمان های مناسبی نظیر ساختمان اجلاس سران و سالن همایش های بین المللی صدا و سیما به منظور برگزاری اجلاس های رسمی و بین المللی به ویژه با کارکرد سیاسی ـ اجتماعی در کشور طـراحی و ساخته شده است که پاسخگـوی نیازهای سطوح مختلف نیز می‏باشد . لیکن با توجه به نیاز روز افزون به فضاهای فرهنگی برای برگزاری جشنواره‏های موسیقی ، فیلم ، نمایشگاه‏های هنری و کنفرانس ها و همایش های علمی ، فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی ، امکانات موجود از نظر کارایی تکافوی نیاز را ننموده و از این بابت در کلان شهر تهران نارسائی های متعددی مشهود است .
  • این مرکز ، یک ساختمان مربع شکل به ابعاد حدود ۸۰ متر و ارتفاع ۴۲ متر می باشد و دارای زیربنای حدود ۵۰۰۰۰ متر مربع در ۸ طبقه است . سالن اصـلی ویژه میهمانان مرکز همایش ها و جشنواره ها با ظرفیت ۱۵۰۰ نفر یکی از بزرگ ترین سالن های موجود است . علاوه بر سالن ‏اصلی این مرکز ۸ سالن فرعی با ظرفیت ۶۰ تا ۲۰۰ نفر طراحی شده است . همچنین برای برگزاری همایش های بزرگ می ‏توان از سالن های کنفرانس هتل ، مرکز تجارت بین المللی و مرکز فن آوری اطلاعات و ارتباطات نیز استفاده کرد . مطالعات معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نشانگر آنست که نیازهای پیش گفته در تاسیس یک مرکز جشنواره نه تنها تا‏کنون مرتفـع نشده بلکه فاصله زیادی با استانداردهای بین المللی به لحاظ کیفی و کمی در زمینه این سالن ها وجود دارد ، ضمن آنکه کیفیت فنی و اکوستیک هیچ یک از سالن های شهر تهران در اندازه های بین المللی نیست و فضای مناسبی برای برپایی چنین مراسمی وجود ندارد.
  • مرکز فن آوری اطلاعات و ارتباطات : ارتباطات و اطلاعات عنصر اصلی توفیق درفعالیت های تجـاری دنیای امروز است . به منظور توجه مؤثر به این مـهم و با هـدف دسـتیابی به مرکزی برای برقراری ارتباطات بین المللی در همه اشکال آن ، مـرکز ارتباطات بین المللی تهران (مجموعه یادمان) طراحی شد. ترکیب اجزای مختلف این مجموعه به گونه ای است که تمامی امکانات مورد نیاز برای ایجاد ارتباطات مهم تجاری، علمی و فرهنگی را ممکن می سازد. بازار رو به رشد فن آوری اطلاعات و ارتباطات و نقش غیر قابل انکار آن در ایجاد تغییرات اساسی در نحوه کسب و کار بشر به وسیله تسریع فعالیت‌ها و ایجاد ارزش افزوده برای آنها ، باعث شده است تا کشورهایی که برای خود در اینده دنیا به دنبال جایگاهی شایسته هستند توجه به این امر و حضور در بازار گسترده تجارت الکترونیک و تجارت‏های مرتبط با فن‌آوری اطلاعات و ارتباطات و صنایع مربوطه را مدنظر قرار دهند. نگرش کشورهایی چون دوبی، مالزی، سنگاپور و هند و همچنین اختصاص قسمت اعظم بودجه های توسعه ای کشورهای صنعتی به صنایع مرتبط با فن‌آوری ارتباطات و اطلاعات ، شاهدی بر این مدعاست . در همین جهت مجموعه مرکز تجارت بین المللی و مرکز فن آوری اطلاعات و ارتباطات (پارک فن‌اوری اطلاعات) به‏منظور گسترش ، تسهیل و تشویق امر تجارت ، به ویژه تجارت الکترونیک و ایجاد فضایی برای ارتباطات و گسترش دانش فن‌آوری اطلاعات و ازتباطات ایجاد خواهد شد . اهم اهداف این مجموعه به قرار زیر است: ارتقا و بهبود موجودی تکنولوژیکی صنایع کشور ، به منظور بسط و توسعه قدرت رقابت آنها در بازارهای داخلی و به ویژه بین المللی با تأمین مکانی برای رشد صنایع کوچک و متوسط متکی بر فن آوری‌هایپیشرفته کاهش زمان مورد نیاز در فرایند تجاری کردن دستاوردهای پژوهشی ، به ویژه برای شرکت ها و صنایع نوپا با ایجاد ارتباط بین صنایع ، موسسات دولتی , دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی آسان سازی همکاری و تشریک مساعی بخش های دولتی و خصوصی با محوریت یک نهاد عمومی همچون شهرداری . جذب بخش خصوصی داخلی و شرکت های فن آوری اطلاعات ایرانی واقع در خارج از کشور به منظور صادرات خدمات فن آوری اطلاعات و در اختیارگرفتن آخرین دست آوردهای این صنعت تأکید بر فعالیت مشترک (خارجی ـ ایرانی) به منظور تسهیل فرایند انتقال تکنولوژی به صنایع کشور تأسیس مرکزی برای تحقیقات و ایجاد فرصت های شغلی برای متخصصین عالی فن آوری اطلاعات و پیشگیری از فرار مغزه ایجاد هم افزایی Synergy از طریق برقراری ارتباط بین شرکتهای مستقر در پارک و ظرفیت سازی به منظور تجاری ساختن فعالیت های داخلی تحقیقاتی برای ارائه در بازارهای جهانی زمینه‏های مختلف استفاده از فن‌آوری اطلاعات و ارتباطات می توانند در این مجموعه مورد توجه قرار گیرند

برج میلاد

    • مطالعات میکروژئودزی و رفتارسنجی ژئوتکنیک برج میلاد: این مطالعات از اواخر سال ۱۳۷۷ و هم زمان با شروع بتن‌ریزی بدنه برج ، آغاز و سیستم مربوط به آن طراحی شد و هدف آن ، بررسی حرکت‌های احتمالی افقی و ارتفاعی محوطه پیرامون برج و بدنه بتنی آن می‌باشد. سیستم طراحی شده شامل شبکه سه بعدی خارج برج (۹پیلار میکروژئودزی که در محوطه اطراف برج مستقر شده) است. شبکه سه بعدی روی بدنه برج (۲۰ نقطه نشانه در ۵ تراز مختلف ارتفاعی برج) و شبکه ترازیابی (۸ نقطه در محوطه اطراف و ۷ نقطه پای بدنه برج) است. این نقاط به عنوان نقاط مبنا هستند و در مقاطع مختلف زمانی و براساس پیشرفت عملیات اجرایی برج ، مختصات آنها قرائت و با مراحل قبل مقایسه می‌شود. به این ترتیب ،کلیه حرکت‌های افقی و ارتفاعی محوطه و بدنه برج به دست می‌اید. این حرکت‌ها با مقادیر تئوری مقایسه می‌شوند و سپس تصمیمات لازم فنی و اجرایی گرفته می‌شود. لازم به ذکر است دستگاه‌هایی که در این مشاهدات مورد استفاده قرار می‌گیرد دارای دقت و حساسیت بسیار زیادی می‌باشد ، ضمن آن که هر مشاهده چندین بار صورت می‌گیرد تا خطاها به حداقل برسد. تاکنون چهار مرحله مشاهدات میکروژئودزی انجام شده و گزارش‌های مربوط ارسال گردیده است. زمان این مراحل خردادماه ۷۸ ، مهرماه ۷۸ ، اسفندماه ۸۰ و اردیبهشت ماه ۸۲ بوده است. مقدار جابجایی های مسطحاتی و ارتفاعی بر اساس آخرین مشاهدات به شرح ذیل می باشد : شبکه‌ی سه بعدی خارج برج حداکثر جابجایی مسطحاتی پیلارهای ۹ گانه نسبت به اولین مرحله مشاهدات خرداد ماه ۷۸ حدود ۴ میلی متر و نسبت به مرحله قبلی مشاهدات ( اسفند ۸۰ ) حدود ۲ میلی متر است . ضمن آن که هیچ کدام از پیلارها حرکت ارتفاعی نداشته اند . شبکه‌ی سه بعدی روی بدنه‌ی برج تراز ۲/۴۹ متر : نقاط نشانه در این تراز برج حرکت مسطحاتی معادل حداکثر ۷/۴ میلی متر نسبت به مهر ماه ۷۸ و ۶/۱ میلی متــر نسبت بــه اسفند ماه ۸۰ داشته اند . مقــدار جابجایی عمودی ( نشست ) ایــن نقاط حدود ۲۵ میلی متر نسبت به مهر ماه ۷۸ سه میلی متر نسبت به اسفند ماه ۸۰ می باشد . تراز ۲/۱۴۵ متر: نقاط این تراز حرکت مسطحاتی معادل حداکثر ۲۵ میلی متر نسبت به مهر ماه ۷۸ و ۶ میلی متر نسبت به اسفند ماه ۸۰ داشته اند و مقدار نشست این نقاط نیز حدود ۵۱ میلی متر نسبت به مهر ماه ۷۸ و ۳ میلی متر نسبت به اسفند ماه ۸۰ می باشد . لازم به ذکر است حرکت های مسطحاتی در این ترازها مطابق پیش بینی ها است . در تراز ۲/۱۴۵ هم قاعدتاً باید حرکت های مسطحاتی بیش از ترازهای پائین تر باشد. علت آن هم می تواند مواردی از قبیل کاهش قطر بدنه اصلی ، خطای بیشتر قرائت ، تأثیر باد ، تابش یک طرفه آفتاب به بدنه برج و تغییرات حرارتی باشد . این موارد در ارتفاع های بالاتر تأثیر بیشتری دارد. در مورد نشست ها نیز با توجه به تغییر شکل الاستیک بدنه بتنی برج و تغییر شکل های ناشی از خزش بتن و همیــن طور نشست پی بــرج این مقادیر مطابق روابط تئــوری و قابل پیش بینی می باشد . شبکه‌ی تراز‌یابی نقاط محوطه اطراف برج نسبت به مشاهدات تیرماه ۷۸ تغییرات ارتفاعی را نشان نمی دهد و نسبت به اسفند ماه ۸۰ نیز تورمی حداکثر معادل ۲ میلی متر را نمایان می سازد که به نظر می رسد عمده آن در حد خطاهای موجود باشد . نقاط پای بدنه برج نیز نسبت به تیر ماه ۷۸ نشستی معادل ۹ میلی متر داشته و نسبت به اسفند ماه ۸۰ تغییری نداشته است . جابجایی این نقاط تقریباً معادل نشست پی برج می باشد که کمتر از مقدار پیش بینی شده نشست پی برج می باشد . نتیجه : خوشبختانه تغییراتی که در مجموعه برج و محوطه اطراف آن مشاهد شده در حد تغییرات قابل پیش بینی بوده و هیچ حرکت نامتعادل و نگران کننده ای موجود نیست.

