مقاله الگوبرداری از طبیعت

الگوبرداری از طبیعت

نویسندگان مقاله :دکتر هادی محمودی نژاد – مهندس زهره رخشان

چکیده

معماری به مثابه هنری برتر، همواره در تلاش بوده است تا بتواند ارتباط و پیوستاری نزدیکی با مفهوم طبیعت در چگونگی و تنظیم نوع رابطه فیمابین، برقرار کند. در واقع بحث در این است که هستمند بشری در ساحت معماری بر آن بوده است تا با لایه برداری از نظامها و معقولات موجود در طبیعت به مثابه مادر هستی، به تنظیم و انتظام بخشی بهتر و کارآمدتر از طبیعت بپردازد که خود در تحول پارادایمها و حتی رویکردها به مفهوم طبیعت نمایان می شود. بر این اساس در مقاله حاضر در رویکردی «توصیفی و تحلیلی» که از ابزارهای گردآوری اطلاعات: مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و شهود بصری با «تحلیل استدلال منطقی» بهره برده است، به سرچشمه بحث حاضر در رابطه با نحوه و چگونگی الگوبرداری از طبیعت در معماری پرداخته می شود. نتایج تحقیق حاضر با اشاره بر مفهوم نوپای معماری زیست مبنا که از آن با نام بیوآرکیتکچر یاد می شود، به این نکته اشاره دارد که می توان از طبیعت بر اساس نوع تقسیم بندی زیربنایی معماری (فرم، عملکرد و تکنولوژی) در محورهای شکلی (فرمی) در فرمهای و احجام کالبدی معماری (الگوبرداری شکلی در سطوح مکانیکی: سازه های ایستایی، ساعت گونه ها و مکانیسمهای کنترل و در ضمن شکلها و فرمهای موجود در ارگانیسمهای پست، حیوانات و گیاهان)، در محورهای ساختاری و عملکردی در کارکردهای عملکردی طبیعت و کاربریهای چند منظوره آن (الگوبرداری فیزیولوژیکی و رفتاری طبیعت: ساختار فیزیولوژیکی و رفتارهای ارگانیسمهای پست، گیاهان و حیوانات) و در زمینه استفاده از تکنولوژی معماری با الگوبرداری از سیستم نظاموار طبیعت (الگوبرداری از قوانین طبیعت در سطوح طبیعی و  ارگانیک) همراه با الگوبرداری نمادین و استعاره ای (الگوبرداری از سیستمهای اجتماعی و فرهنگی انسانی: جوامع انسانی و رفتارهای شناختی انسان) بهره گرفت که باید مورد کاربستهای نوین در حوزه معماری امروز در بستر احراز و تعریف قلمرویی معماری زیست مبنا قرار گیرد.

تبارشناسی الگوبرداری از طبیعت در معماری معاصر  با تاکید بر «معماری زیست مبنا»

مقدمه

در اواخر قرن نوزدهم «دارسی تامپسون» علم «ریخت شناسی» یا «مورفولوژی» را پایه گذاری کرد. او در کتاب دو جلدی معروف خود به نام «فرم و رشد» نشان داده است که شکل ها و ساختارهای طبیعی علی رغم تنوع، پیچیدگی، ظرافت، غنا و زیبایی بر پایه اصل بقاء و میل به ادامه حیات اورگانیزم ها شکل گرفته و بوجود آمده اند. «آندریاس فانینگر» نیز در کتاب خود به نام «آناتومی طبیعت» تکامل ساختار و فرم در طبیعت را واکنش هوشیارانه برای بقاء دانسته است.

در هر حال نگاه به مفهوم طبیعت گوناگون و از روشهای شناختی مختلفی مطرح شده که اعم آنها عبارتند از:

۱٫       روش «قیاسهای زیست شناسانه»، همانند بسیاری از ایده هایی که بر دکترین معماری مدرن تاثیرگذار بودند به سالهای ۱۷۵۰ باز می گردد. در ان سالها دو کتاب علمی و تاریخ ساز، چاپ و منتشر شد: یکی کتاب «گونه شناسی گیاهی» نوشته «لینیوس» در سال ۱۷۵۳، که در آن عرصه گیاهان سبز از طریق نامگذاری بر مبنای علم گیاه شناسی بر اساس جابجایی گرده ها و توانایی تولید مثل اندام های ماده یا شیوه های تولید مثل به رشته تحریر در امده بود و دیگری کتاب «تاریخ طبیعی» نوشته بوفون در ۱۷۹۴ بود که در آن سعی شده بود تمامی پدیده های زنده بر اساس قوانین کلی طبیعت جمع آوری و خلاصه شوند ().

۲٫ در روش «تحلیل معرفت شناسانه»، مفهوم طبیعت در غرب و شرق و نحوه توجه و یا استفاده و الگوبرداری از آن، فراز و نشیب زیادی را به خود دیده است. پس از قرنها مبارزه با طبیعت در غرب به عنوان ابزار شیطان برای فریب انسانها، در دوره مدرن طبیعت جایگاه والایی یافته است و می رود تا به گرامی ترین عنصر مرتبط با حیات انسان بدل شود. این ارتقای مقام، نه تنها در زمینه ارزشهای مادی نهفته در آن بوده است بلکه معنای جدیدی در ذهن و زندگی انسانی را نیز تولید کرده است که باعث توسعه و بسط توجه به طبیعت در هنر و فنون بشری خاصه در معماری شده است، چنانچه مفهوم امروزین طبیعت در غرب موجب ساخت و تولید حرفه ها و رشته های گوناگونی شده است که از جمله آنها می توان به: برنامه ریزی و طراحی محیط و معماری و معماری منظر اشاره کرد.

در هر حال، هرچند که طبیعت می تواند منبع الهام گیری برای فناوری نوین باشد و ریشه بی هویتی و نگاه عدم معرفتی به خود طبیعت یا مفهوم فناوری قلمداد شود، باید اذعان داشت که عدم توجه کافی به بنیانهای فلسفی با ریشه های تاریخی ارزشهای معنوی و مادی موجب شده با رویکرد علوم جدید برخوردی منفعل داشته باشیم. تا هنگامی که مفاهیم متعالی نزد ما صرفا بازدهی بیشتر، سهولت کاربردی تر و رسیدن به اهداف اقتصادی و مانند آن داشته باشد، قطعا به دلیل عدم شناخت عمیق از فناوری دچار مشکلاتی خواهیم بود. در دنیای معاصر که تمامی امور زندگی به نحوی با فناوری مدرن در ارتباط است، به جای نگاه سطحی به فناوری باید به مفهوم آن پرداخت و به جایگاه فناوری در دنیای کنونی و رابطه ای که با انسانها برقرار می کند اندیشید و با توجه به تغییراتی که فناوری در جامعه، جهان و ارزشهای آدمی بوجود می آورد، جایگاه آن را بین انسان و جهان تعیین کرد (وفامهر، ۱۳۸۶، ۳۱).

