اصل اول :هر ساختمان باید به گونه ای طراحی و ساخت گردد که نیاز آن به سوخت فسیلی به حداقل ممکن برسد.
ضرورت پذیرفتن این اصل در عصرهای گذشته بدون هیچ شک و تردیدی با توجه به نحوه ساخت و سازها غیر قابل انکار می باشد و شاید تنها به تنوع بسیار زیاد مصالح و فن آوریهای جدید در دوران معاصر چنین اصلی در ساختمانها به فراموشی سپرده شده است و این بار با استفاده از مصالح گوناگون و یا با ترکیبهای مختلفی ار آنها ساختمانها محیط را با توجه به نیازهای کاربران تغییر می دهند . اشاره به نظریه مجتمع زیستی نیز خالی از لطف نمی باشد که از فراهم آوردن سر پناهی برای در امان ماندن در برابر سرما و ایجاد فضایی خنک برای سکونت افراد سرچشمه می گیرد . به این دلیل و همچنین عوامل دیگر مردمان ساختمانها خود را به خاطر مزایای متقابل فراوان در کنار یکدیگر بنا می کردند . ساختمانهایی که در تعامل با اقلیم محلی و در تلاش برای کاهش وابستگی به سوخت فسیلی ساخته می شدند و نسبت به آپارتمانهای عادی امروزی حامل تجربیاتی منفرد و مجزا بوده و در نتیجه به عنوان تلاشهای نیمه کاره برای خلق معماری سبز مطرح می شوند بسیاری به عنوان اصلی پایدار در طراحی و ساخت و سازهای جامعه امروز لحاظ نمی گردد .
ساختمان گلن ماوس
اصل دوم :کار با اقلیم
ساختمانها باید طوری طراحی شوند که قادر به استفاده از اقلیم و منابع طبیعی انرژی محلی باشند.
شکل و نحوه استقرار و محل قرار گیری فضاهای داخلی آن می تواند به گونه ای باشد که موجب ارتقاع سطح آسایش درون ساختمان گردد و در عین حال از طریق عایق بندی صحیح سازه موجبات کاهش مصرف سوخت فسیلی پدید آید این دو فرآیند مذکور ناگزیر دارای هم پو شانی و نقاط مشترک فراوان می باشند .
بیش از گسترش همه جانبه سوخت فسیلی چوب منبع اصلی انرژی به حساب می آمد که هنوز هم حدود ۱۵ درصد انرژی امروز را نیز تامین می کند هنگامی که چوب کمیاب نایاب شد برای بسیاری از مردم امری طبیعی بود که در راستای کاهش نیاز به چوب برای تولید گرما از گرمای خورشید کمک بگیرند .
استفاده رومی ها از منابع خورشیدی :
رومی ها نیز پیروی از اصول طراحی خورشیدی را با آموختن از تجربیات یونانیان ادامه دادند اما آنها پنجره های شفاف که اختراع قرن اول پس از میلاد بود را نیز برای افزایش گرمای بدست آمده بکار گرفتند . با افزایش کمبود چوب به عنوان سوخت استفاده از نمای رو به جنوب در ساخت منازل ثروتمندان و سپس افراد بشری متداول شد . سنت طراحی با توجه به اقلیم برای ایجاد آسایش درون ساختمان به قوانین گرمایش محدود نمی شود بلکه در بسیاری از اقلیم ها معماران ملزم به طراحی فضایی خنک برای پدید آوردن شرایطی مطلوب در داخل ساختمان بود و راه حل معمول در عصر حاضر استفاده از سیستم های تهویه مطبوع هوا تنها فرآیند ناکار در تقابل با اقلیم شمار می رود و در عین حال همراه با مصرف زیاد انرژی می باشد که حتی به هنگام ارزانی و فراوانی انرژی به دلیل آلودگی حاصل ار آن امری اشتباه به شمار می آید .
اصل سوم : کاهش استفاده از منابع جدید
هر ساختمانی باید به گونه طراحی شود که استفاده از منابع جدید را به حداقل برساند و در پایان عمر مفید خود منبعی برای ایجاد سازه های دیگر بوجود بیاورد .
گرچه جهت گیری این اصل همچون سایر اصول اشاره شده به سوی ساختمانهای جدید است ولی باید یادآور شد که اغلب منابع موجود در جهان در محیط فعلی برای کاهش اثرات زیست محیطی امری است که از اهمیتی برابر با خلق سازه های جدید برخوردار است . این نکته را نیز باید مورد توجه قرار داد که تعداد منابع کافی برای خلق محیطهای مصنوعی در جهان وجود ندارد که بتوان برای بازسازی هر نسل از ساختمانها مقدار جدیدی از آنها را مورد استفاده قرار داد . این استفاده مجدد می تواند در مسیر استفاده از مصالح بازیافت شده یا فضاهای بازیافت شده شکل بگیرد . بازیافت ساختمانها و عناصر درون آنها بخشی ار تاریخ معماری است . برای مثال صومعه سانتا الباس که در سالهای ۱۰۷۱ و ۱۱۱۵ میلادی بازسازی گردید از آجر های خرابه های یک ساختمان رومی در نزدیکی خود استفاده نمودند چهارچوبهای چوبی که در قرون وسطی به کار گرفته شده اند قطعات چوبی بودند که بریده و در کارگاه به یکدیگر وصل شده و کد گذاری می شدند و آنگاه از هم جدا شده و به ساختمانها انتقال داده می شدند استفاده از این روش بدین معنی بود که در صورت لزوم می توان بخشهایی از یک ساختمان قرون وسطایی را جابجا نمود .