    برج میلاد

       

      منبع :آتلیه معماران نو اندیش

       

      contemporary-traditional-textured-interior-architecture-by-by-Olcay-Saymar

      انسان امروزی بیش از هشتاد و پنج درصد از اوقات زندگی خود را در فضاهای بسته ای می گذراند که این فضاها از احجامی کوچک شروع می شود مانند : البسه چون تن پوش و پای افزار (MICRO SPACE) که خود نوعی معماری است، وسایل نقلیه که او را جابجا می نماید مثل اتومبیل و هواپیما و …. و خانه  فضاهای بزرگتر مانند باشگاه ها، هتل ها و …. که کل فضاهای مورد نیاز انسان را شامل می شوند و آنها را MICRO SPACE  گویند . کلیه ی موارد بالا مفاهیم خاص خود را می طلبد که همگی در معنای معماری مستتر است.

      Untitled-1

      زمانی که معمار هر یک از مطالب بالا، که کالبد اصلی و حجم فضایی آن موارد به خصوص را طراحی می کند امکان پرداختن به جزئیات مورد نیاز مصرف کننده را ندارد، این جاست که مداخله ی معماری داخلی برای هر یک از فضاهای ذکر شده ضرور می نماید و می توانیم بگوییم که عصاره ی اندیشه ی معماری، معماری داخلی است با تعریف زیر :

      – معماری داخلی دیدگاهی ارتقایی در معماری می باشد.

      – معماری داخلی آموزش هنر بهتر زیستن در فضای محدود است.

      – معماری داخلی ورود جان زندگی به فضای معماری می باشد.

      – معماری داخلی شکل آفرین زندگی مناسب با فرهنگ مصرف کننده و مخاطبش است.

      – معماری داخلی کوششی است در اهلی نمودن فضای زندگی بدین معنی که انسان خود را در فضایی آشنا و نزدیک به نیازهایش حس کند. احترام به سنن و اعتقادات در فضای زندگی اش لحاظ شده باشد.

      – معماری داخلی با ذره بینی درشت نماتر از ذره بین معمار به جزئیات فضای زیست انسان می نگرد.

      وظیفه ی دیگر معماری داخلی توان بخشی فضاهای مرده ی قدیمی و باستانی و احیای آنها می باشد.

      292583_RV5pBR5fM9dIlDgVPojHZ104I

      معماری داخلی فعالیتی است ساختمانی و ثابت که در کالبد معماری تبیین شده است اما کارهایی مانند آفرینش لوازم متحرک داخل ساختمان، یعنی مبلمان، را نیز طراحی داخلی می نامند.

      وظیفه معمار داخلی ارایه پاسخی عملی به نیاز انسان، هم برای آفرینش زندگی بهتر و هم جهت آموزش به نسل آینده برای ارتقای این اندیشه می باشد.

      کار معماری داخلی خانه تجربه ای است ارضا کننده و نه اجباراٌ کاری پر هزینه .

      interior2

      معماری داخلی به بررسی فضاهای داخلی ساختمان ها مانند بلوک های اداری، خانه ها، بیمارستان ها و گالری ها می پردازد. با بررسی فضای داخلی ساختمان و بیان عملکردهای مختلف به رفع نیازهای مختلف می پردازد.

      مثلا یک ایستگاه پارک ماشین چند طبقه به یک بلوک اداری مدرن تغییر پیدا می کند.

      علاقه به معماری داخلی در سال های اخیر به سرعت رشد کرده . مواد جدید و فن آوری ها و تکنیکها ی ارائه شده در معماری داخلی هیجان انگیز است.به عنوان مثال معماری شیشه برای کف ها و سقف ها و فن آوری های سازگار با محیط زیست برای گرمایش و روشنایی.

      292583_HYp2uRIWrUcKGwRbXBuyZy2LO

      292583_Dq7b8ldOx2_7bsG0C240CGvAj

       

      4206

       

       

       

      خطاها واختلالات ادراکی

      تعریف خطای ادراکی : خطای ادراکی ، یک رفتار حسی یا ادراکی نادرست است،یعنی آنچه را که می بینیم یا می شنویم و یا …… با موقعیت واقعی معین و مشخص مطابقت نمی کند به عبارت دیگر وقتی که ادراک ما از اشیاء و امور، به طور کلی ،با واقع منطبق نباشد، گوئیم دچار خطای ادراکی شده ایم. البته باید متوجه باشیم که ممکن است در اثر برخی از”عوامل بیرونی یا درونی ” دچار توهم وخیال نیز بشویم که اشیاء در این حالت ها هم غیر واقعی به نظر ما می رسند ولی این توهمات سوای خطای ادراکی هستند.

      اگر تعریف فوق را قبول کنیم بنابراین عوامل ایجاد کننده خطاهای ادراکی را باید به دو گروه تقسیم کرد: یکی از آنها که بنا به برخی شرایط فیزیکی و یا عوامل محیطی ، موجب خطای ادراک می گردند و دیگر عواملی که از حالتهای روانی سرچشمه می گیرند. از جمله خطاهای ناشی از عوامل دسته اول ، می توان سراب ، دیدن شئ در آب یا نگاه کردن از خلال منشور و مشابه آن و …… را نام برد.خطاهای ادراکی نوع دوم که شامل خطاهای هندسی و متأثر ازحالت روانی در وضعیت طبیعی و غیر طبیعی می شوند.

      انواع خطاهای ادراکی : خطاهای بینایی ، خطاهای شنوائی ، خطاهای زمان و مکان ، خطاهای حرکتی و خطاهای تخمین وزن یا وضعی – عضلانی.

      خطاهای بینایی : این خطاها بیشتر به ” ادراک اشکال هندسی ” مربوط می شوند که در موقعیت های زیر به وضوح قابل مشاهده و سنجش می باشد.

      1nnnnnnnnnn

      Untitled-1

      18

      Untitled-5

       

      – اندازه و فاصله دو خط عمودی و افقی : اگرطول دو پاره خط عمودی و افقی کاملاً مساوی باشند. خط عمودی بزرگتر و بلندتر از خط افقی به نظر میرسد.

      – فضای باز و بسته : از دو فضای هندسی یا دو سطح مساوی “مثلاً دو مربع ” ، آنکه یک ضلعش باز باشد بزرگتر نشان داده می شود.

      – مجاورت اشکال : از دو شکل اعم از دایره یا هر شکل هندسی دیگر، که دارای سطحی مساوی هستند ، سطحی که در مجاورت شکل بزرگتر و یا به وسیله سطوح بزرگتر دیگری محاط شده باشد ، کوچکتر از شکلی به نظر می رسد که در مجاورت شکل کوچکتر مشابه خود باشد.