در هر حال، پیشرفتهای روزافزون عصر حاضر در عرصه های رشد تخصّصهای عملی از یک سو و در زمینه شناخت شگفتیهای طبیعت از سوی دیگر، دیدگاههای بسیار جدیدی را پیش روی ما گشوده است. این دیدگاهها علاوه بر نمایش بیش از پیش ظرافتها و معمّاهای دستگاه عظیم خلقت، اکنون تصویرگر توفیقات پر شماری در جهت پایداری تمدن بشری بوده است. روشن است که اقدامات خردمندانه در حوزه های مذکور نیازمند طرح مباحث نظری بنیادین از جمله موضوع این مقاله است. کار ابداعی، همیشه از پیوند دادن عوامل نقش آفرین مختلفی پدید می آید، که قبلا نمود نداشته اند و فقط با ارتباط یافتن آنها اهمّیت و موجودیّت واقعی این عوامل مشخص می شود. بشر می تواند پاسخ بسیاری از سئوالاتش را از طریق تجربه، آزمایش و تحقیق و خلق فرضیات جدید پیدا کند. اما شاید طبیعت بهترین مرجع برای یافتن این پاسخها باشد چراکه طبیعت همه پاسخها را دارد و این انسانها هستند که به تدریج  شیوه جواب گرفتن از طبیعت را می آموزند. این امر در طراحی و ساخت فضاها و بناهای شهری و علوم مهندسی نیز صادق است. بر این اساس در این مقاله به رویکرد و نحوه الگوبرداری از طبیعت در معماری به عنوان هنری برتر پرداخته می شود که ضمن رجوع به نظرات در رابطه با طبیعت و نحوه و میزان الگوبرداری به چگونگی این ارتباط اشاره می شود.

 

روش تحقیق

روش تحقیق پژوهش حاضر «توصیفی تحلیلی» است که در راستای «گردآوری اطلاعات» از ابزار: مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و با رجوع به مدارک موجود و درگاه های اینترنتی استفاده شده است تا امکان بازخوانی مفهوم علم نوپای «معماری زیست مبنا» در حوزه رابطه و پیوستاری با طبیعت و نوع الگوبرداری مربوطه، فراهم گردد.

 

ادبیات تحقیق

طبیعت  و تقلید در هنر و معماری

برای اولین بار «بوفون» بود که در سخنرانی خود در آکادمی فرانسه در باب موضوع سبک، در ۱۷۵۳ از قیاسهای زیست شناسانه در توضیح مقصود خود استفاده کرد. او گفت:

«ذهن انسان هرگز قادر به خلق چیزی نیست مگر اینکه ذهن او از طریق انجام تجربیات و تمرکز افکار پرورانده شده باشد، بدان معنی که ادراکات او نطفه های محصول او را شکل می دهند» (کالینز، ۱۳۷۵، ص ۱۸۴).

بعدها یونگ در کتاب خود با نام «حدسهایی در باب ترکیبات اصیل» (۱۷۵۹) عنوان نمود که:

«آنچه را که اصیل خوانده می شود می توان منبعث از یک طبیعت حاصل خیز دانست که به گونه ای خودرو از ریشه ای زنده بنام نبوغ جوانه می زند و رشد می کند. آن هرگز چیزی نیست که «ساخته» شود».

در باب کاربرد هنر در طبیعت، اولین کسی که این مفهوم را در قالب یک نظریه صرفا هنری بیان کرد، «ساموئل تیلور کولریج» بود. بعدها «جی.جی هردر» در کتابی با عنوان «در باب دانایی و احساس روح انسان» از گیاهان به عنوان قیاسی برای بهبود و توسعه فرمهای هنری روئیده در زمان و مکان خاص خود استفاده کرد. کولریج با هجمه بری بر فلسفه «مکانیکی ذره ای» اشاره می کند:

«فرم تنها زمانی خصوصیت مکانیکی می یابد که ما ماده ای را بر اساس یک فرم از پیش تعیین شده تحت فشار قرار دهیم مثل زمانی که یک توده گل را برای بدست اوردن شکلی در میان دستان خود بفشاریم. در حالیکه یک «فرم ارگانیک» حاوی خصوصیتی ذاتی است. به همان ترتیبی که از درون خود رشد می یابد، فرم می پذیرید؛ تمامیت توسعه و پیشرفت آن یک ویژگی کلی و واحد داشته و غایت فرم بیرونی منبعث از همین خصوصیت ذاتی می باشد» (کالینز، ۱۳۷۵، ص ۱۸۵).

در هر حال، تقلید از طبیعت مزایای متمایزی می تواند داشته باشد. می توان فرض کرد که هر جاندار کنونی حاصل دو هزار میلیون سال تکامل است. تکامل در طبیعت موجب پیدایش مکانیسمهایی شده است که می توان از آنها الگوبرداری کرد. آنچه برای سیستم زنده خوب است، بایستی به همان اندازه و درجه برای سیستمهای ساختگی مشابه نیز خوب باشد. در الگوبرداری از طبیعت مسئله اصلی این نیست که به طور صد درصد از جزئیّات مدل طبیعی استفاده شود، بلکه باید اصول و فرآیندهای طبیعی شناخته شده و بکار گرفته شوند (آنتونیادس، ۱۳۸۱، ص ۵۰-۵۵).

 

طبیعت در چهار رده زیر تقسیم بندی می شود (چنگز ،۱۳۸۳، صص ۶۸-۷۰):

 

۱٫ طبیعت کیهانی. ۲٫ طبیعت فیزیکی. ۳٫ طبیعت ارگانیک. ۴٫ طبیعت انسانی.

 

در برخورد با عالم طبیعت به نظامهای متفاوتی بر می خوریم. این نظامها در سیر تکوین و تکامل خود مراتبی دارند  که عبارتند از (حجت و ندیمی، ۱۳۶۶، ص ۶۳):

 

۱- استاتیک.  ۲- دینامیک. ۳- سایبرنتیک. ۴- تک یاخته. ۵- گیاه. ۶- حیوان. ۷ انسان. ۸- جامعه.

 

«چارلز چنگز» طبیعت را در چهار لایه معرفی می نماید:

 

۱- طبیعت صفر (بیجانها). ۲- طبیعت اوّل (طبیعت جانداران). ۳- طبیعت دّوم (عادات). ۴- طبیعت سوّم (هنر و بویژه هنر باغسازی).

 

وی معتقد است که باید از طبیعت استفاده کرد تا به رازهای اساسی طبیعت و عناصر یا رویدادهای سازمان دهنده خود آن دست یافت (جنگز، ۱۳۸۳، ص۶۴).

