معماری چیست؟ این سوال برای اغلب افراد همیشه به وجود می آید؟ معماری علم هست یا هنر؟ حوزه نفوذ معماری تا کجاست؟ جایگاه رشته معماری در علم ساختمان کجاست؟ و سوالاتی از این قبیل که ذهن هر فرد حتی خود معماران را گاهی اوقات مشغول می کند. معماری یا مهرازی هنر و فن طراحی و ساختن بناها، فضاهای شهری و دیگر فضاهای درونی و بیرونی برای پاسخ همآهنگ به نیازهای کارکردی و زیباشناسانه است.
باید معماری را از مهندسی سازه و ساخت و ساز متمایز ساخت. گرچه بسیاری از بناها (نظیر خانهها و مکانهای عمومی) کاملا در حیطهٔ دانش معماریست، برخی سازهها و بناهای دیگر (مثل یادمانها، پلها، کارخانهها و غیرو) وجود دارند که در مرزی بین معماری و مهندسی یا معماری و هنر قرار میگیرند.
معماری به عنوان یکی از قدیمیترین علوم، از پیشینه ای کهن برخوردار است. از زمانی که انسان پا به عرصه حیات نهاد،خود را آغاز نمود و تا به امروز پا به پای بشر و سایر پدیده های بشری روند تکاملی خود را طی کرده و دگرگونی های بسیاری را به خود دیده و به واسطه همین دگرگونی ها در طی زمان تعاریف آن نیز تغییر کرده است. معماری پدیده ای است که طی هزاران سال وجود داشته است و نمونه های آن به شکل بناها و ساختمانهای متعدد در جهان پراکنده است.
در یک تعریف جامع میتوان گفت که معماری خلق یک فضاست، که از دو مقوله خلاقیت + فضا تشکیل شده است.
در این رابطه خلاقیت ارتباط مسقیمی با ویژگیهای درونی هر شخص دارد که میتوان ریتم، تعادل، تقارن، توازن، نظم، تضاد و… را در این خلاقیت مشاهده کرد، بعبارتی دیگر فرد خلاقیت آنچه را که در درون خود است، با ایجاد فضایی معمارانه به نمایش میگذارد. «ویلیام موریس» معتقد است به مجموعه فعالیتهای بشری برروی کره زمین معماری گویند. در این تعریف تنها طبیعت بکر و مخلوقات خداوند از این تعریف به معنای معماری توسط انسان جدا هستند و هر آنچه که می بینیم یا هر فضایی که در آن هستیم معماری است.
«هریس» در سال ۱۹۷۵ معماری را علم ساختمان تعریف کرده است، چون از نظر وی در معماری مباحث تکنیکی و فناوری دارای اولویت است.
«گوته» معماری را موسیقی جامد شده وتبلور یافته میداند، او بیشتر به جنبههای هنری اشاره دارد چون اگر هنر را یک پاره خط در نظر بگیریم یک سر این خط موسیقی است که غیر ماناترین هنر و سر دیگر معماری که ماناترین هنر است.
«لوکوربوزیه» که از پیشگامان معماری مدرن به شمار می رود در جایی معماری را بازی هوشمندانه احجام،زیر نور و سایه ها می داند و در جای دیگر می گوید معماری آن چیزی هست که قلب مرا می لرزاند؛ وی درتعریف اول به جنبه های بیرونی و فیزیکی معماری اشاره دارد و در دومی به شور و هیجانی که از قرار گرفتن در فضای معماری به واسطه جنبه های زیبایی شناختی ایجاد می شود تاکید دارد.
«میسوندر روهه» معتقد است معماری چیزی جز تمنای زمان برای فضایی زنده، متغیر و جدید نیست؛ درست است که معماری بر روی حقایق مسلم بنا شده است اما زمینه کار اساسی آن تسلط معانی است. معماری ارادۀ زمان است که به فضا تبدیل شده است. زنده، شاداب و جدید.