      – فضای پر و خالی : فضای پر یا هاشورزده ، ازفضای خالی بزرگتر به نظرمی رسد ، همچنین سطوح دارای خطوط عمودی و موازی یکدیگر ، آن سطح را بلندتر از سطحی که دارای راه یا خطوط افقی است نشان می دهد.

      – برتری اشکال هندسی : اندازه و نوع اشکال هندسی در جلب توجه و ادراک اولیه مؤثر است مثلاً از سه شکل دایره ، لوزی و مثلث ، اول دایره بعد لوزی و سپس مثلث مورد توجه قرار میگیرد و به همان نسبت بزرگتر جلوه می کند فاصله اشیاء و افراد نسبت به فرد ادراک کننده : دوری و نزدیکی اشیاء یا اشخاص ، در تخمین اندازه ی آنها مؤثر است. در این قبیل خطاها ،پدیده ی ثبات ادراکی مطرح می شود که تجربه های گذشته ی ما ، در شدت و ضعف این خطاها نقش اساسی دارند.

      – خطاهای هندسی کلاسیک : که در آزمایشگاه روانشناسی بارها آزمایش شده و به اثبات رسیده است و معمولاً آنها را به نام کشف کننده ی آن نامیده اند . از جمله خطاهای متداول ادراک میباشند.

       

      Untitled-6

      w6w20050411132905311ab5698

      k54gwn

      Untitled-2

      4206

       

      نظریه های خطاهای ادراکی :

      نظریه گشتالت : این نظریه بر اهمیت روابط بین محرکها تأکید دارد.اگرچه در یک روش و اصول کلی ، می توان خطاهای ادراکی را بر این اساس تبیین کرد، ولی استثناهایی را که بنا بر “تقابل” و ” رد تصویرهای شکلی” وجود دارند، شامل نمی گردد.

      نظریه فاصله ی ظاهری: در این  نظریه تأکید بر این است که خطاهای ادراکی شکلی ، که شامل نشانه های تصویری عمق هستند ، مکانیزم های ثبات را درگیر می سازند، اگرچه ممکن است چنین تبیینی درباره ی تجربه های عمق و ثبات در ترسیم صحنه های سه بعدی درست باشد ولی درباره ی بسیاری ازخطاهای شکل در نظریه کلاسیک خطاها قابل استناد نیست.

       

      طراحی معماری مرکز علوم فائِــنا

      حجم اصلی بنا، به کمک مجموعه ای از مخروط های بتنی از زمین برخاسته و دیدی نسبتا ازاد به اطراف را محقق ساخته است و به موازات گشودگیِ قابل توجهی در مقیاس شهری را نیز سبب شده است. فضای حاصل از این بلندشدگی حجمی بنا گونه ای جدید از فضای شهری را سبب شده است؛ منظری سرپوشیده از بالا، با پستی و بلندی هایی که ارام ارام رو به اطراف گشوده می شوند.فضاهای ورودی موزه و کتاب فروشی و سالن تئاتر مجموعه در وسط مخروط های بتنی قرار گرفته اند. مسیر های حرکتی موجود در محوطه همگرایی بین شهر و ساختمان را به نمایش می گذارد. حجم کلی بر اساس ترکیب مسیرهای حرکتی است طراحی شده است،این پلْ ساختمانِ کرم مانند با حرکتش در بافت چشم اندازهایی را از محوطه های نمایشگاهی به اطراف می گشاید و بافت پیرامونی را نیز در فضاهای نمایشگاهی درگیر می سازد. در گالری اصلی، حدید، چشم اندازی دهنه ی اتشفشان مانند ایجاد کرده است که امکان داشتن چشم اندازهایی قطری از دیگر سطوح را نیز فراهم می اورد این مخروط های دهنه مانند ارتباط ارگانیک میان بیرون و حجم رازالود و دینامیک درون را رقم می زند. و از بتن خود متراکم شونده برای ساخت این ساختمان مورد استفاده قراد گرفته است.

      معمار : زاها حدید

      طراحی معماری مرکز علوم زاها حدید

       

       

      طراحی معماری مرکز علوم زاها حدید

      طراحی معماری مرکز علوم زاها حدید8973

      طراحی معماری مرکز علوم زاها حدید

      طراحی معماری مرکز علوم زاها حدید

      طراحی معماری مرکز علوم زاها حدید

      508px-Bihhzad_001

      کمال الدین بهزاد (نگارگرایرانی – ١۴۶٠/٨۶۵ ق-١۵٣۵/٩۴٢ق) هنرمندی نوآور و چیره دست که راهی درعرصه نگارگری ایرانی گشود و تاثیری وسیع بر کار نقاشان بعدی درایران، هند، ترکیه و آسیای میانه گذاشت.

      گویا درکودکی یتیم شد. روح الله میرک در هرات سرپرستی اش را برعهده گرفت و به اوفن نقاشی آموخت (از پیر سید احمد تبریزی نیز به عنوان استاد وی نام برده اند) بهزاد در محفل میرعلی شیرنوایی و به تشویق و حمایت اوپرورش فکری وهنری یافت. سپس به خدمت سلطان حسین بایقرا درآمد (حدود١۴٨۵/٨٩٠ق). پس از استیلای ازبکان برهرات، مدتی دراین شهرباقی ماند و به فعالیت خود در دربارجدید ادامه داد. بعدها به تبریز رفت و در دربار شاه اسماعیل صفوی به سرپرستی کتابخانه و کارگاه هنری منصوب شد (١۵٢١/٩٢٨ق). این سمت را تا اوایل سلطنت شاه تهماسب اول نیز بر عهده داشت. در زمان اقامت درهرات و تبریز به پرورش شاگردان برجسته ای چون قاسم علی ” شیخ زاده ” و “میرمصور” همت گماشت. او در تبریز درگذشت و در جنب مقبره شیخ کمال خجندی به خاک سپرده شد. نقاشی های بسیاری را به بهزاد منصوب کرده اند؛ ولی عقیده رایج بر آن است که فقط ٣٢ تصویر را می توان از آثار راستین او به شمار آورد. البته این آثار فقط بر ده سال ازدوران طولانی فعالیت هنریش گواه می دهد(١۴۶٨/٨٩١ق– ١۴٩۵/٩٠١ق). همه کارشناسان شش نگاره نسخه بوستان سعدی موجود در دارالکتب قاهره را جزو مهم ترین آثارش محسوب می کنند. در دو نسخه خمسه نظامی موجود در کتابخانه بریتانیا نیز هجده اثر بهزاد را می توان تشخیص داد. بهزاد در مکتب هرات پرورش یافت. ولی با توانایی شگرفی که در ترکیب بندی، هماهنگی رنگها وتوازن شکلها داشت، باعث و بانی تحولی مهم درسنت نقاشی ایرانی شد. او به مدد خطوط شکلساز و قوی و پویا، پیکره های یکنواخت و بی حالت در نقاشی پیشین را به حرکت درآورد. طبیعت و معماری رابه مکان فعل وعمل آدمها بدل کرد و دراین محیط، برای هرپیکر جایی مناسب درنظر گرفت.

      366px-Behzad_soltan_hossein_right

      بابهره گیری ازتاثیرات متقابل رنگ ها،بخش های مختلف تصویر راباهم مرتبط ساخت. به منظور استحکام ساختار کارش به روش های هندسی ساختمان ترکیب بندی روی آورد. بدین سان، او توانست میان آدمها، اشیاء و محیط ارتباطی منطقی برقرار کند، که دستاوردی تازه در نقاشی ایرانی بود. تفسیر واقعگرایانه از رویدادهای داستان و توجه به جلوه های زندگی واقعی، وجه دیگری از نوآوریهای بهزاد بود. او در تجسم محیط و زندگی و کار مردم، گاه تیزبینی بسیار ازخودنشان می داد (مثلا، کارگرانی که با تقسیم کارمعین کاخی رابنامی کنند و درمیان آنها یک زنگی ناوه کش نیزدیده می شود، خدمتکارانی که وسایل ضیافت شاهانه را تدارک می بینند، غلامی که حوله در دست ایستاده تا پای خواجه اش را خشک کند.) بااین حال بهزاد هیچ گاه برداشت معنوی از مضمون داستان را فدای توصیف وقایع عادی نمی کرد. ازسوی دیگر، اوبرای تجسم دنیای واقعی روشی مبتنی بر اصول زیبایی شناسی نگارگری ایرانی را برگزیده بود و از این رو، واقعگرایی او ماهیتاً با طبیعت گرایی اروپایی تفاوت داشت. درنقاشی بهزاد، احساس و تعقل به طرزی ظریف و هنرمندانه متعادل شده اند.