 

الگوها و تقلید در هنر و معماری

«الگوها» در همه جا هستند و با تشخیص الگوهاست که می توانیم موقعیّت خود را مشخّص و جهان را درک و اتّفاقات خاصّ را پیش بینی کنیم. بدون داشتن درک از الگوها، انسان در مواجه با دامنه وسیعی از شرایط مختلف موفّق به بکارگیری امکانات نمی باشد (طلامینایی، ۱۳۵۶، ص۸۰-۸۶). اجزای عالم به شکل الگو دریافت می شوند. بعضی از این الگوها یکسان و ثابت اند، بعضی نظم و قاعده بالایی دارند، بعضی دیگر به طور اتّفاقی شکل می گیرند. طرّاحان مانند افراد دیگر خود آگاه و ناخود آگاه از محیط اطراف و فعالیّت های روزمرّه زندگی الگوهایی را دریافت می کنند. واژه های متعددی معادل الگو عنوان شده اند از جمله: نقش، سرمشق، مثال، نمونه، مدل؛ که با مفهوم الگوبرداری از طبیعت در معماری کاربردهای بیشتری دارند (محمدی و یزادن پرست،۱۳۸۳ ، ص۲۰-۲۵):

 

الف-  الگو به معنی مدل

معیارهایی که به عنوان راهنما در ساختن چیزی بکار می رود. الگوها را می توان در ورای نقش و ظاهر آنها یافت. این نوع الگوها، همواره توسط بشر به عاریت گرفته شده است.

همچنین می توان به الگوبرداری به مثابه نقش چنین اشاره کرد:

ب- الگو به معنی نقش

نظامی از اجزا تکرار شونده یا مرتبط به هم مبیّن نقش می باشد. تکرار اجزاء مشابه را تقریبا در هر جایی می توان دید. در مزارع، جزئیّات شهر، قلل کوهها.

1

تصویر ۱: الگو به مثابه نقش؛ اشکال و فرمهای موجود در طبیعت به صور گوناگون در مصنوعات و زندگی بشر دیده می شوند (ماخذ: محمودی نژاد، ۱۳۸۸، ص ۷۸).

 

الگوبرداری

الگوبرداری به معنی استخراج، یافتن مدل، سرمشق، نمونه و بکار گیری آن در محلی مناسب می باشد. رایج ترین معنی این اصطلاح کلمه قیاس یا آنالوژی است که در معنی سنجیدن دو چیز با هم به کار می رود. واژه دیگری که بعضا از آن به عنوان معادل الگوبرداری استفاده می شود کپی کردن می باشد به معنی تقلید جزء از یک چیز. انسان از کودکی تمایل به قیاس یا تشابه خود با یک سیستم بیرونی را دارد و انسان می تواند بین دو چیز قیاس حسی یا منطقی بر قرار کند، به عنوان مثال قیاس ساختاری، دیدی منطقی دارد و قیاسی که از شکل یک شی و به صور تزیینی صورت می گیرد در حیطه حسی قیاس قرار می گیرد (آنتونیادس، ۱۳۸۱، ص ۶۴).

 

پارادیم یا الگوواره

«الگوواره یا پارادایم»، از ابزارهای مهمّ در طراحی هستند. الگو واره های طراحی، در اصل استعاره های فیزیکی و پایه ای برای قیاس های بصری و عملکردی هستند و درک عملکرد و تغییرات موجودات را برای ما آسان می کنند (آنتونیادس، ۱۳۸۱، ص۶۷). پارادایم، از ریشه لغت یونانی پارادیما، به معنی در کنار هم نمایش دادن است و معادل واژه های الگو، نقش، مثال، نمونه یا نمونه آرمانی است. بسیاری از پارادایم ها را در فرآیندهای طبیعی، بخصوص در شاخه بیولوژی می توان یافت. الگو واره ها با پیشرفت دانش انسان کامل تر می شوند و می توان آنها را در عمق سیستم های بیولوژیک یافت و در طراحی بکار بست. نسان به تدریج در خواهد یافت که قوانین بکار رفته، در طراحی، همان قوانین طبیعتند. تمام آنها به قانون اصلی گانگی یا وحدت منتهی می شوند که اساس کل مخلوقات است.

 

هندسه طبیعت

«خداوند چیست؟ درازا، پهنا، بلندا و ژرفاست.» سنت برنارد کلرویی، در باب ملاحظات بنقل از رابرت لولر، ۱۳۶۸)

در خودآگاهی بشر توانایی بی همتایی برای درک بی پرده فاصله موجود میان روابط ثابت مطلق که در اشکال تخیلی و طبیعی یک نظام هندسی و صور گذرا و متغیر زندگی واقعی ما وجود دارد، تعبیه شده است. محتوای تجربه ما از یک معماری هندسی انتزاعی و غیر مادی نشات می گیرد که از امواج هماهنگ انرژی و نسبت مندی و صور خوش آهنگی که از منبع لایزال تناسب هنرسی سرریز می کند، تشکیل یافته است (لولر، ۱۳۶۸، ص ۶).

هندسه بخش مهمّی از قوانین همه ساختارهاست. شکل گیری ویژگیهای متفاوت سامانه ها ناشی از تفاوتهای زیر است:

۱-      اجزاء عناصر.

۲-      چیدمان اجزاء یا هندسه آنها.

New-Picture-(1)

تصویر ۲: هندسه موجود در طبیعت و ساختارهای فراکتال (ماخذ: محمودی نژاد، ۱۳۸۸، ص ۸۲)

برای شکل گیری ویژگیهای خاص هرساختار،چگونگی روابط وچیدمان اجزاء بسیار مهمّتر از خود اجزاست چرا که با وجود اجزای مشترک در اشیاء و موجودات، آثار متفاوتی بوجود می آید که این امر ناشی از هندسه متفاوت و نحوه چیدمان آنهاست (حمزه نژاد، ۱۳۸۵، ص۱۱۷).

 

14

11

 

از مهمّترین الگوهای هندسی در ساختار هرچهار رده موجودات (انسانی، جانوری، گیاهی، بیجان)، ترکیب دو نوع هندسه آزاد و منظّم است. راز تفاوت هندسه ساختارها و سامانه ها در تفاوت رفتاری و عملکردی اعضاء آن است که آثار و ویژگیهای خاصّ را به آن عضو داده است. به عنوان مثال ریشه و رگبرگهای گیاهان دارای هندسه آزاد و گل و میوه و ساقه و شکل کلّی آن دارای هندسه منظم است.

16

15

 

الف) هندسه منظّم (ذاتی)

هندسه ذاتی، همان اصول ثابت، بی تغییر و فرازمان می باشد؛ همان الگوهای همیشگی هندسه طبیعت که از آنها به هندسه فطری یا هندسه مقدّس تعبیر می شود. این اصول ثابتند و کثرت ناپذیر. از آنجا که در ذات اشیاء به صورت بالقوّه و استعداد درونی گرایش به این اشکال وجود دارد، این هندسه تحت تاثیر نیروهای درونی تعبیر می شود؛ که جنبه پیش بینی پذیر هویُت شکلی را تشکیل می دهد. به عنوان مثال ویژگیهای نوعی مشترک در انسانها (حمزه نژاد، ۱۳۸۵، ص۱۱۷).