اصل چهارم :احترام به کاربران
معماری سبز به تمامی افرادی که از ساختمان استفاده می کنند احترام می گذارد .
به نظر میرسد که این اصل ارتباط اندکی با آلودگی ناشی از تغییرات اقلیم جهانی و تخریب لایه ازن داشته باشد . اما فرآیند سبز از معماری که شامل احترام برای تماما منابع مشترک در ساخت یک ساختمان کامل هستند انسان را از بین مجموعه خارج نمی نماید . تمام ساختمانها توسط انسانها ساخته می شوند اما در بعضی از سازه ها حقیقت حضور انسان محترم شمرده می شود در حالی که در برخی دیگر تلاش برای رد ابعاد انسانی در فرآیند ساخت مشاهده می شود.
در ژاپن تعدادی روبوت نقش انسان را در ایجاد و طراحی ساختمانها بر عهده گرفته اند اما برای یک روبوت کارایی موثر در کارایی پروژه شامل اجرای یک وظیفه خاص
می باشد که می تواند آن را به دفعات تکرار کند . اما در مقیاسی متفاوت یک انسان به عنوان معمار همچنان می تواند بر مهارت خود بر انجام تعداد بسیاری از کارهای نا مرتبط اعتماد کند .
اصل پنجم : احترام به سایت
هر ساختمان باید زمین را به صورتی آرام و سبک لمس کند.
معمار استرالیایی گلن مورکات این جمله عجیب را بیان می کند که : ساختمان زمین را به صورتی آرام و سبک لمس کند.این گفته یک ویژگی از تعامل میان ساختمان و سایت آن را در خود دارد که برای فرآیند سبزامری ضروری است و البته دارای ویژگی های گسترده ای نیز می باشد ساختمانی که انرژی را حریصانه مصرف می کند آلودگی تولید می کند و با مصرف کنند گان و کاربران بیگانه است در نتیجه هرگز زمین را به گونه ای آرام و سبک لمس نمیکند.
تفسیری صریح تر از این گفته چنین است که نمی توان هر ساختمان را از درون سایت ساخته شده در آن خارج نمود و شرایط قبل از ایجاد و ساختمان را دوباره در سایت احیاء کرد این گونه ارتباط با سایت در سکونتگاههای سنتی اعراب بادیه نشین دیده می شود سبکی و آرامش موجود درآنها لمس زمین فقط در جابجایی خانه ایشان نهفته نبود بلکه شامل مصالح مورد استفاده ایشان و دارایی هایی که با خود حمل می کردند نیز می گردید.
سیاه چادر اعراب بادیه نشین از پشم بزها گوسفندان و شتران آنها تامین می شد . هنگامی که این چادر ها بر پا می گردید با ایجاد سطح مقطع بسیار کارا از لحاظ ایرودینامیکی از تخریب آن در بادهای شدید جلوگیری می شد. چادر با طنابهایی بلند در جای خود نگهداری و تیر های چوبی بسیار اندکی در آن بکار گرفته می شد چرا که چوب در صحرا منبعی بسیار کمیاب به حساب می آمد . در حالی در جوامع بشری زندگی بومی و سنتی خود را برای یکجا نشینی ترک کردند که معماران وارد عرصه طراحی شدند .
اصل ششم : کل گرایی
تمامی اصول سبز نیازمند مشارکت در روندی کل گرا برای ساخت محیط مصنوع هستند .
یافتن ساختمانهایی که تمام اصول معماری سبز را در خود داشته باشند کار ساده ای نیست چرا که معماری سبز هنوز بطور کامل شناخته شده نیست . یک معماری سبز باید بیش از یک ساختمان منفرد قطعه خود را شامل شود و باید شامل یک شکل پایدار از محیط شهری باشد .
بشر موجودی فراتر از مجموعه ساختمانهاست در حقیقت آن را می توان بصورت مجموعه ای از سامانه هایی برای زیستن و تفریح که بصورت شکل های ساخته شده دارای کالبد می باشند و با نگاهی دقیق به این سامانه ها است که می توانیم چهره بشر آینده را ترسیم نمائیم .
نمونه ای از یک ساختمان با معماری پایدار :
ساختمان هرست
این ساختمان ۴۶ طبقه دارد در نیویورک یک ساختمان سبز است . شکل منحصر به فرد آن
باعث ۲۰ در صد صرفه جویی در فولاد مصرفی سازه آن شده است. تنظیم نور در داخل ساختمان توسط حس گرمای حساس به نور خورشید انجام می شود .در بیشتر مواقع سال هوای بیرون ساختمان برای تهویه مطبوع ساختمان استفاده میشود بنابراین این ساختمان ۲۲درصد کمتر دی اکسید کربن وارد هوا میکند.این ساختمان در سانتا مونیکا کالیفرنیا بهترین نمونه ای از سازه های سازگار با محیط زیست است . این ساختمان برق و آب مصرفی خود را خودش تولید می کند و در آن بر مصرف بهینه انرژی تاکید شده است.