       

      414px-Yusef_Zuleykha_detail

       

      در حقیقت، نحوه نگارش او به انسان با شیوه کاربست رنگ و خط و به طورکلی با چگونگی انتظام ساختار آثارش انطباق کامل دارند. این محتوای انسان گرایانه و قالب ملازم با آن، در تاریخ نقاشی ایرانی بی سابقه است. نظر به شهرت بهزاد طى قرنها کسان بسیارى کارهاى او را تقلید کرده اند و نامش را بر تصویرهاى بیشمار گذاشته اند از اینرو تمیز دادن تصویرهاى اصلى او کار دشوارى است. این تحقیقات مخصوصاً پس از برپا شدن نمایشگاه هنر ایرانى در لندن (۱۹۳۱ م.) تا حدى به نتیجه رسیده است. اساس اطلاعاتى که از کار او در دست است تصویرهایى است که با امضاى اصیل او در نسخه اى از بوستان سعدى نقش شده. و اینک در کتابخانهٔ ملى قاهره مخزون است. شیوهٔ بکار بردن رنگهاى گوناگون و درخشان تصویرها از حساسیت عمیق بهزاد نسبت به رنگها حکایت میکند. از این تصویرها چنین برمىآید که بهزاد بیشتر برنگهاى به اصطلاح «سرد» (مایه هاى گوناگون سبز و آبى) تمایل داشته، اما در همه جا با قرار دادن رنگهاى «گرم» (بخصوص نارنجى تند) در کنار آنها، به آنها تعادل بخشیده است. تناسب یک یک اجزاى هر تصویر با مجموعهء آن تصویر شگفتانگیز است. شاخه هاى پرشکوفه و نقش کاشیها و فرشهاى پرزیور زمینهء تصویرها نمودار ذوق تزیینى و ظرافت بىحساب بهزاد است. اما بیش از هر چیز واقع بینى اوست که کارهایش را از آثار نقاشان پیش از او متمایز ساخته است. این واقع بینى بخصوص در تصویرهایى بچشم میخورد که صرفاً جنبهء دربارى ندارد و نشان دهندهٔ زندگى عادى و مردم معمولى است (شیر دادن مادیانها به کرهها در مزرعه، تنبیه کسى که به حریم دیگرى تجاوز کرده، خدمتکارانى که خوراک مىآورند، روستائیان در کشتزار و غیره). دیگر اینکه صورت آدمها به صورت عروسک وار و یکنواخت نقاشیهاى پیش از بهزاد شبیه نیست. بلکه هر صورتى نمودار شخصیتى است و حرکت و زندگى در آن دیده میشود. آدمها در حال استراحت نیز شکل و حالاتى طبیعى دارند. بر کارهاى دیگرى که به بهزاد منسوب است امضاى مطمئنى دیده میشود. به این جهت، تنها سبک تصویرها (ترکیب بیمانند نقشهاى تزئینى با صحنه هاى واقعى) میتواند راهنمائى براى تمیز دادن کارهاى اصیل او بشمار آید. در میان تصویرهاى بیشمارى که در کتابها یا جداگانه بنام بهزاد موجود است اختلاف عقیده میان خبرگان بسیار است. اما بهرحال بسیارى از این کارها اگر ازآن خود استاد نباشند وابسته به مکتب او هستند. برخى از کتابهایى که با تصویرهاى منسوب به بهزاد مزیناند ازین قرارند: گریز یوسف از زلیخا [بوستان سعدی] (١۴٨٨/٨٩٣ ق)، جنگ شترسواران، ساختن قصر خورنق [خمسه نظامی] (١۴٩٢/٨٩٨ ق)، حضرت محمد (ص) وخلفای راشدین [حیرت الابرار میرعلیشیرنوایی] (حدود١۴٩۵/٩٠١ ق)، صورت شیبک خان (حدود١۵٠٨/٩١۴ق(. نفوذ بهزاد بیش از هر چیزى در کار شاگردان او دیده می شود. برخى از شاگردانش، مانند قاسم على و آقا میرک، در کار خود بیش و کم به پاى استاد رسیدند. با آنکه در زمان صفویه سبک مینیاتورسازى بار دیگر دچار تحول شد، نزدیک نیم قرن پس از بهزاد نفوذ او در کار نقاشان بچشم میخورد. نقاشان هراتى سبک بهزاد را به بخارا بردند و آنرا در دربار خاندان شیبانى پرورش دادند. کتابى بنام مهر و مشترى که در ۹۲۶ ه . ق. در بخارا استنساخ شده نمودار آن است که سبک بهزاد در بخارا بهتر از تبریز حفظ شده است. مهاجرت برخى از نقاشان سبب اشاعهء سبک بهزاد در هندوستان نیز گردید. ساختن قصر خورنق، اثری از استاد کمال‌الدین بهزاد

      448px-Behzad_timur_egyptian

       

      روش های مختلفی در طراحی و اجرای سیستم های سازه ای وجود دارند که دارای نقاط قوت و ضعف بسیاری هستند , در همین راستا بر ان شدیم تا به بررسی سیستم های سازخ ای اجرایی در ایران و نیز معرفی سازه های نوین بپردازیم تا هم فزونی بر اطلاعات سازه ای معماران عزیز باشد و هم دیدی متفاوت و اطلاعاتی جدید نسبت به سازه های نوین ارایه شود.
      امید است با یاری خداوند متعال بتوان بر کیفیت مطالب افزود تا رضایت خاطر خوانندگان گرامی حاصل شود.

      گروه سازه ای مرکز تخصصی معماری ایران 
      مهرماه ۹۱

       

      مرتضی کاتوزیان

       

       

      مرتضی کاتوزیان در ۱۱ تیرماه ۱۳۲۲ در خانواده ای متوسط و هنر دوست در تهران به دنیا آمد. از کودکی عاشق نقاشی بود و تمام اوقات او بدون مربی صرف فراگیری این هنر می شد. در سال ۱۳۳۹ به طور حرفه ای به کار گرافیک و نقاشی روی آورد.

      مرتضی کاتوزیان

       

      در زمینه گرافیک تعداد بسیاری پوستر، آرم، جلد کتاب و بروشور ساخت

      سال ۱۳۵۳ مسئولیت برگزاری نمایشگاه بین المللی گرافیک تهران با عنوان گرسنگان آفریقا توسط سازمان جهانی را قبول و بشکل آبرومندانه ای به انجام رساند و برنده جایزه پوستر همبستگی شد
      او از پایه گزاران سندیکای گرافیست ها در سالهای قبل از انقلاب و ۲ سال عضویت هیات مدیره آن بود. طی سالهای گذشته در نمایشگاههای جمعی بسیاری شرکت و ۴ نمایشگاه انفرادی برگزار کرد. تمامی آنها به دلیل کیفیت بالای آثار ارائه شده و نگاه محبت آمیزی که به انسانها و مسائل مربوط به زندگی آنها در نقاشی هایش بود پر بیننده ترین نمایشگاههای تاریخ هنر ایران شد
      به عنوان مثال درسال ۱۳۶۸ نمایشگاه نقاشی هایش در موزه هنرهای معاصر تهران در سال طبق آمار رسمی ۲۰ هزار بازدید کننده داشت

      با ۹۴اثر خود در خردادماه ۱۳۸۷    آخرین نمایشگاهش را  در مجموعه فرهنگی تاریخی سعد آبادبرگزار کرد،

      روز چهارشنبه ۲۹ خرداد ماه از طرف سازمان یونسکو به پاس فعالیتهای ۵۰ ساله اش در زمینه نقاشی و ۳۰ سال تعلیم مخلصانه به جوانان ایرانی طی مراسم با شکوهی مفتخر به دریافت لوح تقدیر این سازمان شد
      در مدت ۳۰ سال تدریس نقاشی از آتلیه کوچک او ده ها نقاش تقدیم جامعه هنری شد

      مرتضی کاتوزیان

      برای معرفی و تشویق شاگردانش سه نمایشگاه جمعی برای آنان بر پا کرد و در یک نمایشگاه بهمراه آنان در موزه هنرهای معاصر تهران شرکت کرد. به همت او در سال ۱۳۸۴ کتابی از نقاشی های هنرجویانش چاپ و مورد استقبال مردم قرار گرفت
      اکنون تعدادی از آن هنرجویان از نقاشان و هنرمندان بنام ایران هستند و هر کدام در آموزشگاه نقاشی خود به تعلیم هنرجویان بسیاری مشغولند
      تاکنون ۴ جلد کتاب از آثار نقاشی مرتضی کاتوزیان به چاپ رسیده و تعداد زیادی از آثار او به صورت پوستر ارائه شده است. ۵عدد از آثار این نقاش در موزه هنرهای معاصر تهران و تعداد زیادی در کلکسیون مجموعه داران ایرانی و خارجی در کشورهای مختلف نگهداری می شود
      در دوران جوانی ساعات فراغت خود را به ورزش می گذراند. در سال ۱۳۴۹ برای اولین بار در ایران صاحب کمربند سیاه کاراته شد. طی سالیان بعد شاگردان لایقی در این زمینه تربیت کرد. اکنون با کمربند سیاه دان ۷ از پیش کسوتان این ورزش محسوب می شود