17

تصویر ۵: نحوه چیدمان برگها از الگوی خاصی پیروی می کند (ماخذ: اردلان و بختیار، ۱۳۸۰)

 

ب) هندسه آزاد ( هندسه تطابقی)

در تمامی گونه های موجودات، نیروهای درونی تمایل به هندسه و شکل خاصّی دارند، امّا نیروهای بیرونی (محیطی)  سبب می شوند شکل بر اساس اصل انطباق با محیط به هندسه خاصّ خود دست یابد. دراین حوزه از میزان پیش بینی پذیری هویّت کاسته شده و تنّوع و کثرت پش بینی ناپذیر مطرح می شود. به عنوان نمونه، تنوّع و کثرت آدمها علیرغم داشتن ویژگی مشترک نوعی نشان دهنده این ویژگی است. در معماری و شهرسازی برای هر موضوع از جمله خانه، معبد، مسجد گروهی از الگوهای هندسی ذاتی و فطری هویّت آنرا تشکیل می دهند و نیروهای برونی (کالبدی و محتوایی) تنوّع و کثرت آن را سبب می شوند (حمزه نژاد، ۱۳۸۵ ، صص ۱۱۹-۱۲۰).

به طورکلی وجوه مشترک هندسه آزاد و منظّم ساختارهای طبیعی را می توان اینگونه برشمرد:

۱-      با تکامل ارگانیزمهای طبیعی، نظم و سازماندهی بیشتری بر ساختار آنها حاکم است. بطوریکه هندسه آزاد در بیجانها بیش از گیاهان و در گیاهان بیشتر از جانوران است.

۲-      هندسه آزاد طبیعت برخاسته از تصادف نیست، بلکه هندسه آزاد ناشی از نیاز و رفتار عضو آن به این شکل و هندسه است. در واقع هندسه آزاد، منطبق بر رفتارهای تطابقی موجود است که جهت تطبیق خود با محیط از هندسه آزاد استفاده می نماید.با توجه به اینکه بیجانها رفتاری از خود بروز نمی دهند، هندسه آزاد آنها ناشی از شرایط و محدودیتهای اطراف است.

۳-      در برداشت از پیچیدگیهای طبیعت، صرفا نباید به یک برداشت شکلی و ظاهری بسنده کرد. مهّم این است که ماهیّت و دلیل این پیچیدگی درک شود و براساس نیاز و ساختار سامانه، هندسه آن انتخاب شود.» (همان، ص۱۲۱).

بهترین مثال درباره الگوهای هندسی منظّم و آزاد، الگوهای هندسی معماری و شهرسازی را می توان نام برد. شهر برای معماری در حکم ریشه برای گیاه است، با توجه به عوامل برونی متعددی از قبیل توپوگرافی، موانع، تراکم و … شهر می تواند ساختاری آزاد و سیال داشته باشد، در حالیکه ساختمانها بهتر است، ساختاری منظم داشته باشند. اگر شهرها به صورت هندسی و منظّم همانند شهرهای مدرن طراحی شوند، رفتاری تحمیلی و غیر ارگانیک بر آنها اعمال شده است و اگر خانه ها به صورت سیّال و آزاد طراحی شوند، از طراحی ارگانیک و هندسه ذاتی آنها فاصله گرفته شده است.

 

انواع مدل سازی

اصولا انسان ابزار ساز و مفهوم ساز است و این صناعتها، هر دو به معنی مدل سازی است. ساده ترین مدلها را می توان مدلهای گفتنی، نوشتنی، ترسیمی، ساختنی و نظایر آن است. مدلها پس از تهیه شدن و ارائه گردیدن به صورت انواع گوناگونی متجلی می شوند که تقسیم بندی آنها مستلزم رعایت قاعده مسلّمی نیست. مدلها می توانند انواع زیر را شامل شوند (کالینز، ۱۳۷۵، صص ۸۹-۹۳):

 

۱٫ مدلهای نموداری  ۲٫ مدلهای مقیاسی ۳٫ مدلهای طبیعی ۴٫ مدلهای ریاضی

 

اصولا مدل سازی در جریان مراحل مختلفی از بررسیهای علمی به ترتیب های  زیر انجام می گیرد (عرفانیان امیدوار، ۱۳۷۶، ص۵۱):

 

مشاهده؛ فرضیه؛ تجربه؛ تعمیم؛ استنتاج؛ تئوری (نظریه)؛ اصل یا قانون؛ مدل سازی؛ احتمال و پیش بینی.

18

تصویر ۶: لاک پشت خوابیده منبع الهام معمار طرح یک مجتمع فرهنگی در آریزونای آمریکا (ماخذ: محمودی نژاد، ۱۳۸۸، ص ۱۰۹)

 

رویکرد  زیست شناختی به مهندسی معماری

در معماری معاصر، «طراحی اکولوژیک» همواره معتقد است که طبیعت آخرین الگو برای همه طراحی ها است. یک طراح باید نگرش خود را از طبیعت گسترش دهد تا بتواند در پروژه های خود مفاهیم وسیع تری از اکولوژی محیط را بگنجاند (کن یانگ، ۱۳۸۳، ص ۲۰). در هر حال، آنچه انسان می سازد، جلوه ای از آرمانها و خواسته های اوست. بنابر این تحوّلات معماری نمایشی از زندگی و اندیشه انسان است. در واقع معماری به مثابه آیینه ای از حیات انسان تجلّی می یابد. در عین حال به دلیل نقشی که انسان در ایجاد و تکامل آن دارد، معماری با علوم و فنون مختلف نسبت پیدا می کند. نگرش به معماری به عنوان موجودی زنده از تعابیر مهمّی است که از دیرباز مطرح بوده با این حال چنین مفهومی از دهه اول قرن نوزدهم با متداول شدن اصطلاح زیست شناسی به معنای  نظم حیات توسط  لامارک مورد توجه بیشتری قرار گرفت.  گیدئون معتقد است: معماری یک زمان ممکن است، تحت تاثیر انواع و اقسام شرایط به وجود آمده باشد، امّا همین که بوجود آمد، موجودی است، زنده که صفات مخصوص خود را داراست. و از حیات دیرپایی برخوردارست. ارزش این موجود با اصطلاحات جامعه شناسی و اقتصادی که مبداء آن را توضیح می دهد، نمی تواند بیان گردد؛ و تاثیر آن ممکن است، حتّی پس از آنکه محیط اصلی آن تغییر کرد، یا از بین رفت؛ ادامه یابد. معماری می تواند به ماورأی زمان تولدش برسد.

