گفت و گو با آرتور امید آذری آرشیتی برای مردم
هنرمندی که با خطوط سیال و رنگ های شاد حرکت و شادی را برای مردم می آفریند
از ایده و اسکیس تا ساخت
مجله ساختمان و کامپیوتر (خرداد وتیر ۱۳۸۴)
مصاحبه کننده:محسن نیک سرشت
روند طراحی
در طراحی خود چه روندی را دنبال می کنید؟یعنی چگونه از طراحی به بنای معماری می رسید؟
در روند طراحی ،ابتدا خطوط آشفته ای در ذهن من به وجود می آید که نهایتا از آشفتگی به کانسپت کار می رسم.این خطوط آشفته نشات گرفته از تخیلات ذهنی من به عنوان یک معمار است. البته این که این خطوط از کجا سرچشمه می گیرد و در این تراوشات از چه اندیشه ها و تخیلاتی الهام گرفته شده است ،خود بحث مفصلی است. ولی در بعضی از اسکیس هایم می توانید زیبایی ای را که ناشی از حضور این خطوط آشفته است مشاهده کنید.
به هر حال بعد از رسیدن به کانسپت ،آیتم های دیگری را دخیل می کنم ،مثل نظم و تناسبات کار به طور دقیق ،عملکردهای معماری مورد نظر ،دیدگاه های مردم ،تکنولوژی و…
البته بحث روند طراحی بحث گسترده ای است که در این مقوله باید اهمیت اتودها ،کروکی ها و اسکیس ها در روند کار اشاره کنم.در طول مسیر یک طراحی برای رسیدن به نتیجه نهایی تفکر و اندیشه های یک معمار با اتودها و اسکیس هایش همکاری نزدیکی دارند.به این صورت که تفکرات و اندیشه های معمار همواره بر اسکیس های او در طول کار حاکیت می کنند و اسکیس ها و اتودها ،اندیشه های معمار را عینی کرده به آشفتگی ذهن او سامان می دهند و همچنین باعث کشف ایده های تازه می گردند.این ارتباط به گونه ای است که مثلا در مورد لئوناردو داوینچی ،درک افکار او بدون توجه به ترسیم هایش غیر ممکن است ،چرا که تصورات گرافیکی و اسکیس هایش با افکار او دقیقا یکی هستند.
حتی به گفته ی بعضی ،کسانی که قدرت ترسیم بالایی ندارند در معماری فاقد یکی از ابزارهای اندیشیدن می باشند. شما می توانید لذت اکتشاف را در اسکیس های برخی معماران بزرگ حس کنید.در نهایت اتودها و اسکیس های قدم به قدم در فرایند طراحی هستند که کار را به نتیجه می رسانند.به گونه ای که زمانی که اسکیس های نهایی موجود باشند آنها را گاه به حساب راندو یا عکس از کارهای تکمیل شده می گذارند مانند اسکیس هایی که در اسناد آثار لوکوربوزیه موجود است ،توانایی های لوکوربوزیه را عینا به وسیله اسکیس هایش درک کنیم.
به هر حال با توجه به این مسیر فرآیند طراحی من پس از مواجه شدن با یک مساله تازه معماری و مثلا بستن یک قرارداد به محلی که باید معماری در آنجا بنا شود می روم و از زوایای مختلف و از دید مردم کروکی می زنم.برای شروع با طراحی دست آزاد ،۲۰ تا ۳۰ اتود برای کانسپت می زنم.
چرا این کار را در دفتر کارتان انجام نمی دهید؟
برای اینکه قرار است این بنا پس از ساخته شدن در معرض دید مردم قرار گیرد و اینکه مردم چه حسی نسبت به آن خواهند داشت خیلی مهم است.ارتباطی که یک بنای معماری با محیط اطراف خود دارد را تنها می توان در محلی که قرار است ساخته شود ،دریافت نه در دفتر کار .بایدهم ی ساختمان های اطراف را در ذهن ضبط کرد ،همین طور همه ی درختان و فضاهای سبز را.
من سعی می کنم فضاهای سبز را از بین نبرم و درخت ها را با بنا تلفیق کنم. در واقع درختان را به عنوان جزئی از اجزا هندسه ی بنا به صورت پیش فرض به حساب می آورم.علاوه بر این در کنار زمین خالی ،از بنایی که هنوز وجود ندار د عکس می گیرم ،سعی می کنم جز جز ساختمان را در ذهنم مجسم کنم ،خصوصا ارتفاعات را. با تصور کردن حجم های خیالی و ترکیب آنها بنایی را در ذهنم می سازم.خط آسمان را لمس می کنم و آن را با بنا تلفیق می کنم. با کشیدن خطوط به آشفتگی ذهنم سامان می دهم و با سایه روشن ها حجم را از داخل فضا بیرون می کشم.در واقع من اعتقاد دارم که معماری با نقاشی فاصله کمی دارد.به نظر من بین هنر و معماری هیچ فاصله ای نیست. من در طراحی ،کانسپت را نقاشی (راندو) می کنم هم در ذهنم و هم بر روی کاغذ ،به سایه روشن ها اهمیت می دهم تا المان هایی که باید به چشم بیایند را عقب و جلو کنم.