      مرتضی کاتوزیان

       

      مرتضی کاتوزیان

       

       

      منبع:سایت هنرمند

       

       

      Leah__e

       

      رئالیسم

      رئالیسم به صورت جامع و کلی به مفهوم حقیقت، واقعیت و وجود مسلم، و نیز نفی تخیلات و امور ناممکن و غیر عملی است. رئالیسم در هنرهای تصویری و ادبیات٬ نمایش چیزها به شکلی است که در زندگی روزانه هستند٬ بدون هرگونه آرایش یا تعبیر افزون. در این شیوه از نقاشی درآن هنرمندبایددرنمایش طبیعت (طبیعت بدون انسان وبا انسان) ازهرگونه احساساتی گری خودداری کند
      در هنر نقاشی، رئالیسم به معنای نمایش اشیا و موضوعات به صورت طبیعی است، به گونه ای که نقاش تخیل و ابتکار عمل خود را در نحوه پیاده کردن آن موضوع دخالت ندهد و هر موضوع به همان گونه که در دنیای خارج دیده می شود در نقاشی به نمایش در می آید. این سبک نقاشی در اواسط قرن نوزدهم در فرانسه رواج پیدا کرد. در حقیقت به عنوان شاخه ای فرعی از سبک رومانتی  بود که با این ایده که می خواست نمایش دقیقی از زندگی روزمره را نمایش دهد از آن جدا شده و خود به یک سبک    در هنر نقاشی  بدل شد

       

      ampersio

       

      امپرسیونیسم

      دریافتگری یا امپرسیونیسم شیوه هنری گروه بزرگی از نگارگران آزاداندیش و نوآور فرانسه در نیمه دوم سده نوزدهم بود که بزودی جهانگیر شد. این شیوه مبتنی است بر نشان دادن دریافت و برداشت مستقیم هنرمند از دیده‌های زودگذر با به کار بردن لخته رنگ‌های تجزیه شده و تابناک برای نمایش لرزش‌های نور خورشید. در این روش اصول مکتبی طراحی دقیق و سایه روشن کاری و ژرفانمایی (پرسپکتیو) فنی و ترکیب بندی متعادل و معمارانه رعایت نمی‌شود.
      شیوه دریافتگری به عنوان انجمنی خصوصی از سوی گروهی از هنرمندان ساکن پاریس آغاز شد و این انجمن در سال۱۸۷۴ به نمایش همگانی آثار خود پرداخت. نام این جنبش از نام یک نقاشی از کلود مونه به نام دریافتی از طلوع آفتاب (به فرانسوی: Impression, soleil levant) گرفته شده‌است. نام امپرسیونیسم را نقادی به نام لویی لِروی در یک نقد هجوآمیز ساخت. دریافتگری همچنین نام نهضتی در موسیقی است.
      در این سبک نقاشان از ضربات «شکسته» و کوتاه قلم مو اغشته به رنگهای خالص و نامخلوط به جای ترکیب‌های ظریف رنگها استفاده می‌کنند. مثلا، به جای ترکیب رنگهای ابی و زرد برای تولید سبز انها دو رنگ ابی و زرد را مخلوط نشده بروی بوم قرار می‌دهند تا رنگها «حس» رنگ سبز را در نظر بیننده به وجود بیاورد. انها در نقاشی صحنه‌های زندگی مدرن در عوض جزئیات، تأثیرات کلی واضح را نشان می‌دهند.

      هنرمندان مطرح

      * ژرژ سورا
      * کلود مونه
      * پیر آگوست رنوار
      * آلفرد سیسلی
      * کامی پیسارو
      * ادگار دگا
      * پل سزان

       

      post ampersion

      post ampersi

      پست امپرسیونیسم

      پس از امپرسیونیسم یا «پست امپرسیونیسم» را «ادراک گرایی الحاقی » هم خوانده اند. گروهی از نقاشان امپرسیونیست کوشیدند که مرزهای تازه ای را در هنر نقاشی به وجود آورند. لیکن این کوشش، کوشش جمعی و برای هدفی خاص نبود. بدین جهت مکتب پست امپرسیونیسم را مرحله ای الحاقی از همان تحول امپرسیونیست ها تلقی می کنند. ژرژ سورا، با شیوه «دیویز یونیزم» یا نقطه پردازی ، جنبه های علمی و فیزیک رنگ را وارد عالم نقاشی کرد. ون گوک ، گرایش های اکسپرسیونیستی را درآثارش نشان داد و با قلم زنی های دیوانه وارش برسطح بوم، بیانگر جنون و عصیان عصر خویش شد.

      معروفترین هنرمندان این سبک پل سزان، ونسان ونگوگ و پل گوگن بوده اند

      خصوصیات مکتب پست امپرسیونیسم
      الف : پیروان این مکتب درصدد پیشبرد انقلاب مانه و ادامه سبک امپرسیونیسم بودند
      ب : همانند نقاشان امپرسیونیست همچنان تجربیات معطوف به رنگ و نور را درآثارشان ادامه دادند
      ج : از لحاظ شیوه های بیان در نقاشی ، هریک از هنرمندان این مکتب، روش خاص خود را درآثارشان ارائه دادند

      (گروهی برساختار و سازماندهی عوامل متشکله آثار خویش تأکید داشته وبه هندسه اثر ومسائل مربوط به قوانین ریاضی وتعادل و تناسب ونظم و هماهنگی سطوح و فرمها می پرداختند وگروهی دیگر هم بدون اعتنا به طراحی و ساختمان فرمها، آزادانه تجربیات رنگینی را می آفریدند.
      د. هنرمندان این مکتب پایه گذار مکاتب نقاشی فوویسم، کلاسیک نو، کوبیسم، سمبلیسم و آبستره شدند
      چون انچنان فرقی با هم ندارند و شاید تشخیصشون سخت باشه و در حقیقت در راستای همون سبک امپرسیونیسم هستند ، در همین مرحله یک تعریف خلاصه ازش عنوان کردیم که نمونه کارها در کنار هم قرار بگیره

       

      neo amper

       

      neo amperr

      نئوامپرسیونیسم

      نودریافتگری یا نئوامپرسیونیسم (به انگلیسی: Neo-Impressionism) جنبشی در نقاشی فرانسوی بود که هم ادامه دهندهٔ دریافتگری (امپرسیونیسم) بود هم واکنشی در برابر آن
      نودریافتگری مانند دریافتگری دلمشغول بازنمایی رنگ و نور بود، ولی بر خلاف دریافتگری می‌کوشید که آن را بر مبانی علمی استوار کند. اساس نظریهٔ نودریافتگری، دیویزیونیسم و تکنیک مرتبط با آن نقطه چینی (پوانتیلیسم) بود. یعنی نقطه‌های مجزا با رنگهای خالص را به گونه‌ای در نقاشی به کار برده می شوند که در صورت دیده شدن از فاصلهٔ مناسب، حداکثر شفافیت و درخشش را به دست دهند. در چنین نقاشی‌هایی نقطه ها هم اندازه‌اند و به گونه‌ای انتخاب می شوند که با مقیاس تابلو هماهنگی داشته باشند. هنرمندان این مکتب با استفاده از این دیدگاه علمی، قصد نمایش ذرات بنیادین (نور و رنگ) را در آثار تجسمی خود داشته اند

      نودریافتگری عمر چندانی نداشت و هنرمندان مطرح ان عبارتند از
      ژرژ سورا
      جرج لمن
      ویلی فینچ
      پل سیگناک

       

      exper

      اکسپرسیونیسم انتزاعی

      هیجان‌نمایی انتزاعی یا اکسپرسیونیسم انتزاعی شیوه‌ای است که در سال ۱۹۱۲ از اکسپرسیونیسم و با انتشار مجلهٔ سوارکار آبی ایجاد شد.
      این سبک آمیزه‌ای از هیجان اکسپرسیونیستی، نگاره‌های ساده بدوی(نقاشی شنی سرخپوستی و باغ‌های ذن)و تجربه‌ای از نظم در غالب بی نظمی بود. هنرمندان این سبک بیش از آنکه در سبک باهم شباهت داشته باشند،در نگرش و دیدگاه دارای وجه اشتراکند: همه می‌خواهند قیود و تکنیک‌های سنتی و دستوری را زیر پا بگذارند و ضوابط دیرینهٔ زیبایی شناختی را لغو اعلام کنند. که نمونه بارز آن نقاشی‌های جکسون پولاک است.
      اکسپرسیونیست انتزاعی نوعی یورش بی پروا علیه تمام قواعد فرم و کمپوزیسون و رنگ است و هیچ قاعده ایی را بر نمی تابد. هر انچیزی که مدرنیسم تعلیم داده بود را زیر پا می گذارد. درحقیقت سبکی است برای نفی تمام سبک های پیشین