بطور کلّی، تنها واقعیّت مهم زیست شناسانه ای که در ارتباط با معمار ی مدرن قابل قیاس می نماید، مقوله ارتباط فرم و عملکرد است. در واقع می توان اینطور بیان نمود که به لحاظ قیاسهای عملکردی، رابطه فرم و عملکرد به مثابه ضرورتی برای  زیبا بودن تلقی می شود و به لحاظ قیاسهای زیست شناسانه، رابطه بین فرم و عملکردبه معنی داشتن حیات است. (کالینز، ۱۳۷۵، ص۱۲۶). با توجه به اینکه مفهوم  (ضد ترکیب) مهمّترین مشخّصه ارگانیسمهای مرده به شمار می آید، واژه (ترکیب) را مهمّترین مشخّصه ارگانیسمهای زنده می توان استنباط نمود. این که (فرم تابع عملکرد) است یا (عملکرد تابع فرم)، مسئله ای است که برای اولین بار در زیست شناسی مطرح شده و مدت نیم قرن بحث و جدالی را باعث شد  که البتّه بیشتر مربوط به نحوه رشد فرم ها بود تا نحوه کارکرد. یعنی آنچه با کمی تأخیر در معماری زمان خود مطرح شد. با این حال این موضوع، زمینه رواج قیاس های زیست شناسانه را تسهیل کرد، زیرا با استناد به ارتباط بین فرم و عملکرد بود، که از نظر کالبد، شهر و معماری امکان داشت، تا با موجودی زنده قیاس شود. واژه دیگری که در معماری، از زیست شناسی به عاریت گرفته شده و سبب شده تا مباحث مربوط به فرم، شکل و ارتباط؛ مطالعه و حتی مقایسه آن ها با موجودات زنده به راحتی صورت پذیرد، واژه «ارگانیک» است. این واژه قابل استفاده و استناد در مطالعات و بررسی های مربوط به مطالعه ساختار و استخوان بندی حیوانات و گیاهان است. اگرچه به تدریج کمتر به موجوداتی که حرکت می کنند، اطلاق می شود، تا موجوداتی که در نقطه ای ثابت ریشه دوانیده باشند. و در حقیقت به سمت موجودات فاقد تقارن و نظم هندسی، هم چون گیاهان که به هر سمتی شاخه دوانده و یا ریشه گسترانیده باشند، گرایش یافته است (کالینز، ۱۳۷۵، ص ۱۳۰). با ورود تعابیر زیست شناسانه به معماری بعد جدیدی به آن اضافه شد و آن اهمّیت رابطه اجزاء و عناصر یک مجموعه زنده و روابط متقابل اجزاء با یکدیگر بود. زیرا بحث زیست شناسی، روابط اجزای یک پدیده را به مشابه اندام هایی که پدیده مورد نظر را می سازد، مورد بررسی قرار می دهد. آغاز بحث در مورد قیاس های زیست شناسانه در معماری مدرن را به  سولیوان  و  رایت می توان نسبت داد. فرانک لویدرایت در طراحی پلان های غیر متقارن، آزادی و عدم تقیّد در نقشه های معماری، ایجاد حرکت، بهره گیری از مصالح محیط، و ترکیب معماری با طبیعت نوعی از معماری ارگانیک را متجلّی ساخت. از نظر او همان طور که موجودات، اجزاء و فرم های بی خاصیّت را از خود دور می کنند، معماری ارگانیک نیز بایستی فاقد فرمهای زائد و بی خاصیت باشد. اگر چه منظور وی از معماری ارگانیک و قیاسی که بین معماری خویش و ارگانیزم های زنده ذکر می کند، کاملا روشن نیست و معیارهایی نیز برای شناسایی آن ها بدست نمی دهد. این فقدان وضوح تعاریف منحصر به رایت نیست و افراد دیگر از جمله گیدئون نیز صراحتا اعلام می کنند؛ که توان ارائه تعریفی روشن و واضح از معماری ارگانیک  راندارند.  لویی سولیوان  نیز با نوعی برهان و خلف کوشید، تا معنی حقیقی معماری ارگانیک را بیان کند. قیاس های زیست شناسانه، یکی از مهمّترین بنیان های فکری تئوری عملکردگرایی در معماری مدرن است. اگر چه اغلب ظاهری و مادّی بوده و کالبد با کالبد مقایسه می شود. بدون آنکه به روح و معنای نهفته در کالبد که اصولا وجود کالبد به آن ها بستگی دارد، توجه شود.

 

معماری زیست مبنا (بیونیک دیزاین)

واژه بیونیک از دو لغت لاتین Bio+ nic  تشکیل یافته است که در آن Bio ماخذی از زبان یونانی به معنای زیست و حیات است و حروف  ic پسوند شبیه ساز هستند به معنی )مثل) و (مانند). اگرچه لغات Biomimicry, Biomimetics, Biognosis و Biomechanic نیز در زمینه ارتباط طبیعت با دانش بشری هستند لیکن واژه بیونیک بیشتر گویای ارتباط بین طبیعت و طراحی محصول است. بیونیک فرآیند طراحی و مهندسی نوین براساس سامانه های موجود در طبیعت است. اساسا پیوند میان سیستمهای طبیعی و ساختارهای مصنوعی ساخته دست بشر به این دلیل دارای اهمیت است که پویایی موجود در طبیعت لزوما سامانه های آنرا به سوی بهینه سازی و اثرگذاری بیشتر پیش می برد.

19
تصویر ۷: بیومیمکرای و رشته های درگیر با آن (ماخذ: محمودی نژاد، ۱۳۸۸، ص ۸۳)

از نمونه های شناخته شده استفاده از این علم را می توان طراحی بدنه قایقها و کشتیها براساس فرم و جنس بدن دلفینها طراحی هواپیماهای مسافربری آیرودینامیک براساس ساختار بدن پرندگان را نام برد. به موازات بیونیک، بیومیمیکس را می توان نام برد که به معنای تقلید از طبیعت است و درآن بیشتر به استفاده از مکانیزمهای رایج در طبیعت در ساختارهای محصولات تاکید شده است. واژه بیومیمیکرای (یا بیومیمیکس) نخستین بار در سال ۱۹۵۰ توسط اتوشمیت و جک استیل در حین فعالیت بروی یک پروژه هوانوردی در پایگاه هوایی رایت-پترسون در ایالات متحده امریکا ابداع و مورد استفاده قرار گرفت.

20

تصویر ۸: اثر اول در انتخاب ده معماری برتر «معماری زیست مبنا» (ماخذ: محمودی نژاد، ۱۳۸۸، ص ۳۴۷)

(Anti-Smog Building, Paris, Architect: Vincent Callebaut)

دلیل دیگری که اهمیت استفاده از علم بیونیک را گوشزد می کند نظام سعی و خطا در دانش بشر و عاری بودن طبیعت از خطاهای موجود در آن است و در مرحله ی بعد نیاز بشر به ارتباط مستمر با طبیعت نظام محصولات ساخته ی دست وی را بیش از پیش به سوی نظامهای طبیعی و سازگار با آن سوق می دهد. در حقیقت می توان نیاز بشر به پیروی از طبیعت را برای حل مشکلات طراحی محصولاتش یک نیاز واقعی و اجتناب ناپذیر دانست.

2

تصویر ۹: برگزیده دوم در انتخاب ده اثر برتر «معماری زیست مبنا» (ماخذ: محمودی نژاد، ۱۳۸۸، ص ۳۴۸)

The Ascent at Roebling Bridge, Cincinnati, and Architect: Daniel Libeskind

 

علم بیونیک صرفا به تقلید از ساختارهای بیولوژیک طبیعت نمی پردازد بلکه کاربرد مکانیزمها به عنوان ابزار، بیشتر مورد توجه آن است. به عنوان نمونه در علم کامپیوتر، سایبرنتیک سعی می کند تا بازخوردها را مدلسازی کرده و مکانیزمهای اصیل و هوشمند رفتار طبیعت را کنترل نماید در حالی که هوش مصنوعی سعی دارد تا کاربرد هوش را مورد توجه قرار دهد و از نتیجه نهایی آن چشم می پوشد.