برای طراحی کانسپت ها ،آیا روش خاصی دارید؟
این چیزی است که ناخودآگاه تراوش می کند ،البته گاهی اوقات با تمرکز بر روی موسیقی های مختلف و الهام گرفتن از آنها ترکیب بندی هایی را که می خواهم به دست می آورم.
برای کانسپت های کارهای اجرایی تان چه ایده هایی داشته اید؟
در کارهای اجرایی ام ایده هایی مانند:پرواز ،رقص و… داشته ام و در مقوله رنگ همواره خواسته ام که رنگ در کانسپت هایم به گونه ای باشد که بنای ساخته شده شادی بخش یک شهر باشد ،شهر آرمانی من ،رنگی است.
آیا از این طراحی ها منظور خاصی هم دارید؟یا معنای آن فقط خلق زیبایی است؟
نمی توان آن ها را فقط زیبایی دانست. هر ترکیب و فرمی که در ذهن شکل می گیرد ،از یک احساس یا یک تجربه خاص تراوش می کند.در مورد کارهایم باید بگویم که همه ی کارهای من آمیخته به حس حرکت اند.یک حرکت به سوی اوج و بردن نقطه پایان. این مساله به خصوص در نماهای ساختمان ها قابل رویت است. رنگ ها را نیز با توجه به احساسات درونی خودم انتخاب می کنم.
فکر می کنید مردم قادر به درک این مسائل هستند؟و به طور کلی در انتقال این احساس و احساسی شببیه این موفق خواهید بود؟
من فکر می کنم درک زیبایی وتناسبات صحیح خصوصی تناسبی طلایی در ذات همه آدم ها نهفته است شاید به طور تخصصی برای مردم مفهوم نباشد ولی احساس و لمس زیبایی کار سختی نیست چون انسان در نهان خود همیشه در جستجوی رسیدن به کمال و زیبایی است.حتی سبک طراحی من که هنر کانسپچوال می باشد و این سبک هنوز میان مردم ملموس نیست ولی به عقیده من ،به هر حال مردم با دید وسیع زیبایی شناسی در ذات خود آن را پذیرفته اند و به طور تخصصی در آینده در مورد آن ها نقد و بررسی خواهند کرد.من فکر می کنم که یک معمار مانند کارگردان یک فیلم استو بنایی که می سازد همچون فیلمی است که بر روی پرده می رود و بنای ساخته شده از دری باز می شود و به سمت ورودی می رود تا تما بخش های دیگر مثل سکانس های این فیلم هستند. در واقع کاری که من می کنم تلفیق هنر و معماری است.
آیا تکنولوژی در این تلفیق دخیل نیست؟
من فکر می کنم که هنر تکنولوژی را می سازد ،هنر همه چیز را می سازد. دیدگاه من در مورد معماری فوق العاده هنری است.من همیشه بر این عقیده بوده ام که معماری تلفیقی از هنر و علم است.لوکوربوزیه اعتقاد داشت خانه ماشین زندگی است. این اعتقاد در زمان خود ش ارزشمند بود ،ولی در حال حاضر همه ی معماران پا را از این فراتر گذاشته اند.اکنون علم و تکنولوژی در اختیار معماراست تا به وسیله آن احساسات و تخیلات درونی خود را در یک ساختمان به تصویر بکشد. حس درونی یک معمار بسیار مهم است ،معمار یک هنرمند است و هنرمند باید چیزیی در ماورا ،طبیعت خلق کند واسکیس خلق در ماورا ،طبیعت است. البته نباید فراموش کرد که هر چند ایده وفکر معمار باید حرف اصلی را در کار بزند ولی تمام طراحی ها باید با در نظر گرفتن روحیات مردم انجام شود.
نظرتان راجع به کار با کامپیوتر چیست؟
معتقدم کامپیوتر برای ارائه نهایی کار مفید است و باعث درک بهتر کار توسط مردم می شود ،ولی به نظر من کارهای کامپیوتری هیچ وقت نمی توانند به اندازه اسکیس های دستی کارایی داشته باشند.متاسفانه در حال حاضر اکثر معماران برای طراحی از ابتدا سراغ کار کامپیوتری می روند اما کامپیوتر حس لازم را ندارد و بیشتر گول زننده است. کاری که از اول با کامپیوتر طراحی می شود وقتی ساخته می شود چیز متفاوتی ار آب در می آید.من خودم با کامپیوتر طراحی نمی کنم و بعد از آماده شدن اسکیس ها و ترسیمات دستی به سراغ کامپیوتر می روم.