      هنرمندان مطرح
      جکسون پولاک
      واسیلی کاندینسکی
      پل کله
      فرانتس مارک
      هانری ماتیس
      مارک توبی
      آرشیل گورکی
      ویلهم دکونیگ
      مارک روتکو
      معلمین تمام اکسپرسیونیست های انتزاعی نقاشان رئالیستی بودند

      kubism

       

      kubissm

      کوبیسم

      حجم‌گری٬ یا کوبیسم  یکی از سبک‌های هنری است
      کوبیست ها جهان مرئی را به طریقی بازنمایی نمی کردند که منظری از اشیا در زمان و مکانی خاص تجسم یابد. آنان به این نتیجه رسیده بودند که نه فقط باید چیزها را همه جانبه دید، بلکه باید پوسته ظاهر را شکافت و به درون نگریست. نمایش واقعیت چند وجهی یک شی مستلزم آن بود که از زوایای دید متعدد به طور همزمان به تصویر در آید، یعنی کل نمودهای ممکن شیء مجسم شود. ولی دستیابی به این کل عملا غیر ممکن بود. بنابراین بیشترین کاری که هنرمند کوبیست می توانست انجام دهد، القای بخشی از بی نهایت امکاناتی بود که در دید او آشکار می شد. روشی که او به کار می برد تجزیه صور اشیاء به سحطهای هندسی و ترکیب مجدد این سطوح در یک مجموعه به هم بافته بود. بدین سان، هنرمند کوبیست داعیه واقعگرایی داشت، که بیشتر نوعی واقعگرایی مفهومی بود تا واقعگرایی بصری.

      هنرمندان
      ژرژ براک
      پابلو پیکاسو
      خوان گریس

      البته توجه کنید کوبیسم دارای ۳ مرحله بود و اثار کوبیسم درون زمان خیلی تغییر کردند. هر چند به طور خلاصه هدف اولیه سبک توجه به چند موضوع به صورت همزمان بوده مثلا عکس هم نیمرخ را نشون بده هم تمام رخ و برای اینکار شکل را به اشکال هندسی تقسیم می کردند

      funeral_big

       

      فوتوریسم

      آینده‌گری یا فوتوریسم یا فیوچوریسم: Futurism) یکی از جنبش‌های هنری اوایل قرن بیستم بود
      فتوریستها از گذشته بدشان میاید و مخصوصا از فکرهای گذشته در مورد هنر و سیاست خیلی بدشان میاید. آنها در جنبش فتوریست عشقی به سرعت، تکنولوژی و خشونت نشان می دهند. برای فتوریست‌ها ماشین، هوا پیما و شهرهای صنعتی نشانه‌های بسیار مهمی هستند بخاطر این که پیروزی انسان را بر طبیعت نشان میدادند
      اساس شیوه ی «فوتوریسم» بر این است که : «حرکت اشیاء در فضا درست مانند نوسانات نور یا صوت سبب افزایش و یا تغییر شکل آنها می شود.
      معمولاً ذات «حرکت» موضوع کارهای هنرمندان «فوتوریست» است . نقاشان فتوریسم موضوعات جدیدی را وارد نقاشی نمودند . مثال: «هیاهوی خیابان به درون اتاق نفوذ می‌کند»، «قطار تندرو»، «آیین دفن یک هرج و مرج طلب» و نظایر آن
      نقاشان فوتوریست عمومن با تکرار حرکت شکل ها و خطوط سعی در نمایش حرکت و تغییر داعمی شکل ها داشتند
      از ضرب-آهنگ خطوط منحنی و شکسته در تابلو برای نمایش حرکت استفاده شده است

      787px-'View_from_the_Dunes_with_Beach_and_Piers,_Domburg',_oil_and_pencil_on_cardboard_painting_by_Mondrian,_1909,_Museum_of_Modern_Art,_(New_York_City)

      مینیمالیسم

      مینی مالیسم یا کمینه گرایی، مکتب هنری است که اساس آثار و بیان خود را بر پایه سادگی بیان و روش‌های ساده و خالی از پیچیدگی معمول فلسفی و یا شبه فلسفی بنیان گذاشته‌است
      مینی مالیستها معتقدند با حذف حضور فریبنده ترکیب بندی و استفاده از موارد ساده و اغلب صنعتی که به شکلی هندسی و بسیار ساده شده قرار گرفته باشند،می توان به کیفیت نـاب رنگ، فرم،فضا و ماده دست یافت. از هنرمندان این سبک می‌توان به دیوید اسمیت،دونالد جاد،ارنست تروا، سول لویت، کارل آندره، دن فلاوین، رابرت رایمن، رونالد بلادن و ریچارد سِرا اشاره کرد. آثار هنر مندان مینی مالیست گاه کاملاً تصادفی پدید می‌آمد و گاه زادهٔ شکل‌های هندسی ساده و مکرر بود. مینی مالیسم نمونه‌ای از ایجاز و سادگی را در خود دارد و بیانگر سخن رابرت براونینگ است: (Less is more) «کمتر غنی تر است»

      The_Persistence_of_Memory

      سورئالیسم

      سورئالیسم عبارت است از دیکته کردن فکر بدون وارسی عقل و خارج از هر گونه تقلید هنری و اخلاقی
      این مکتب در فرانسه ایجاد شد و مکتبی فراواقعی بود. اساس تفکرات پیروان این مکتب نظرات فروید بود.
      یعنی توجه به ضمیر ناخودآگاه که قسمت اعظم افکار انسان را شکل میدهد.
      هنرمندان سورئالیسم یا فراتراز رئالیستها ، معتقدند که باید سدها را شکست . سدهای جسمانی و روانی میان هشیار و ناهشیارو جهان بیرون و درون را برانداخت تا بتوان واقعیت برتری را بوجود آورد که در آن واقعی و غیر واقعی و اندیشه و عمل با هم روبرو شوند و در هم بیامیزند و بر سراسر زندگی چیره شوند
      نقاشان معروف

      سالوا دردالی ، ماکس ارنست ، هانس آرپ ، رنه مارگریت ، میرو ، کیریکو و کالدر

      2010-3-24-graffiti-budapest

      گرافیتی

      گرافیتی یا نقاشی دیواری به آن دسته از دیوارنوشته ها یا نقاشی هایی گفته می شود که با انگیزه ای شخصی روی در و دیوار شهر ها و اماکن عمومی کشیده می شود.این کار تقریبا در همه جای دنیا با منع قانونی مواجه است. گرافیتی با نوشته های سر دستی و یادگاری های روی دیوار متفاوت بوده و نیز مختص سن یا طبقه فزهنگی و اقتصادی خاصی نیست

       

      اپ آرت

      ویکتور وازارلی / نقاش, طراح و نویسنده مجارستانی / ۱۹۹۷- ۱۹۰۶
      او را پدر «اپ آرت» می نامند. از جمله هنرمندانی است که بر امکانات کاربردی انتزاعی تأکید کرده اند. در آکادمی هنرهای بوداپست آموزش دید. از طریق مهوی – ناگ با آثار مالویچ, کاندینسکی, گریپوس, لوکوربوزیه و موندریان آشنا شد. به شدت تحت تأثیر زیبایی شناسی کنستراکتیویسم و کارکردگرایی باهاوس قرار گرفت. ابتدا کار خود را در مقام طراح گرافیک آغاز کرد, سپس به نقاشی روی آورد (۱۹۴۴) و چندی بعد به جستجو و تجربه در زمینه های رنگ و خطای بصری دست زد و با از میان برداشتن مرز نقاشی و مجسمه سازی, مفهوم عام هنر دوبعدی و سه بعدی را مطرح کرد. هدف وی ایجاد ارتعاش در شبکیه چشم تماشاگر بود.
      آثار اولیه اش مشتمل بودند بر طرح های خطی سیاه و سفید بر روی کاغذ, ورق شفاف پلاستیک یا شیشه. ولی در دهه ۱۹۶۰, با بهره گیری از تباین رنگ های درخشان و قواعد ریاضی, اشکال هندسی را به صورت مربع, دایره, مثلث, مستطیل و چند وجهی, به گونه ای خلق کرد که حرکت پیشایندگی و پسروندگی را به تماشا القا کنند