New-Picture-(11)

تصویر ۱۰: برگزیده سوم در انتخاب ده اثر برتر «معماری زیست مبنا» (ماخذ: محمودی نژاد، ۱۳۸۸، ص ۳۴۸)

(Ark of the World, Costa Rica, Architect: Greg Lynn)

4

New-Picture

تصویر ۱۱: برگزیده چهارم در انتخاب ده معماری برتر «معماری زیست مبنا» (ماخذ: محمودی نژاد، ۱۳۸۸،  ص ۳۵۰)

(Bionic Tower, Shanghai)

مصادیق در آثار  هنری و معماری

سانتیاگو کالاتراوا

در کارهای کالاتراوا به وضوح، استخوانبندی و ساختار طبیعی را می توان مشاهده کرد که ناشی از اعتقاد او به اینست که مصالح باید همانطور که هستند، نمایان شوند. طبیعت مبنای فکری او را تشکیل می دهد، زیرا معتقد است نهایت هر کیفیّتی در طبیعت و بطن هر پدیده طبیعی خیلی پیشتر اتفاق افتاده و ساختار گرایی در طبیعت با ترکیب بندی واحدهایی از فرم در مقیاسی بزرگ بارها آزموده شده است (اکرمی، ۱۳۷۸، ص ۶۴). وی معتقد است تنها هنگامی که انسان؛ ارتباطی متافیزیکی با طبیعت داشته باشد و همچنین با ریز شدن در جزئیّات طبیعت آن را درک کند، امکان مدل سازی از روی آن فراهم می آید. کالاتروا، ارزش پدیده ای چون طبیعت را در تعامل فعال آن با مخاطب می داند. کالاتراوا می گوید:

«کاری که باید انجام شود، شکل دادن مصالح به طریقی است ؛که در عین پاسخ به عملکرد ها در شرایط متفاوت و عملکردهای جدید، نوعی قابلیّت تطبیق داشته باشند (همانند طبیعت)». در حقیقت کیفیّت مذکور را عامل تعامل موفّق طبیعت و انسان می داند. از نظر کالاتروا «طبیعت هم مادر است هم معلّّم.» (مشایخ فریدنی، ۱۳۸۵، ص ۶۴)

الف) موزه هنر میلواکی

نوآوری معمارانه موزه هنر میلواکی در ابتدای قرن بیست و یکم با نوآوری قصر بلورین اثر جوزف پاکستن در قرن نوزدهم قابل مقایسه است. این بنا نیز همچون تندیسی زیبا و هنرمندانه در محیط اطراف خود می درخشد.

الهام از بال پرنده در معماری

5

تصویر ۱۲: موزه هنر میلواکی، معمار : سانتیاگو کالاتراوا، مکان : میلواکی، ویسکانسن، ایالات متحده، تاریخ ساخت: سال ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۱ میلادی، مساحت کل ساختمان : ۱۳هزار متر مربع، طول بنا: ۱۴۹ متر، بیشترین عرض بنا: ۴۳ متر، حداکثر ارتفاع بنا : ۳/۱۱ متر، هزینه اجرای پروژه: بیش از ۱۰۰ میلیون دلار

6

تصویر ۱۳: برگزیده پنجم در انتخاب ده اثر برتر «معماری زیست مبنا» (ماخذ: محمودی نژاد، ۱۳۸۸،  ص ۳۵۱)

(City Hall, London, Architect: Norman Foster)


ب) برج مسکونی ترنینگ تورسو

 

ترنینگ تورسو یک برج مسکونی و تجاری است که بر اساس دیدگاه تندیس گرایانه و بر مبنای تفکرات سانتیاگو کالاتراوا معمار و مهندس برجسته اسپانیایی خلق شده است.


 

7

تصویر ۱۴: یکی از ویژگی های برج، فرم پیچ دار و غیر معمول آن است که به ساکنین این امکان را می دهد تا چشم انداز منزل خود را به محیط پیرامونی، انتخاب کنند. آنان که دید به سمت دریا را از اتاق خواب خود ترجیح می دهند، می توانند آپارتمانی در یکی از طبقه ها برگزینند در صورتی که دیگرانی که مایل هستند چشم اندازی از منظره اطراف داشته باشند، آپارتمانی مشابه در طبقه دیگر انتخاب می کنند.

 

ب) آنتونیو گائودی

خانه میلا (۱۹۰۵ تا۱۹۰۷) حجمی از خطوط منحنی است که هم در نمای اصلی و هم در نقشه کف و فضاهای داخلی حرکتی متوازن دارد. نام این ساختمان لاپدررا به معنای معدن سنگ است. سازه های بتنی خانه های باتلو و میلا، اجرای پیچ و خم تیغه های داخلی را آسان کرده وبه پلان آزاد نزدیک است. معماری داخلی این دو خانه به همان سبک معماری بیرونی و بر اساس ماهیت فیزیکی مصالح طراحی شده اند. این مجموعه آپارتمانی با دو حیاط داخلی، مانند مجسمه متحرکی مدام در حال حرکت است. در این جا هم گائودی مانند سایر بنا هایش از تمام امکانات سیمان و بتن آرمه استفاده کرده است. فرمهای بیضی شکل او طلیعه طرح های هنرمندان معروف قرن بیستم مانند کالدر، میرو، ماتیس و هنری مور هستند. ریخته گریهای ایوانها یادآور گیاهان جنگل های مناطق حاره اند و می توان گفت به تزیینات فلزی سالیوان برتری دارند. گائودی به تمام نرده ها، چراغها، لوازم داخلی و حتی دستگیره های در توجه کرده است. او در اینجا هم همچون کارهای دیگرش، یک ارگانیسم زنده و یک اثر بدیع در خور مردم زنده و فعال کاتالان به وجود آورده است (محمودی نژاد، ۱۳۸۸، ص ۳۸۹). در گوشه و کنار این خانه ها با فضاهایی آشنایی شبیه شبستان زمستانی مسجد جامع اصفهان یا زیر پل خواجو و فضاهای زیر بادگیر و بام آن  یادآور بام خانه بروجردیها در کاشان است. تاثیر معماری آفریقای شمالی در کاشی کاریها کاملا آشکار است.

8

تصویر ۱۵: برگزیده ششم در انتخاب ده اثر برتر «معماری زیست مبنا» (ماخذ: محمودی نژاد، ۱۳۸۸،  ص ۳۵۳)

(National Space Centre, Leicester, Architect: Nicholas Grimshaw)

 

 

انواع الگو برداری از طبیعت  در معماری

۱-     الگوبرداری شکلی: روش الگوبرداری شکلی، روش ظاهری و تقلیدی است که به اصول و مبانی ساختار توجّه نمی شود. به عنوان مثال لایه های زمین بانیروهایی که بر آن وارد می شود، منطبق شده و فرم خود را از نیروها اقتباس می کند، در حالیکه معماران این نیروها را حذف و صرفا وضعیت موجود را اقتباس می کنند.