      واژه باروک توسط مورخین هنربرای تبیین سبکهای غالب هنری در سالهای ۱۶۰۰ تا ۱۷۵۰ میلادی مورد استفاده قرار گرفته است. معنای اصلی این وازه غیر عادی و معوج است که البته باروک دیگر به این معنا به کار نمی رود.
      هنر باروک هنری است که از یک سو با دین و متولیان کلیسا مربوط می شود و از سوی دیگر گرایش به تجمل گرائی و مادیات در ان دیده می شود
      هنر باروک دارای ارزش فراوانی بوده ودارای هنرمندان معروفی .چون: کارا واجو- روبنس- رامبراند- هالس- ولاسکز و … بوده است
      این سبک به شدت انسان‌گرا بوده و در نقاشی‌های بسیاری از هنرمندان، باروک تصاویر انسانی محسوس است و در اکثر آثارشان، شمار فراوانی از تصاویر انسانی به چشم می‌خورد که شاید بتوان گفت، این ویژگی به یادگار مانده از عصر رنسانس است
      از دیگر ویژگی‌های هنری سبک باروک، می‌توان توجه به نهادهای غیر دینی و دنیوی و حفظ تعادل و وحدت‌آفرینی میان عناصر گوناگون و متعدد را برشمرد؛ به گونه‌ای که تعادل از طریق هماهنگی اجزا در تابعیت از کل حاصل می‌شود

      abstre

      آبستره

      یکی از اقدامات متهورانه که در نقاشی قرن بیستم به وقوع پیوست، نهضت هنر «آبستره» بود. عده‌ای لغت «آبستره» را به معانی «انتزاع و تجرید» تعبیر و معنی می‌کنند و معتقدند که کلیه‌ٔ آثار انتزاعی و تجریدی، معنی ترجمه‌شده‌ای از کلمه‌ٔ آبستره هستند در حالی‌که چنین نیست؛ می‌توان گفت هنر «آبستره» به آن‌گونه آثاری گفته می‌شود که بسیار مجهول و نامحسوس و غیر قابل پیش‌بینی و به‌دور از انتظار مخاطبان است و در این خصوص یکی از معروف‌ترین مفسرین و مبلغین هنر آبستره «میشل سوفِر» فرانسوی گفته است: «من هنری را آبستره می‌نامم که یادآور هیچ‌گونه واقعیت شکلی نباشد، حتی اگر نقطه‌ای باشد که هنرمند از آن آغاز به کار کرده باشد.»
      کلیهٔ آثار آبستره از نوع نقاشی، صرفاً برای دیدن و تماشا کردن و از نوع آثار حجمی، صرفاً برای لمس کردن نه برای لذت بردن و به خاطر سپردن ساخته می‌شوند؛ بنابر این هیچ‌یک از مخاطبان نباید در مواجههٔ این آثار انتظار رؤیت یک صفت اخلاقی یا یک فضیلت معنوی را داشته باشند؛ زیرا هنرمندان این‌گونه آثار بدون در نظر گرفتن هیچ‌گونه قصد و موردی به خلق آن دست می‌زنند به همین دلیل آثار آبستره هرگز مشمول نقد منطقی نمی‌شوند، چون از یک ذهن و فکر منطقی تراوش نکرده‌اند که انتظار چنین نقدی از آنان برود. هنرمندان آبستره‌ساز هرگز نمی‌دانند که (چرا و چگونه) به این اثر رسیده‌اند ولی هنر انتزاع و تجرید، دارای هدف و مقصودی کاملاً معنی‌دار و غایتی اخلاقی-انسانی است. «انتزاع» مصدر اسم فاعل منتزع بوده و به معنی «جدا شدن و خلاصه شدن» است، از همین رو با معنی تجرید می‌تواند مفهوم نزدیک داشته باشد؛ چون تجرید نیز به معنی «مجردشدن، رها بودن و تنهایی جستن» است و به لحاظ اخلاقیات انسانی هنر انتزاعی دارای غایات انسانی بوده و پویشی هدفمند دارد. باید یادآور شوم که هنرهای انتزاعی و تجریدی، از جمله آثار مادی بوده به همین لحاظ، دنیوی بودن این‌گونه آثار کاملاً مشخص و معلوم است. در کل، هنرهای انتزاعی به آثاری‌ گفته می‌شود که قصد دارند فرم یا شکل مورد نظرشان را تا به حدی خلاصه و تجزیه کنند که از اسم اصلی آن شى‌ء دور نشوند و قبل از این‌که آن شىء مورد نظر به نهایت خلاصه شدن برسد، دست از کار می‌کشند و دیگر آن شىء را خلاصه و تجزیه نمی‌کنند.
      هنر «آبستره» به دو دوره‌ٔ تاریخی تقسیم می‌شود. دورهٔ ابتدایی آن از سال ۱۹۱۰٫م آغاز شد و تا سال ۱۹۱۶٫م ادامه یافت. در این مرحله هنر آبستره شامل یک روند ضد طبیعت بود. دورهٔ بعدی از سال ۱۹۱۷٫م شروع گردید و با جنبش «دستایل هلند» همراه شد و تا به حال راه ویژهٔ خود را پیموده است. اولین اثر نقاشی آبستره در سال ۱۹۱۰٫م توسط هنرمندی روسی به نام «واسیلی کاندینسکی» (۱۸۶۶-۱۹۴۴ م.) به‌وجود آمد.
      این اثر به‌وسیلهٔ آبرنگ با سطوحی رنگین و با حالتی دینامیک، بدون توجه به جنبهٔ نمایشی آن‌ها کشیده شده است. در همین سال کاندینسکی کتاب معروف خود به نام «روحانیت در هنر» را به منظور توجیه کردن نکات استتیکی، جهت‌یابی جدید هنر نقاشی، به رشتهٔ تحریر در آورد. این اولین کتابی بود که در زمینهٔ هنر آبستره نگاشته شد. چیزی که کاندینسکی را متوجه هنر آبستره نمود، ابتدا یک دامن خوش‌رنگ و سپس یکی از تابلوهای خودش بود که تصادفاً به صورت وارونه در کنار کارگاهش قرار داشت. تحت این شرایط کاندینسکی در نگاه اول با تابلویی روبرو گردید که دارای رنگ‌آمیزی جالب و چشم‌گیری بود و وی قبلاً آن را نمی‌شناخت. همین تابلو وارونه نکته اصلی هنر آبستره را برایش روشن کرد. پس او چنین نتیجه گرفت که در یک تابلو رنگ‌ها و فرم‌ها هستند که به صورت مجرد نقش اصلی را ایفا می‌کنند. اما آنچه که موجب کشف اصول زیبایی‌شناسی توسط کاندینسکی گردید مطالعات و جستجوهایش در زمینهٔ موسیقی بود. وی اولین طرح‌های خود را با نام «بدیهه سرایی» و آثار کامل‌ترش را تحت عنوان «ترکیب» اسم‌گذاری کرد. آثار نقاشی کاندینسکی بسیار متنوع و به شکل‌های متفاوتی عرضه شده‌اند. آثارش در ابتدا برای بیننده دارای ارزش نمایشی است و سپس با ارزش ساختمانی جلوه می‌کند. زیرا به‌وسیلهٔ شکل‌های کوچک هندسی پوشیده از رنگ‌های شدید به وجود آمده‌اند؛ لذا از نظر بصری مانند اشیای قیمتی به‌نظر می‌آیند. کاندینسکی دربارهٔ اثر هنری چنین استدلال نموده است که «رنگ» و «شکل» فی‌نفسه عنصرهای زبانی را تشکیل می‌دهند که برای بیان (عاطفه)، کافی‌اند و این‌که به همان‌گونه که صورت موسیقایی مستقیماً بر روان اثر می‌کند، رنگ و شکل نیز همان کیفیت را دارد. تنها نکتهٔ لازم این است که رنگ و شکل را باید به حالتی ترکیب کرد که به حد کفایت، عاطفهٔ درونی را بیان کند و به حد کفایت آن را به نگرنده انتقال دهد. ضرورتی ندارد که به رنگ و شکل «نمود جسمیت» یعنی جلوهٔ اشیاء طبیعی را بدهیم. خود شکل، مبیّن معنی درونی است که متناسب با رابطهٔ هماهنگ آن با رنگ، دارای درجات شدت و ضعف است.
      هنر آبستره را که با هر گونه نمایش واقعی از موضوعات، سر ستیز دارد می‌توان به دو نوع تقسیم کرد؛ نوع اول شامل آثار هنرمندانی می‌شود که صرفاً به رنگ و فرم توجه دارند و این دو عنصر تجسمی را تنها به خاطر جلوه‌های مجرد آنها به‌کار می‌گیرند. در تابلوهای این نقاشان، اشکال و نقوش هیچ‌گونه شباهتی با نمونه‌های طبیعت و عالم واقع آنها ندارند. رنگ‌ها نیز از رنگ‌های طبیعت پیروی نمی‌کنند و از رنگ تنها به خاطر خود رنگ و از فرم صرفاً به خاطر فرم استفاده می‌شود. نوع دوم شامل آثار نقاشانی است که رنگ و فرم را علاوه بر جلوه‌های مجرد هر یک، با توجه به معانی و مفاهیم آنها بکار برده‌اند. در این روش رنگ‌ها و فرم‌ها بدون آنکه موضوع یا شیء را به نمایش در آورند، حالات عاطفی خاصی را برای بیننده ایجاد می‌کنند. چنانچه مثلاً رنگ قرمز و نارنجی می‌توانند برای انسان حالات هیجان و شور و التهاب ایجاد کنند و برعکس، رنگ‌های سبز و آبی آرامش‌بخش و تسکین‌دهنده هستند، فرم‌ها نیز به نوبهٔ خود چنین حالات روانی ایجاد می‌کنند. این قبیل آثار را به نام «آبسترهٔ اکسپرسیونیسم» می‌نامیم.
      بداهه‌سازی کاندینسکی، طلیعهٔ هنر غیر رسمی (Informal) عصر حاضر است (از ۱۹۴۵ به بعد) و ترکیب‌بندی‌های او درآمدی بر هنر کنستراکتیویسم (Constructivism) می‌باشد. در سال ۱۹۱۲٫م «کوپکا» هنرمند چکوسلواکی نیز آثار آبسترهٔ خویش را به نمایش در آورد. وی از اولین نقاشانی بود که با الهام از موسیقی به نقاشی پرداخت و لذا برخی از تابلوهای خود را به نام‌های «فوگ قرمز و آبی رنگ مایه‌های گرم» نامید. او در حدود سال ۱۹۲۰٫م با همکاری چند هنرمند دیگر از جمله «بلان گاتی» و «والنسی» گروهی را تشکیل داد.
      از نقاشان دیگر که با گرایش به سوی هنر آبستره آثاری به وجود آورد «روبر دلونه» بود. دلونه آثار شعرگونه خود را با توجه به رنگ‌های خالص به وجود آورد. خود او در مورد نقاشی‌هایش از «فرم- سوژه» نام می‌برد.
      می‌توان گفت نهضت هنر آبستره مربوط به یک منطقهٔ خاص نبود؛ این شیوه در تمام کشورهای دنیا طرفدارانی داشت که هر یک به ترتیبی جداگانه به فعالیت مشغول بودند و در عین حال از یکدیگر تأثیر می‌پذیرفتند. «مورگان روسل» و «مک دونالد رایت» از نقاشان آمریکایی بودند که از «روبر دلونه» الهام گرفتند. این دو از سال ۱۹۱۳٫م به بعد در این شیوه آثاری به وجود آوردند. در فرانسه و آلمان نیز به‌طور همزمان هنر آبستره به وجود آمد اما جنبش هنر آبستره در روسیه با کیفیتی برتر نمودار شد؛ به ترتیبی که بسیاری از نوابغ این جنبش از این سرزمین برخاستند. تعداد نقاشانی که تحت این شیوه، نقاشی نموده‌اند بسیارند. در میان آنها هستند نقاشانی که با آثارشان گرایش‌های دیگری به وجود آورده‌اند و به ترتیبی مبتکر و معرف شیوه‌های جدیدتری، در رابطه با هنر آبستره می‌باشند. این شیوه‌ها عبارت‌اند از «تاشیسم»، «سوپره ماتیسم»، «نئوپلاستیسیسم» و «کنستراکتیوسیم».
      دو مسیر عمده در هنر مدرن وجود دارد. مسیر اول – که پایه‌های آن قبل از آغاز قرن بیستم در اروپای غربی به‌ویژه در فرانسه ریخته شد- تحت عنوان کوبیسم نام‌گذاری گردید. مسیر دوم که بیشتر متعلق به قرن حاضر است و با عنوان هنر «آبستره» از روسیه آغاز شد که خود نیز به نحوی، از کوبیسم متأثر گردیده است. هدف نهایی کاندینسکی پایه‌گذار سبک آبستره این نبود که نقاشی را از محتوا پاک کند بلکه هدف او این بود که «قالبی مجرد برای تجریدات ذهنی خویش بیافریند. زیرا همان‌طور که حس رفعت‌جویی هنرمندان «گوتیک» موجب شد که معماری گوتیک مفهوم «عناصر عمودی» خود را کشف کند. به همان‌گونه نیز کاندینسکی تبیین آرمان‌های عقیدتی خویش را در ریتم‌های ویژه فرم و رنگ جستجو می‌کرد. کیفیت پویای عناصر، «تم» اصلی آثار کاندینسکی را تشکیل می‌داد. ولی این پویایی، بیشتر ناشی از حرکتی خود به خودی و درونی بود تا جنبشی آینده‌گرا. لذا در آثار او همه‌چیز در روحانیت، حرکتی پیوسته و فضایی بیکران مستغرق است و هیچ‌چیز را یارای گریز از این هستی هماهنگ و موزون نیست؛ «کل» به «جزء» رجحان اساسی آثار وی است و پل کله که در این باره می‌گوید: «هنر، مرئی کردن نامرئی است». یا به عبارت دیگر «هنر، کشف کشش‌های ناشی از جهان مرئی و امکانات اسرارآمیز بشر است که فقط روحاً می‌توان آن‌ها را حس و لمس کرد»…

      منابع:
      ۱- فلسفه هنر معاصر، هربرت رید، محمد تقی فرامرزی، انتشارات نگاه، چاپ دوم ۱۳۷۴
      ۲- سبک‌ها و مکتب‌های هنری، ایان چیلورز- هارولد آزبورن و دیگران، فرهاد گشایش، انتشارات محیا، چاپ اول ۱۳۸۰
      ۳- سبک‌های هنر از امپرسیونیسم تا اینترنت، کلود ریچارد، نصرالله تسلیمی، انتشارات بهمن، چاپ اول زمستان ۱۳۸۳
      ۴- انگیزش‌های اجتماعی در پیدایش مکتب‌های هنری (از کلاسیزم تا مدرنیسم)، اصغر فهیمی‌فر، انتشارات فلق، چاپ اول پاییز ۱۳۷۴

      کنستراکتیویسم، مکتب متداولی بود که بنیانگذار حرکتهای هنری و معماری روسیه بود و در اصل از کوبیسم الهام گرفت . هنرمندان این سبک با تاکید بر ساختار شکل و فرم، بیان مکانیت و زمانیت فضا، تداوم و استمرار فضای درونی با پیرامون، درصدد ایجاد آثار هنری، بر مبنای اصول و فنون مدرن مهندسی هستند
      هنرمندان برجسته: ولادیمیر تاتلین، نائوم گابو، آنتوان پوسنر، الکساندر رودچنکو

      roko

      روکوکو

      وازه روکوکو از وازه فرانسوی ( Rocaille ) روکای به معنی سنگریزه گرفته شده است. این وازه مخصوصا به سنگریزه ها و صدف هائی اطلاق می شودکه در تزئین غارهای مصنوعی به کار می رود. روکوکو در حقیقت ادامه شیوه باروک بود که مخوصا درفضاهای داخلی با افراط در تزئینات و ریزه کاری توام بود. در نقاشی اثار انتوان واتو را اغازگر سبک روکوکو می دانند.
      این نقاشی ها بسیار تزئین شده هستند و در آنها از رنگ های روشن و طرح های منحنی وار زیاد استفاده می گردد و از فرشتگان و سمبل های عشق به وفور استفاده می شود . پرتره نیز در این سبک معمول می باشد

      در این شیوه – همانگونه که از نامش پیداست با نوعی واقع نمائی اغراق امیز روبرو هستیم. هنرمندان این سبک می کوشند تا در باز نمائی عینی موضوعات با دوربین عکاسی به رقابت بپردازند و از ان پیشی گیرند.

       

      Timur's_army_attacks_Nerges,_Georgia

       

      20090810080251100253

      مینیاتور ایرانی

      مینیاتوردر لغت به معنی کوچکتر نشان دادن است .در نقاشی های مینیاتور، تصاویر، شباهتی با عالم واقعی ندارند. حجم و سایه روشن هم به کار نمی رود و قوانین مناظر و مرایا رعایت نمی شود. مناظر نزدیک، در قسمت پایین نقاشی و مناظر دور در قسمت بالای آن به تصویر در آمده است. تمام چهره ها به صورت “سه ربع” دیده می شوند و حدود آن را از بناگوش تا حدقه ی چشم مقابل است. البته گاهی هم چهره ها به صورت نیم رخ و به ندرت از پشت سر، تصویر شده است. هنرمند به کشیدن پیکرهای انسانی تاکید چندانی ندارد، بلکه علاقه ی او بیش از هر چیز به کشیدن لباس های فاخر بر تن شخصیت های تصویری خود است و گاهی برای نشان دادن شکل خاص پوشاک، دست و پا را می پوشاند، حتی گاه قامت را بلند تر نشان می دهد تا بهره گیری از امتیاز قبای بلند، مُیسر شود

       

      شرکت معماری آرتور و همکاران (AOA)
      تلفن: ۲۲۹۸۳۳۸۵ و ۲۲۷۰۶۶۳۱
      آدرس: فرمانیه، بلوار اندرزگو، خیابان وطن پور شمالی، بن بست هنگامه، پلاک ۳