 

9

تصویر ۱۶: برگزیده هفتم در انتخاب ده اثر برتر «معماری زیست مبنا» (ماخذ: محمودی نژاد، ۱۳۸۸، ص ۳۵۴)

(Turning Torso, Sweden, Santiago Calatrava)

الگوبرداری استعاره ای: در این شیوه الگوبرداری، به صورت انتزاعی از طبیعت در جهت ایجاد تعادل، پایداری استفاده می شود. استعاره تا حدی از سطحی نگری،  باز می دارد و می توان آنرا راهبردی به صورت خلاقیت در معماری دانست (آنتونیادس، ۱۳۸۱، ص۶۳).

10

تصویر ۱۷: برگزیده هشتم در انتخاب ده اثر برتر «معماری زیست مبنا» (ماخذ: محمودی نژاد، ۱۳۸۸،  ص ۳۵۵)

(Selfridges Building, Birmingham, Jan Kaplicky)

الگوبرداری از قوانین طبیعت: استفاده از قوانین طبیعت، بهترین شیوه الهام گیری از ساختارهای طبیعی در معماری است.

12

تصویر ۱۸: برگیده نهم در انتخاب ده اثر برتر «معماری زیست مبنا» (ماخذ: محمودی نژاد، ۱۳۸۸،  ص ۳۵۵) (Denver International Airport, Denver)

13

تصویر ۱۹: برگزیده دهم در انتخاب ده اثر برتر «معماری زیست مبنا» (ماخذ: محمودی نژاد، ۱۳۸۸،  ص ۳۵۵)

(Urban Cactus Rotterdam)

 

نتیجه گیری و جمعبندی

باید گفت که «الهام از طبیعت» و «تقلید» از آن به مثابه برترین مرجع تقلید همواره سودمند است و موجبات بسیاری از ابداعات را فراهم می آورد، چنانچه در طول تاریخ بشر نخستین، با نگاه و شهود در طبیعت توانسته به مهمترین اکتشافات خود دست یابد و در واقع از دیدگاه نگارندگان دست به هیچ اکتشاف و خلقی نزده، مگر آنکه نمونه بارز آن در طبیعت موجود باشد. بشر می تواند پاسخ بسیاری از سئوالاتش را از طریق «تجربه، آزمایش و تحقیق و خلق فرضیات جدید» پیدا کند. اما در کنار اینها شاید طبیعت بهترین مرجع برای یافتن این پاسخها باشد. جهت تبیین دیدگاه نسبت به الگوبرداری، تعریف الگو و شناخت انواع الگوها ضروری است. اجزای عالم به شکل الگو دریافت می شوند. بعضی از این الگوها یکسان و ثابت اند بعضی نظم و قاعده بالایی دارند بعضی دیگر به طور اتفاقی شکل می گیرند. واژه های متعددی معادل الگو میباشند از جمله: نقش، سرمشق، مثال، نمونه، مدل اما در این پژوهش صرفا به بررسی معادل هایی پرداخته می شود که با مفهوم الگوبرداری از طبیعت در معماری کاربردهای بیشتری دارند؛ الگو به معنی مدل و الگو به معنی نقش، بحث اصلی ما را تشکیل می دهد. در تشخیص الگوها دو عامل طبیعت و خلاقیت انسان تعیین کننده هستند. در واقع می توان الگوهای طبیعت را بعنوان راهنمایی برای ارتقاء کیفیت ساخته های انسان و ابزاری جهت خلاقیت بکار برد. مهمترین جنبه الگو برداری و قیاس نقش خلاقانه ای است که در خلق ایده های جدید ایفا می کند. ادراک ما نسبت به محیط پیرامونمان به حواس ما بستگی دارد. اندازه فیزیکی و محدودیتهای فیزیکی مارا در درک محیط محدود می کند. با پیشرفت علم و تکنولوژی و اختراع ابزار و تجهیزات مختلف، بر میزان ادراک ما نسبت به محیط اطرافمان افزوده است. یکی از شیوه های بیان الگوها، بکار گیری روابط عددی و ریاضیات نهفته در آنهاست. و دیگری الگوبرداری از فرآیند هایی که الگوها را بوجود آورده اند. ما صرفا مشاهده کننده الگوهای طبیعت نیستم، بلکه آفریننده آنها نیز به نوعی هستیم. چه به طور ناخود آگاه در زندگی روزمره و چه به طور آگاهانه به عنوان طراح و برنامه ریز. منظور از الگوبرداری از طبیعت این نیست که ساختمان ها به فرم و صورت ارگانها و الگوهای طبیعی ساخته شوند، بلکه مهم شناخت ذات طبیعت و قوانین حاکم بر ساختار سامانه های طبیعی است، که می تواند در سامانه های معماری به کار رود. در طبیعت ارگانها بر اساس نیروهای درونی (ذاتی) و نیروهای بیرونی (کالبدی و محتوایی) شکل می گیرند. بهترین نوع الگوبرداری از طبیعت در معماری می تواند شکل گیری آثار معماری بر اساس نیروهای درونی (گونه شناسی بناها) ونیروهای بیرونی: شامل عوامل کالبدی (اقلیمی و جغرافیایی، عوامل فیزیکی) و عوامل محتوایی (فرهنگ، جامعه، مذهب، سنت) باشد. استفاده صرف از اشکال ارگانیسمهای طبیعی صرفا یک تقلیدی ظاهری و سطحی و بدون در نظر گرفتن فرآیند شکل گیری ارگانیزم و نیروهای بدون بوجود آورده آن است و نمی تواند، الگوبرداری صحیحی ازطبیعت باشد به عبارت دیگر در الگوبرداری از طبیعت، مهّم این است که به دنبال معانی و ابعاد متافیزیکی طبیعت باشیم نه صورت و شکل آن را محوریت تقلید و محاکات قرار دهیم. در «نگاه سیستمی» الگوبرداری از طبیعت به سلسله مراتب سیستمها و قوانین حاکم بر انها مربوط می شود، چنانچه بر اساس مرتبه و سطح سیستم می توان نوع و نحوه الگوبرداری از ارگانیسمهای زیستی و محیط پیرامون را تعیین کرد. در هر حال، می توان به موارد زیر اشاره کرد:

 

 

طبقه

مرتبه و سطح سیستم

تعیین سیستم

تئوری و مدل

مکانیکی

سازه ایستائی

اتمها، مولکولها، کریستالها، ساختمانهای بیولوژیک از سطح میکروسکوپی تا سطح ماکروسکوپی

فرمهای ساختمانی در شیمی، کریستالوگرافی و تشریحات آناتومی

ساعت گونه ها

ساعتها، ماشین های معمولی بطورکلی، منظومه های شمسی

فیزیک معمولی مثل قوانین مکانیک (نیوتنی و انیشتنی و دیگر چیزها)

مکانیسمهای کنترل

ترموستات، سرومکانیسم، مکانیسم همو استاسیس در ارگانیسمها

سیبرنتیک، تئوری پس فرست و تئوری اطلاعات

طبیعی و ارگانیک

سیستمهای باز

شعله، سلولها و بطور کلی ارگانیسمها

الف) تعمیم تئوری فیزیکی سیستمهایی که خود را در جریان تبدیل ماده (گوارش) قرار می دهند.

ب) ذخیره اطلاعات در رمز ژنتیک.

ارتباط (الف) با (ب) در حال حاضر روشن نیست.

ارگانیسمهای پایین (پست)

ارگانیسمهای گیاه گونه، افزایش تقسیم بندی سیستم (تقسیم کار در ارگانیسم) تمایز فرد تکثیرکننده و فرد فعال (مجرای تخم و صمغ)

تقریبا تئوری و مدلی وجود ندارد.

حیوانات

اهمیت افزاینده ارتباط در اطلاعات (تکامل گیرنده ها، سیستم عصبی)، یادگیری، آغاز هوشیاری

تئوری اتوماتا، پس فرست (پدیده تنظیم کنندگی) رفتار فردی

انسان

نمادآفرینی: گذشته و آینده، خود و جهان، خوداگاهی و غیره- در نتیجه آن ارتباط با زبان و غیره

تئوری نمادی

اجتماعی و فرهنگی

سیستمهای اجتماعی

اجتماع ارگانیسمها (فرهنگها و نمادسازی)

قوانین آماری و قوانین دینامیکی

سیستمهای نمادین

زبان، منطق، ریاضیات، علوم و هنرها

قواعد نمادی (دستور زبان)

 

در انطباق با نمودار فوق و نوع طبقه پیشنهادی می توان بر اساس نوع الگوبرداری مورد استفاده در معماری و هنر بطور اعم موارد زیر را پیشنهادکرد. شایان ذکر است که این نمونه الگوبرداری در ساخت انواع مدلها (از مدلهای ریاضی گرفته تا مدلهای نموداری، مقیاسی و طبیعی) می تواند مورد استفاده قرار گیرد؛ چراکه ماهیتا نوع الگوبرداری محتوای مدل برانگیخته از ان را تعیین نمی کند و از سویی دیگر هر نوع مدلی قابل تبدیل به مدلهای مشابه است؛ هر چند در تمام موارد نمی توان این امر را تعمیم داد.

 

طبقه و سطح سیستم مورد مطالعه برای الگوبرداری

نوع الگوبرداری

مکانیکی

الگوبرداری فرمی و عملکردی از قوانین مکانیکی

طبیعی و ارگانیک

الگوبرداری شکلی و عملکردی (الف) فیزیولوژیکی و ب) رفتاری)

اجتماعی و فرهنگی

الگوبرداری استعاره ای و نمادین

 

منابع

۱٫        اردلان، نادر و بختیار، لاله (۱۳۸۰) حس وحدت؛ سنت عرفانی در معماری ایرانی، ترجمه حمید شاهرخ، اصفهان، نشر خاک.

۲٫        اکرمی، میرعلی (۱۳۷۷) اصالت ساختار در معماری، مجله معماری و شهر سازی شماره ۴۲٫

۳٫    انتونیادس، آنتونی. سی (۱۳۸۱ ) بوطیقای معماری، ترجمه احمد رضا آی، انتشارات سروش.

۴٫        چنگز، چارلز (۱۳۸۳) گفتگوی طبیعت با طبیعت، ترجمه سولماز زعیم دار، مجله معماری و فرهنگ، شماره ۱۷٫

۵٫        حجت مهدی و ندیمی، حمید (۱۳۶۶) روزنه ای به باغ بهشت، انتشارات جهاد دانشگاهی هنر.

۶٫        حمزه نژاد، مهدی (۱۳۸۵) انسان طبیعت معماری، دانشگاه علم وصنعت ایران.

۷٫        ژراردن، لوسین  (۱۳۶۶) بیونیک: تکنولوژی از جانداران الهام می گیرد، انتشارات سروش.

۸٫        طلامینایی، اصغر (۱۳۶۵) هنر، علم و معماری، انتشارات فضا.

۹٫    عرفانیان امیدوار، عباس (۱۳۷۶) آشوب در سیستم های زیست شناختی، خبر نامه  پژوهشکده سیستمهای هوشمند، شماره ویژه بهار.

۱۰٫    فرشاد، مهدی (۱۳۶۸) عرفان ایرانی و جهان بینی سیستمی، بنیاد نیشابور.

۱۱٫    کالینز، پیتر (۱۳۷۵) دگرگونی آرمانها در معماری مدرن، ترجمه حسن حسن پور، نشر قطره.

۱۲٫    کن یانگ (۱۳۸۳) طراحی اکولوژیک در معماری یا طراحی سبز، ترجمه سیما زنگنه، آبادی، شماره ۴۲، بهار ۱۳۸۳٫

۱۳٫    لولر، رابرت (۱۳۶۸) هندسه مقدس، تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.

۱۴٫    محمدی، نعمیه و یزدانپرست (۱۳۸۳) الگوبرداری از طبیعت،  پایان نامه کارشناسی ارشد معماری دانشگاه شهید بهشتی.

۱۵٫    محمودی نژاد، هادی (۱۳۸۸) معماری زیست مبنا، تهران، انتشارات طحان با همکاری انتشارات هله.

۱۶٫    مشایخ فریدنی، سعید (۱۳۷۷) هنر مهندسی درسهایی که باید از طبیعت آموخت، مجله صفه شماره ۲۷٫

۱۷٫    مشایخ فریدنی، سعید (۱۳۸۵) سانتیاگو کالاتروا، مجله صفه، شماره ۴۰٫

۱۸٫    وفامهر، محسن و مریم خبره (۱۳۸۶) «مروری بر ارتباط انسان با فناوری در فلسفه معاصر»، فصلنامه بین المللی علوم مهندسی دانشگاه علم و صنعت ایران، ویژه نامه معماری پاییز ۱۳۸۶٫

 

واژگان کلیدی: طبیعت، الگو، الگوبرداری، معماری، شیوه های الگوبرداری.

 

دکتر هادی محمودی نژاد- دکترای معماری دانشگاه تربیت مدرس و بورسیه فوق دکتری انستیتو بیومیمیکرای سوئد.

مهندس زهره رخشان- مهندسی معماری و پژوهشگر مطالعات شهری

 

 


برای اطلاعات بیشتر، ر. ک: پیتر کالینز، دگرگونی آرمانها در معماری مدرن، نشر قطره، ۱۳۷۵، ص ۱۸۰-۱۹۶  و همچنین نگا:

–                محمودی نژاد، معماری زیست مبنا، نشر طحان، ۱۳۸۸٫

 

 

شرکت معماری آرتور و همکاران (AOA)
تلفن: ۲۲۹۸۳۳۸۵ و ۲۲۷۰۶۶۳۱
آدرس: فرمانیه، بلوار اندرزگو، خیابان وطن پور شمالی، بن بست هنگامه، پلاک ۳